این ستارهشناس نقش کلیدی مهمی را در رساندن تلسکوپ فضایی جیمز وب(JWST) به فضا در تاریخ ۲۵ دسامبر ۲۰۲۱ داشته، و قابلیتهای جدید گستردهای را برای مطالعه کیهان فراهم کرده است. زمانی که این تلسکوپ ۱۰ میلیارد دلاری در اعماق فضا رها شد، مجبور شد تا یک آینه ثانویه را در مقابل آیینه اصلی بزرگ خود باز کند تا بتواند فوتونهای ارزشمند را گرفته و آنها را به سمت زمین بازگرداند.
ریگبی که دانشمند پروژه عملیاتی تلسکوپ در مرکز پرواز فضایی گودارد ناسا در گرین بلت، مریلند است به مدیریت کار برای ارزیابی عملکرد تلسکوپ کمک کرد. موفقیت این ماموریت فراتر از انتظار همه بود.
از تصاویر اولیه خیرهکنندهای که در جولای توسط این تلسکوپ ارسال شد تا کشف کهکشانهای دوردست و سیارات فراخورشیدی، باعث شدند تا JWST در صدر اخبار نجوم در سال ۲۰۲۲ قرار داشته باشد. از بین هزاران ستارهشناسی که در طول دههها بر روی این تلسکوپ کار کردهاند، ریگبی یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین آنها بوده است.
قد ریگبی کوتاهتر از استاندارد لازم برای خلبان شاتل شدن بود. بنابراین او نجوم را به عنوان روشی انتخاب کرد تا با آن وارد فضا شود. او که در روستایی در دلاوار بزرگ شده است، از کودکی سریال کیهان کارل سیگان را از تلویزیون تماشا میکرد و در مورد سالی راید، اخترفیزیکدان آمریکایی که فضانورد شد، میخواند. او تلسکوپی دست دوم خریده بود و با کمک پدرش که یک معلم فیزیک بود، شبها تلسکوپ را به مزرعه میبرد و در آن زمان تجربیاتی را کسب کرد.
در مقطع کارشناسی او مستقیما وارد بخش تحقیقات شد و با دادههای تلسکوپ Keck در هاوایی کار میکرد. هنگامی که تحصیلات تکمیلی خود در دانشگاه آریزونا در توسان را آغاز کرد، شروع به تجزیه و تحلیل مشاهدات تلسکوپ فضایی Spitzer ناسا کرد و مباحث جدیدی از ستارهشناسی مادون قرمز را باز کرد. او میگوید: «وقتی تلسکوپی را درست میکنید که خیلی بهتر از چیزهایی است که قبلا داشتهایم، کاری جز کشف مسائل جدید نخواهید داشت».
پروژه JWST که در سال ۱۹۸۹ آغاز شده بود، با صرف هزینههای بسیار زیاد، در برنامهریزی با تاخیر مواجه شده بود.
در سال ۲۰۱۰ که مشکلات این تلسکوپ پیچیده شده بود، ریگبی دو پیشنهاد شغلی را رد کرد و به این پروژه پیوست. او میگوید که بخشی از کار او این بود که بتواند با توجه به کاهش بودجه، کارایی و تواناییهای کار را بالا ببرد.
دوازده سال بعد این تلسکوپ فضایی پرتاب شد. از آنجایی که این تلسکوپ مانند هابل در یک لوله قرار ندارد، ریگبی در اندازهگیری و درک نور پسزمینهای که به مشاهدات JWST وارد میشود، نقش کلیدی را ایفا میکرد. کلاوس پونتوپیدان دانشمند پروژه JWST در مورد او میگوید: « او هر روز بسیار سخت کار میکرد تا بتواند ابهاماتی که در مورد نور پسزمینه بر دادههای تلسکوپ وجود داشت و کیفیت آن را کاهش میداد، برطرف کند».
در ۱۲ جولای، ریگبی در صفحه اول مقالات علمی قرار داشت و خبرهای خوبی را در مورد نتایج JWST اعلام کرد. هفته بعد او در کاخ سفید، اولین تصاویر تلسکوپ را برای جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا، رونمایی کرد. و از آن زمان او یکی از اعضای اصلی گفتگوهای علمی و کنفرانسهاس مطبوعاتی در مورد نتایج تلسکوپ بوده است.
توصیفات مفصل او از انواع در حال ظهور کووید به محققان این امکان را داده است که همراه با تحولات SARS-CoV-2 که در حال تکامل است، قدم بردارند.
زمانی که یونلونگ در اواخر سال ۲۰۱۹ از ایالات متحده به چین بازگشت، امیدوار بود تا بتواند تحقیقات دکترای خود را در زمینه ژنومیک تک سلولیها انجام دهد. اما در زمان کوتاهی پس از مستقر شدن او در دانشگاه پکن، شهر به حالت قرنطینه درآمد.
او و مشاورش با توقف کار و خالی شدن آزمایشگاه از تکنیسینها و دانشجوها، متوجه شدند که روشهایی که او در آن تخصص داشت، میتواند در مطالعه آنتیبادیهای ایجاد شده در اثر عفونت SARS-CoV-2 مورد استفاده قرار گیرد. او میگوید: هیچ وقت فکر نمی کردم که بخواهم کارم را در زمینه ایمونولوژی و ویروسشناسی ادامه بدهم.
در حالی که موج جدید COVID-19 و گونه امیکرون، دور کره زمین میچرخد، آنها امیدوار شدهاند که از جهش این ویروس جلو بیافتند. تیم او با بررسی دقیق پادتنهای افراد، موفق به پیشبینی بسیاری از جهشهای این ویروس شدند.
گروه Xie به مدیریت کائو و با همکاری یک شرکت دارویی چینی، شروع به غربالگری افراد بهبود یافته از کووید ۱۹ کردند و با استفاده از نوعی آنتیبادیهای مسدود کننده یا خنثی کننده عفونت، شروع به آزمایشهایی برای درمان مبتلایان کردند.
اما پس از شناسایی گونه بتا در اواخر سال ۲۰۲۰ در آفریقای جنوبی، شرکت داروسازی کار را متوقف کرد. این واریانت سیستم ایمنی دارای جهشیهایی بود که قابلیت نفوذ به یکی از اجزاء ترکیب آنتی بادی که توسط کائو تولید شده بود را کاهش میداد.
بیشتر بخوانید:
او در پی یافتن آنتی بادی بود که در برابر تغییرات ویروسی انعطاف پذیر باشد. او از این مطالعه الهام گرفت که چطور تقریبا هر تغییری در محدوده اتصال گیرنده پروتئین SARS-CoV-2-که تقریبا برابر با ۴۰۰۰ ترکیب اسید آمینه است- بر توانایی آن برای اتصال به سلولهای میزبان و آلوده کردن آنها تاثیر میگذارد.
اما این مطالعه فقط شامل یک پروتئین بود و او میخواست این کار را برای ردیابی چگونگی تکامل ویروس برای فرار ویروس از صدها و حتی هزاران آنتی بادی انجام دهد، که این کار سالها طول میکشید. ولی او توانست با روشی فوقالعاده این کار را در چندین هفته انجام دهد.
این کار نشان داد که ویروس در برابر فشار آنتی بادی چه واکنشی خواهد داشت. او همچنین جهشهایی را شناسایی کرد که میتوانند بالاترین میزان نا ایمنی را ایجاد کنند. این رویکرد به تیم کائو اجازه داد تا این موضوع که قرار گرفتن افراد در مقابل گونههای مختلف چه تاثیری بر تولید آنتیبادیها خواهد گذاشت را بررسی کنند. مثلا کسانی که از امیکرون BA بهبود یافته بودند، آنتیبادیهایی تولید کرده بودند که میتوانست در برابر جهش پروتئینی امیکرون BA5 که در نیمه اول سال جاری جهان را فرا گرفته بود، غلبه کنند.
تیم کائو با مطالعه آنتیبادیهایی که از افراد مبتلا به BA.5، BA.2 و جهشهای قبلی بدست آورده بودند، بسیاری از جهشهای کلیدی که بسیاری از واریانتهای در حال گردش را مشخص میکرد را پیشبینی کردند. این پیشبینیها به آنها اجازه داد تا هفتهها قبل از سایر تیمها بتوانند روشهای ایجاد مصونیت را ارزیابی کنند. به گفته کائو: این اولین بار بود که آنها از ویروس جلوتر بودند.
به گفته Bloom، آنها به زودی دادههای آزمایشی بر روی انواع جدید را از طریق رسانههای اجتماعی منتشر خواهند کرد. آنها در حال حاضر سعی دارند آنتیبادیهایی تولید کنند که در برابر تکامل ویروس مقاومتر باشد.
این محقق بنگلادشی که زمینه کاری او در مورد اقلیمشناسی است، کمک کرد تا کشورهای ثروتمند مجبور شوند خسارات ناشی از تغییرات اقلیمی که خود مسئول آن هستند را بپردازند.
ماه گذشته پس از پایان کنفرانس اقلیمشناسی سازمان ملل که در مصر برگزار شد، سالیمول هاک، بر خلاف سایر شرکتکنندگان خسته به نظر نمیرسید. در حالی که هنوز متن نهایی این نشست به توافق نرسیده بود، او با اطمینان خاصی به مجله نیچر گفت که اطمینان دارد مذاکرهکنندگان از دولتهای مختلف، با نوع جدیدی از صندوق تغییرات اقلیمی موافقت خواهند کرد، که هزینههای «تلفات و آسیبهای» کشورهایی که در اثر تغییرات آب و هوایی خسارت دیدهاند را تامین کنند.
تلاشهای ۳۰ ساله این کمپین جواب داد و توافقنامه نهایی در هتلی در شهر شرمالشیخ امضاء شده و این صندوق تشکیل شد. این صندوق آسیب و خسارت، برای کمک به کشورهای کم درآمد که در برابر تغییرات آب و هوایی آسیب پذیر هستند تشکیل شد. قرار شد کشورهایی که سالهاست کربن زیادی تولید میکنند در قبال کشورهایی که کربن کمی تولید میکنند و با بالا رفتن دما با خطر ویرانی مواجه هستند، مسئولیت مالی داشته باشند.
هاک که در واقع یک زیست شناس گیاهان است و در حال حاضر، مرکز بینالمللی توسعه و تغییرات اقلیمی در دارکا را مدیریت میکند، بیش از یک دهه است که مدیریت غیر رسمی این جنبش را به عهده دارد.
هاک قبل از جداشدن پاکستان شرقی از پاکستان غربی و استقلال بنگلادش، در سال ۱۹۷۱ از پدر و مادری دیپلمات و اهل پاکستان، در کراچی هند به دنیا آمد. پدر و مادر او بنگلادش را انتخاب کردند و برای فرار از دست ارتش پاکستان، از مسیر افغانستان و با الاغ به هند فرار کردند.
او به دلیل ماموریتهای دیپلماتیک والدینش در قسمتهای مختلف اروپا، آفریقا و آسیا بزرگ شد و ۵۰ سال پیش به لندن رفت و توانست از امپریال کالج لندن مدرک دکترای خود را در رشته بیوشیمی دریافت کند. هاک بعدها به بنگلادش برگشت و مرکز مطالعه پیشرفته بنگلادش(BCAS) با تمرکز بر سیاستهای محیط زیست را تاسیس کرد. از آنجا که بنگلادش در معرض بلایای زیست محیطی شدید، از جمله سیلهای سهمگین قرار دارد، هاک دولت را متقاعد به ساخت وزرات محیط زیست کرد و BCAS به این وزارتخانه کمک کرد تا قوانین محیط زیستی را تدوین کنند.
به گفته لیزا شیپر، محقق اقلیم شناسی دانشگاه آکسفورد بریتانیا: هاک راهاندازی شبکهای از متخصصان را مدیریت کرد که در شاخهای از توسعه با نام «سازگاری مبتنی بر جامعه» کار میکنند. آنها به جوامع روستایی کمک میکنند تا مشکلاتشان را با راهحلهایی که بر پایه تحقیقات و تجربیات خودشان است، حل کنند. مثلا اینکه چطور در برابر سیل مقاوم شوند یا با توجه به تغییرات اقلیمی، الگوی کشت و کار خود را تغییر دهند. هاک میگوید:« این جوامع باید خود سکان هدایت را به دست بگیرند».
او از سال ۱۹۹۰ فعالیت خود را برای کمک به کشورهای جزیرهای کوچک در مذاکرات بین المللی آغاز کرد و نیازهای آنان را در دستور کار مذاکرات بینالمللی قرار داد. ایده تامین مالی برای دریافت ضرر و زیان در توافقنامه اقلیمی پاریس در سال ۲۰۱۵ مورد توجه قرار گرفت. هدف او این بود که کشورهای بیشتری(از جمله هند و چین) را در مورد این ضرر و زیان متقاعد کند تا کشورهای کمتر توسعه یافته و کشورهای جزیرهای کوچک بدانند که تنها نیستند.
در مذاکرات پاریس پیشرفت اولیه حاصل شد و ماده ۸ از توافق نهایی به صراحت بیان میکند:«طرفین اهمیت جلوگیری، به حداقل رساندن و رسیدگی به ضرر و زیاد مرتبط با اثرات نامطلوب ناشی از تغییرات اقلیمی را میدانند». به گفته آچالا آبیسینگ، وکیل محیط زیست که در حال حاضر در Global Green Growth Institute سئول کار میکند، وارد کردن این کلمات در متن با سختیهای زیادی همراه بود. او میگوید:«به ما گفته شد که اگر اصرار داشته باشیم که این ماده شامل کلمات ضرر و زیان باشد، در صورت شکست این معاهده مقصر خواهیم بود. اما این خط قرمز ما بود و به این راه قدم گذاشتیم.»
هاک در شرمالشیخ نیز با همان واکنش از جانب اتحادیه اروپا و ایالات متحده روبرو شد. اما دوباره، با اینکه برخی از ثروتمندترین کشورها سعی میکردند تا از این معاهده خارج شود، حامیان درخواست ضرر و زیان بر موضع خود باقی ماندند و موفق شدند.
یک دانشمند IPCC که مدافع بینالمللی کشورش شده و جنگ روسیه را به تغییرات اقلیمی مرتبط میداند و آن را «جنگ سوخت فسیلی» نام نهاده است.
صبح روز پنجشنبه ۲۴ فوریه، سوتلانا کراکووفسکا در حالیکه در آپارتمانش در کیف اکراین نشسته بود و در یک کنفرانس ویدیویی با نمایندگان ۹۳ کشور شرکت داشت، میتوانست صدای موشکهایی که به قسمتهای مختلف شهر اصابت میکردند را بشنود. اعضاء کنفرانس IPCC(هیئت بیندولتی سازمان ملل متحد در مورد تغییرات اقلیمی) در حال نهایی کردن گزارش خود در مورد تاثیرات گرمایش جهانی بودند. از آنجایی که این نهاد، یک نهاد سیاسی نیست، سوتلانا در این فکر بود که آیا میتواند از این جایگاه به جنگی که روسیه در کشورش به راه انداخته اعتراض کند یا نه؟
کراکوفسکا، که مدیر آزمایشگاه اقلیم شناسی کاربردی در موسسه آب و هواشناسی اوکراین است، برای زنده ماندن مجبور بود همراه با همسر و چهار فرزندشان جلسه IPCC را زودتر ترک کنند. اما نهایتا پس از سه روز مشورت تصمیم گرفت در جلسه عمومی پایانی صحبت کند.
او گفت: « تغییرات اقلیمی که انسانها مسئول آن هستند و جنگ علیه اوکراین ریشه مشترک دارند و مستقیما به هم ارتباط پیدا میکنند: علت هر دوی آنها سوختهای فسیلی و وابستگی انسان به آنها است. سهولت دریافت انرژی حاصل از سوزاندن ذغالسنگ، نفت و گاز، توازن قدرت در جهان را بر هم زده است».
او بازخوردهای زیادی دریافت کرد. بسیاری از اعضاء با او ابراز همبستگی کردند و اولگ انیسموف، نماینده روسیه، برای این حمله از او عذرخواهی کرد. پس از آن او پیشنهادهایی از قبیل موقعیتهای شغلی، علمی و دریافت سرپناه در جاهای دیگر دنیا را دریافت کرد.
کراکوفسکا و خانوادهاش کیف را ترک نکردهاند. اما به تشویق دوستانش، او متقاعد شد تا در رویدادهای مهم بینالملی برای سخنرانی شرکت کرده و در معرض دید عموم قرار گیرد. اکنون او به یک مبارز در مسیر اقدامات پیشگیرانه تغییرات اقلیمی تبدیل شده و تهاجم روسیه را «جنگ سوخت فسیلی» نامیده است.
کراکوفسکا در سال ۱۹۶۹ در کیف متولد شد و در رشته هواشناسی در لنینگراد(سن پترزبورگ کنونی در روسیه) تحصیل کرد و بهعنوان «فیزیکدان ابرها» مشغول به کار شد. او آزمایشاتی برای باروری ابرها در استپهای اوکراین انجام داده و در اوقات فراغت خود به تمام رشته کوههای اتحاد جماهیر شوروی سابق صعود کرده است.او اولین بار در سال ۲۰۱۳ در استکهلم در جلسه IPCC شرکت کرد.
او در دهه ۲۰۰۰ با داشتن فوق دکترا اولین دانشمند اوکراینی بود که زمینه اولیه مدلسازی اقلیمی منطقهای را کشف کرد. او دریافت که بسیاری از دانشمندان اوکراینی این تهدیدات اقلیمی را رد میکنند یا استدلالشان این است که این تغییرات در کشورهای دور از اقیانوس، مناطق استوایی یا مناطق قطبی تاثیر زیادی نخواهند داشت.
در نشست IPCC در سال ۲۰۱۳ او به اهمیت روش بیان مسائل علمی برای سیاستگذاران به روشی قابل درک پی برد، و تا جایی پیش رفت که وزرای ارشد اوکراین در اکتبر سال گذشته، استراتژی امنیت محیط زیستی و سازگاری با تغییرات آب و هوایی تا سال ۲۰۳۰ را تصویب کردند.
پس از نشست فوریه، او در رویدادهای مهم از جمله اتحادیه علوم زمینشناسی اروپا در وین و گردهمایی سالیانه مجمع جهانی اقتصاد در سوئیس سخنرانی کرد. کراکوفساکا در ماه سپتامبر در مجمع عمومی سازمان ملل در شهر نیویورک بطور مجازی ریاست جلسهای در مورد بازسازی علم اوکراین را بعهده داشت. و در کنفرانس اقلیمی شرمالشیخ گفت که جهانیان باید از عزم اوکراینیها در جنگ بر علیه روسیه الگوبرداری کرده و با تغییرات آب و هوایی مبارزه کنند.
او در زمستانهای سرد کیف با قطع متناوب برق، آب و سیستمهای گرمایشی دست و پنجه نرم میکند، ولی از وصل بودن اینترنت و تلفن همراه خوشحال است و در وبینارها و جلسات دیگر شرکت میکند. او درآمدی که از کارهای بینالمللی و سخنرانیهای خود به دست میآورد، صرف خرید ژنراتورهای برق برای سایر اوکراینیها میکند.
در جنگ اوکراین بسیاری از دانشگاهها، کالجها و آزمایشگاهها آسیب دیدهاند و حتی تجهیزات آزمایشگاهی و لوازم نیروگاه هستهای چرنویل به ارزش بیش از ۱۰ میلیون دلار به سرقت رفتهاند. همچنین حدود ۱۳۰۰ دانشمند وابسته به آکادمی ملی علوم اوکراین، کشور را ترک کردهاند. او میگوید: انجام کار علمی، در شرایطی که مجبور هستید به بقا فکر کنید، بسیار دشوار است.
تحقیقات این دانشمند نیجریهای به تمام جهان برای مبارزه با ویروس آبله میمونی کمک کرد. زمانی که دیمی اوگوینا برای اولین بار در ماه می شنید که آبله میمونی در جهان در حال شیوع است، احساس دژاوو کرد. این ویروس پس از ۴۰ سال برای اولین بار در سال ۲۰۱۷ در کشور زادگاهاش، نیجریه، مشاهده شد و باعث مرگ ۷۰۰ نفر شد که یا بیماری آنان تایید شده بود و یا مشکوک به ابتلا به آبله میمونی بودند.
در طول زمان شیوع، اوگوینا، اولین پزشک بیماریهای عفونی در دانشگاه دلتا نیجر در آماسوما بود که اولین مورد ابتلا به بیماری را تشخیص داد، بیماریای که سازمان بهداشت جهانی نام آن را به mpox(آبله m) تغییر داده است.
همانند شیوع کنونی این بیماری که باعث بیش از ۸۲ هزار عفونت و ابتلا و ۶۵ مرگ در سرتاسر جهان شده است، اپیدمی که در سال ۲۰۱۷ در نیجریه و بیشتر در مناطق شهری اتفاق افتاد، بیشتر در بین مردان بالغ جوان و میانسال بود. این الگوی شیوع با الگوهای انتقال قبلی این بیماری که عموما در مناطق روستایی و بین کودکان و اغلب در نتیجه تماس با حیوانات آلوده اتفاق افتاده بود، بسیار تفاوت داشت.
اوگوینا در تشریح گسترش پاتوژن این بیماری در نیجریه نقش مهمی داشت و به این واقعیت مهم اشاره کرد که به نظر میرسد برخی کودکان در خانوادههایی که عفونت در آنها وجود داشت، ایمن بودهاند. در سال ۲۰۱۹ او و همکارانش به این نتیجه رسیدند که این بیماری میتواند از طریق تماس جنسی گسترش پیدا کند و با آنچه مردم در گذشته تصور میکردند تفاوت دارد. با این حال او موفق نشد در آن زمان همکارانش را در این مورد قانع کند. او میگوید: «مردم نمیخواستند آن را جدی بگیرند».
کار بر روی Mpox اولین دستاورد اوگوینا نبوده است. او از بیش از یک دهه پیش که تخصص خود در زمینه بیماریهای عفونی را گرفت، در زمینه تحقیقات در مورد مجموعهای از بیماریهای واگیردار دیگر نظیر ایدز و ایبولا در نیجریه پیشرو بوده است.
در حال حاضر با اینکه شیوع جهانی این بیماری کاهش پیدا کرده و هر هفته به طور متوسط ۱۰۰ مورد جدید در سراسر دنیا ثبت میشود(در ماه آگوست این میزان ده برابر بود)، وضعیت در نیجریه تغییر قابل توجهی نداشته است. و علت آن دور از دسترس بودن دارو، واکسن و منابع نظارتی بر کنترل شیوع ویروس در غرب و مرکز آفریقا است.
اوگوینا نگران است که بعد از طوفان اطلاعاتی که سال گذشته درباره این بیماری به راه افتاد، بودجه اختصاص یافته به این بیماری کاهش پیدا کند و دوباره شاهد بروز این بیماری در کشورهای مرکز و غرب آفریقا باشیم.
بنابراین او رسالت شخصی خود را درک بهتر چگونگی گسترش بیماری در نیجریه و توقف آن میداند. این کشور در سال ۲۰۲۲ تعداد ۶۲۴ مورد تایید شده مبتلا به mpox داشته و باور دارد که تا زمانیکه کاملا مشخص نشود چه کسانی به ویروس آلوده میشوند، تلاش مقامات بهداشتی نیجریه برای مهار آن بیفایده خواهد بود.
او به جهانیان در مورد لزوم ادامه تحقیقات در مورد mpox در آفریقا هشدار میدهد و می گوید که دوباره دچار دژاوو خواهیم شد و ویروس دوباره بازخواهد گشت.
با وجود اینکه این بیماری بر زندگی روزمره او تاثیر میگذارد، این محقق بیماران را در مرکز تحقیقات کووید طولانی مدت مورد آزمایش قرار میدهد.
لیزا مککورل بعد از فارغالتحصیلی، مطالعات خود را بر بزرگترین چالشها در سیاستهای اجتماعی، از جمله فقرغذایی و شبکههای ایمنی اجتماعی متمرکز کرد. اما مراقبتهای بهداشتی موضوعی بود که به نظر لیزا بسیار پیچیده بوده و او همیشه از آن دوری میکرد.
اما او این روزها بیشتر وقت خود را صرف سیاستهای مراقبتهای بهداشتی میکند. او بعد از یک دوره ابتلا خفیف به کووید ۱۹ در سال ۲۰۲۰ در اثر برخی علائم کووید طولانی مدت ضعیف شد و این امر بر زندگی روزمره او تاثیر گذار است. در همان سال، او به همراه چهار زن دیگر گروهی مطالعاتی را تشکیل دادند که در مورد این بیماری و اطلاع رسانی در مورد آن مطالعه و تحقیق میکنند.
با وجودی که همهگیری کرونا در دنیا کاهش پیدا کرده است، اما همچنان به تعداد افراد این گروه اضافه میشود. آنها صندوقی با مبلغ ۴.۸ میلیون دلار برای پروژههای تحقیقاتی در نظر گرفتهاند که دریافتکنندگان آن از بین افراد مبتلا به کووید طولانی مدت انتخاب میشوند. سال گذشته مککورکل در مورد نیازهای افراد مبتلا به این بیماری در کنگره ایالات متحده صحبت کرد.
رویکرد مشارکتی برای کسانی که مبتلا به کووید طولانی مدت شدهاند بسیار گزینه مناسبی است: اغلب این بیماران از ابتدا باید نسبت به مراقبتهای پزشکی خود و پرهیزهای غذایی اقداماتی ویژه انجام میدادند. به گفته لتیسیا سوارس که از برزیل در این کار همکاری میکند، این بیماران دچار سردرگمی و ترس شده و گاهی به شدت منزوی میشوند. او باور دارد که ارتباط با کسانی که همین راه را طی کردهاند نه تنها از لحاظ احساسی، بلکه برای داشتن نگاهی رو به جلو بسیار مهم و تاثیرگذار است.
مککورکل و همکارانش از اینکه تحقیقات کلیدی در مورد این بیماری انجام نشده بود نا امید بودند. بنابراین خودشان شروع به تحقیق کردند. آنها در سال ۲۰۲۰ یک نظرسنجی در مورد تجربیات کسانی که با کووید طولانی مدت دست و پنجه نرم میکردند انجام دادند و نتایج آن را به شکل Google Doc با دیگران به اشتراک گذاشتند. او میگوید:« این موضوع بسیار مورد توجه قرار گرفت و کمک کرد تا موضوع کووید طولانی مدت به عنوان یک مسئله جدی در نظر گرفته شود».
علاوه بر این، گروه تحقیقاتی مطالعات گستردهای را انجام دادند و گزارش بسیار مهمی را منتشر کردند که در آن بیش از ۲۰۰ علائم مبتلایان را ثبت کرده بودند. اعضاء این گروه با همکاری هیئتهای مشاوره برای پروژههای تحقیقاتی کووید طولانی مدت، و با ابتکار عمل موسسه ملی بهداشت ایالات متحده و صرف هزینه یک میلیون دلار، خدمت بزرگی به بهبودی مبتلایان انجام دادهاند. کلی اوبراین که یک فیزیوتراپ در دانشگاه تورنتو کاناداست باور دارد که انجام چنین کار بزرگی در مدت زمان به این کوتاهی، فوقالعاده است. او میگوید مککورل توانست مشارکت کسانی را که به کووید طولانی مدت مبتلا هستند، جلب کند.
مطالعات آنها درباره تاثیر عفونت مجدد توسط SARS-CoV-2 بر علائم کووید طولانی مدت و بررسی وضعیت این افراد در کشورهای کمدرآمد و متوسط همچنان ادامه دارد. امسال این گروه توانستند با صرف مبلغ اهدایی ۴.۸ میلیون دلار که توسط Balvi، صندوقی از کارآفرینان ارزهای دیجیتال Vitalik Buterin، فراهم شده بود از پروژه هایی که بر کووید تاثیرگذار هستند حمایت کنند. از جمله موضوعات مهم مورد مطالعه کسالت و بیحالی پس از تمرین و موضوع میکرولختهها بودند.
همکارانی که در این پروژه مشارکت دارند، برای در نظر گرفتن علائم پی در پی این بیماری، باید در ساعتهای کاری بسیار منعطفی کار کنند.
مککورکل در هنگام کار با مراکز کنترل و پیشگیری از بیماریهای ایالات متحده متوجه شد که بیشتر افراد مبتلا به کووید طولانی مدت بخشی از جامعه گسترده افراد ناتوان یا معلول هستند که نیاز دارند تا صدای آنها شنیده شود. او امیدوار است که با در نظرگفتن عدالت برای این افراد به سمت سیاستگذاریهای بهتری برای آینده این افراد حرکت کنیم.
این جراح و تیمش اولین قلب خوک اصلاح شده ژنتیکی را به انسان پیوند زدند.
دکتر محمد محیالدین در ماه ژانویه در مطب خود در دانشکده پزشکی دانشگاه مریلند، یک شب برفی را به سر برد، تا به علت بدی هوا، جراحی تاریخی که صبح روز بعد برای آن برنامهریزی کرده بود را از دست ندهد: اولین پیوند قلب اصلاح ژنتیکی شده خوک به انسان.
این جراحی نتیجه دههها کار محیالدین و اشخاص دیگر بود که هدفشان استفاده از اندام خوکها به عنوان منبعی برای پیوند به انسانها است. پیوند Xenotransplantation فرآیندی شناخته شده است که قرنها پیش برای اولین بار مطرح شد. اما این پیوند پس از اینکه مشخص شد بدن انسان به سرعت اعضاء گونههای دیگر را رد میکند، تا حد زیادی کنار گذاشته شد. با اینحال با گذشت دههها و پیشرفتهایی که در فناوریهای ویرایش ژنها ایجاد شد، محققان این امکان را یافتند تا پروتئینها و قندهای خاصی که سیستم ایمنی بدن انسان را تحریک میکنند، حذف کرده و اعضاء بدن آنها را با هم سازگارتر کنند. برای این منظور چندین شرکت شروع به پرورش خوکهای اصلاح ژنتیکی شده کردند.
محیالدین مانند سایر دانشمندان از سازمان غذا و داروی ایالات متحده(FDA) درخواست مجوز کرد و اطلاعاتی را که آنها در مورد اندامهای خوک اصلاحشده ژنتیکی نیاز داشتند به صورت مرتب در اختیارشان قرار میداد.
در دسامبر ۲۰۲۱ محیالدین و جراحی دیگر از دانشکده پزشکی دانشگاه مریلند به نام بارتلی گریفیث، راهحلی را یافتند. آنها مرد ۵۷ سالهای به نام دیوید بنت که بیمار بود و قلبش آرام آرام از کار میافتاد و توانایی لازم برای دریافت قلب انسان را نداشت، به عنوان شخصی واجد شرایط برای این درمان تجربی-پیوند زنو انتخاب کردند.
بنت موافقت خود با این عمل را اعلام کرد و محیالدین و همکارانش چندین هفته وقت صرف کردند و نتایج بیش از دوازه آزمایش خود برای پیوند اعضاء خوک به بابون(نوعی میمون دم کوتاه) را برای FDA ارسال کردند. سپس آنها به تایید این کار از سوی متخصصان اخلاق، بودجه از سوی دانشگاه و نمونه خون همه افرادی که قبل و بعد از انجام کار در این پروسه همکاری کرده بودند، نیاز داشتند تا مطمئن شوند کسی به عوامل بیماریزای خوکها آلوده نشده باشد. همچنین چهار روانپزشک تایید کردند که بنت هنگام امضاء فرمهای رضایت برای عمل پیوند، از سلامت روانی برخوردار بوده است.
سرانجام سازمان FDA، در شب سال نو این عمل اورژانسی را تایید کرد و تیم محیالدین این جراحی را در تاریخ ۷ ژانویه انجام دادند. در هفتههای پس از عمل، عفونتهای متعددی وضعیت شکننده بنت را تضعیف کرد. آنها متوجه شدندکه قلب خوک به نوعی ویروس هرپس شناسایی نشده، آلوده شده است. اگرچه مشخص نبود که آیا این ویروس بوده که بر سلامت بنت تاثیر گذاشته یا خیر.
با وجود اینکه بنت دو ماه پس از عمل جراحی درگذشت، اما در واقع او بسیار بیشتر از زمانی که انتظار میرفت، زنده مانده بود. خبر این پیوند باعث خوشحالی محققان سراسر جهان شده است و همه آن را دستاوردی شگفتانگیز برای بیماران بسیار بدحال میدانند.
محیالدین میگوید که ما گاهی از سوی گروههای حامی حقوق حیوانات و همچنین سایر محققان در مورد انتخاب گیرنده پیوند، مورد انتقاد قرار میگیریم. اما اطلاعاتی که بدست آوردهایم بسیار ارزشمند هستند. بسیاری از جراحان و متخصصان پیوند این دستاورد را بعنوان نقطه عطفی در این رشته میدانند.
محیالدین آماده انجام عملهای پیوند قلب اورژانسی بیشتری است و امید دارد تا آزمایشهای بالینی بیشتری را آغاز کند. او در جلسهای که سازمان FDA در ماه ژوئن با حضور دانشمندان و چندین شرکت برگزار کرد، به تشریح پیوند زنو پرداخت. مسئله اصلی در این پیوند ایمنی بیمار، به ویژه احتمال عفونت با ویروس خوک است.
اما محیالدین اخیرا مطالعهای را انجام داده که در آن قلب و کلیههای خوک را به افرادی که مرگ مغزی شدهاند پیوند زده و خوشبختانه بدن آنها این پیوند را رد نکرده است. این موضوع باعث امیدواری محققان شده است.