در تحلیل اندیشکده مزبور به قلم "علم صالح" استاد مطالعات ایران در مرکز مطالعات عربی و اسلامی دانشگاه ملی استرالیا آمده است: " در دورانی که مشخصه آن ظهور آشکار چین و روسیه است، یک نظم جهانی پساغربی جدید در سیاست بینالملل در حال شکلگیری است که اهداف آن با تاسیس سازمان همکاری شانگهای (SCO) برای «آسیایی شدن» نظم جهانی پساغربی و ماقبل کثرت گرایی پیگیری می شود.
در این بین چین و روسیه که برای تضعیف نفوذ جهانی آمریکا به دنبال تقویت بیش از پیش همکاری و اتحاد با قدرت های قوی منطقه ای هستند، ایران را نیز به عضویت دائم سازمان همکاری شانگهای درآوردند.
به همین دلیل، سیاست های توسعه ای همه جانبه برای تجدید حیات ایران به عنوان یک قدرت کلیدی در منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) که ایده آن از سال ۲۰۰۳ پایه گذاری شد، در دیدگاه آمریکا تهدیدی برای منافع استراتژیک واشنگتن در منطقه است.
وجود یک ایران قدرتمند و قاطع درگوشه شمال شرقی یکی ازبحرانی ترین مناطق جهان به لحاظ ژئواستراتژیک هم برای چین و هم روسیه از اهمیت بالایی برخوردار است. به همین دلیل این سه کشور صرف نظر از وجود برخی اختلاف نظرها میان خود،همچنان بر مقابله با هژمونی آمریکا متمرکز هستند.
بنابراین همسویی راهبردی این سه کشور در این خصوص حتی به امضای قراردادهای راهبردی جامع این دو کشور با ایران و برگزاری رزمایش های مشترک نظامی در اقیانوس هند منجر شده است که این امر نشاندهنده دوران جدیدی از همکاریهای بین آنها است.
این روابط استراتژیک جدید از زمانی که "دونالد ترامپ" رئیس جمهوری سابق آمریکا از توافق قدرت های هسته ای جهان با ایران (برجام) خارج شد و سیاست فشار حداکثری همراه با منزوی کردن جهانی این کشور را از سال ۲۰۱۸ را دنبال کرد، اهمیت ویژه ای برای ایران داشت.
پس ایران برای دستیابی به اهداف اقتصادی و سیاسی و تنظیم مجدد عملکرد ژئواستراتژیک خود چاره دیگری جز نگاه به شرق ندارد. به همین دلیل پکن و مسکو از تمایل فزاینده تهران برای نگاه به شرق استقبال کرده و از سازمان همکاری شانگهای به عنوان چارچوبی سازمانی برای همسان سازی منافع مشترک میان خود سود می جویند.
از آنجایی که عضویت ایران در شانگهای تضمینی برای ادامه بقای اقتصادی آن در برابر تحریم های غرب است، پس افزایش مشارکت و همکاری ایران با اعضای این سازمان تهران را قادر می کند تا بهتر بتواند برای تضعیف سیاست های آمریکا با هدف محدود کردن و به حاشیه راندن سیاسی ایران وارد عمل شود.
این فرصت به ایران این امکان را نیز می دهد تا با حضور در ائتلاف های امنیتی و منطقه ای قدرت نظامی خود را نیز ارتقاء بخشد. تعمیق روابط با قدرت های شرقی حتی به ایران اجازه می دهد تا بهتر بتواند فعالیت های هسته ای خود را پیش برده و بر موانع دیپلماتیک در مذاکرات هسته ای ۱+۵ نیز فائق آید.
از آنجایی که روسیه و چین از حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد برخوردار هستند، این حق برای ایران نیز یک فرصت به شمار می رود تا بتواند با استفاده از آن به مبارزه مستمر خود علیه غرب ادامه دهد.
عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای همچنین تقویت هر چه بیشتر تجارت آن را نیز در پی خواهد داشت، جریان سرمایه گذاری داخلی را افزایش می دهد، موجب رشد گردشگری آن شده و دسترسی به یک جایگزین سوئیفت را برای تهران میسر کرده و این کشور را در مبارزه با تروریسم توانمند می کند.
از سوی دیگر گستره وسیع جغرافیایی و مقیاس جمعیتی بلوک سازمان همکاری شانگهای فرصتهای بیسابقهای را برای ایران در بازار منطقه ای برای تجار نفت و گاز ایجاد می کند، بازاری که بسیاری از بزرگترین تولیدکنندگان و مصرفکنندگان انرژی در جهان را در خود جای داده است.
عضویت ایران در شانگهای حتی می تواند موجب تسهیل گسترش نفوذ اقتصادی و سیاسی پکن در غرب آسیا نیز بشود و ادغام ایران در سازمانی که با منافع چین رابطه تنگاتنگی دارد، به ویژه همزمان با افول قدرت آمریکا در غرب آسیا فرصت هایی را برای چین نیز فراهم می کند تا بیشتر و بهتر بتواند نفوذ خود را در این منطقه گسترش دهد.
از آنجایی که پکن همواره در پی تنوع بخشیدن به منابع انرژی خود است، دسترسی چین به ذخایر نفت و گاز ایران مزیت مهم دیگری برای آن کشور محسوب می شود، پس عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای به راحتی می تواند دسترسی چین به خلیج فارس را که به لحاظ استراتژیک به عنوان یک بخش جغرافیایی ضروری برای تحقق طرح راهبردی یک کمربند و یک جاده آن حیاتی است، افزایش دهد.
ایران برای روسیه هم از اهمیت خاصی برخوردار است، چون از دیدگاه روسیه، ایران میتواند نقش تعیین کننده ای را در تضعیف منافع آمریکا در غرب آسیا و به ویژه کشورهایی که نفوذ قابل توجهی در آنها دارد، ایفا کند.
در واقع عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای به احتمال زیاد منافع ژئوپلیتیکی آن را در غرب آسیا تقویت و به تهران قدرتی می بخشد تا بتواند نفوذ آمریکا را در منطقه بیش از پیش تضعیف کند.
ایران همزمان با عضویت در شانگهای میتواند از فرصت عضویت در سایر سازمانهای منطقهای، مانند کنفرانس تعامل و اقدامات اعتمادساز در آسیا و مجمع اقتصادی خزر استفاده کرده و از آنها نیز برای نیل به اهداف سیاسی و اقتصادی بهره ببرد.
در اینکه شانگهای یک بلوک «ضدغربی و ضد ناتو» در کنترل قدرتهای نوظهور در آسیا برای مقابله و جایگزینی نظم هژمونیک قدیمی آمریکاست، جای شکی نیست، بنابراین نباید در اهداف پذیرش ایران به عنوان عضو دائمی این سازمان تردید کرد، چون این عضویت حیات بهتر و بیشتر اقتصادی، نفوذ سیاسی و امنیتی را برای تهران تضمین می کند.
از آنجایی که آسیایی شدن را می توان به معنای پیشروی به سوی یک نظم جهانی به اصطلاح "غیر غربی" هم تعریف کرد، خصومت قاطع ایران با غرب به همراه اهمیت ژئواستراتژیکی آن نشان می دهد که ایران می تواند نقش حیاتی را در انتقال قدرت بین المللی به شرق ایفا کند، به ویژه اینکه اگر در این راه از حمایت همیشگی روسیه و چین نیز برخوردار باشد.