به گزارش خبرنگار سینمایی ایران اکونومیست، هر چند که تصور میکردم کسانی که بخواهند بازی فینال جام جهانی را در سینما ببینند، حداقل بیشتر از آن ۶۱۰۰ نفری باشند که بلیت خریدند اما وقتی به موضوع دقیق شدم دیدم این ۶۱۰۰ نفر با کمترین میزان تبلیغات، راهی سینما شدند و اگر تبلیغات خوبی در زمان مناسب انجام میشد، قطعا تعداد کسانی که این بازی را در سینما تماشا کردند، بهمراتب بیشتر از این آمار بود.
با این حال، راهی پردیس کورش میشوم که ۴ سالن بزرگ خود را به این بازی اختصاص داده است و درواقع، بیشترین ظرفیت را در میان سینماها، برای این بازی در نظر گرفته است. به عبارتی دقیقتر، ۱۲۰۰ نفر از کل ۶۱۰۰ نفری که بلیت این بازی را تهیه کردهاند، متعلق به پردیس کورش هستند.
تا ساعت ۱۸، جو مجتمع کورش آرام است و برای لحظهای شک میکنم که پس این ۱۲۰۰ کجا هستند که طبقه ۴، تا این اندازه خلوت است. در عرض کمتر از ۱۰ دقیقه، موج جمعیت در این طبقه خروشان میشود و هرلحظه بر تعداد تماشاگران افزوده میشود. بهظاهر بیشترین میزان تماشاگران، طرفداران تیم آرژانتین هستند. این را میشود از لباس تیم ملی آرژانتین که به تن کردهاند و یا پیراهن بارسلونا که نام مسی پشت آن نقش بسته شده، به راحتی متوجه شد.
حراست مجتمع برای اینکه جمعیت بیشتری در فضای بیرونی سینما حضور نداشته باشد، از همان ساعت ۱۸:۱۵ دقیقه درب سالنها را باز کرده و از جمعیت میخواهد تا به سالن خود مراجعه کند. جمعیت هم برخلاف بازی تیم ملی کشورمان مقابل آمریکا، خیلی آرام و بدون کوچکترین حاشیه، به داخل سالنها میروند.
بازی شروع میشود و با هر حمله آرژانتین، که بازی را طوفانی آغاز کرده بود، جمعیتی نیمخیز شده و فریاد حسرت میکشند. گل اول که زده میشود، برخلاف انتظار، سالن چندان به هوا نمیرود اما شدت خوشحالی، پس از زدن گل دوم، بیشتر شده و صدای تشویقها گوشخراشتر میشود
این آرامش جمعیت، فرق بزرگ تماشاگران این بازی با آخرین بازی تیم ملی فوتبال کشورمان است. آن شب که جمعیت برای بازی، نشاط بیشتری داشتند و همین پردیس کورش، ۱۰ سالن خود را به این بازی اختصاص داده بود. مردم، پرچم و شیپور در دست داشتند و صدای بوق آن، همواره در گوش بود. ضمن اینکه دستههای بزرگتری برای تماشای آن بازی آمده بودند اما برای بازی فینال، عمده دستهها، ۲ تا ۴ نفره بودند.
همچنین بیشترین میزان جمعیت را آقایان تشکیل میدادند حال آنکه در بازی تیم ملی کشورمان، خانمها به اندازه آقایان در سالن حضور داشتند.
بازی شروع میشود و با هر حمله آرژانتین، که بازی را طوفانی آغاز کرده بود، جمعیتی نیمخیز شده و فریاد حسرت میکشند. گل اول که زده میشود، برخلاف انتظار، سالن چندان به هوا نمیرود اما شدت خوشحالی، پس از زدن گل دوم، بیشتر شده و صدای تشویقها گوشخراشتر میشود.
نیمه اول تمام میشود و بیش از نیمی از جمعیت، از سالن خارج میشوند. برخلاف بازی ایران که جاسیگاریهای بزرگی در طبقه سینما تعبیه شده بود، برای این بازی، خبری از جاسیگاری نبود.
در نیمه دوم، جمعیت، جان دوبارهای گرفته و هر چه به لحظات پایانی بازی نزدیک میشویم، حملات آرژانتین، دیگر آن حرارت نیمه نخست را در بین هوادارن این تیم ایجاد نمیکند. گل اول را که فرانسه میزند، سالن منفجر میشود. اینجا مشخص میشود که تیم ملی فرانسه هم طرفداران خوبی در میان ایرانیها دارد.
وقتی فرانسه گل دوم را میزند، سالن کاملا روی هوا میرود. خیلی بیشتر از صدای خوشحالی که برای گل دوم آرژانتین ایجاد شد. بعد از پایان بازی متوجه میشوم که این کسانی که برای گلهای فرانسه خوشحالی میکنند، کاملا طرفدار خروسها نیستند. عدهای دوست ندارند آرژانتین ببرد، عدهای دیگر، طرفداران رونالدو هستند که دوست ندارند مسی، با این بازی، رکوردهایش را در تاریخ جاودانه کند و بخشی دیگر نیز طرفدار تیمهایی چون برزیل و آلمان هستند که قهرمانی را بیشتر شایسته فرانسه میدانند تا آرژانتین.
بازی تمام میشود و آرژانتین با یک رکوردشکنی، خاطره فوتبالدوستان را به سالهای دور که این تیم طعم قهرمانی را سادهتر از دوره کنونی چشیده بود، میبرد. جمعیتی خیلی آرام و به دور از هرگونه حاشیه، مجتمع کورش را ترک میکنند
به هر حال، دو نیمه وقت اضافه بازی نیز با حرارت بسیاری در سالن دنبال شد تا نوبت به ضربات پنالتی رسید. با هر گل، تقریبا تمام افراد حاضر در سالن ۴۰۰ نفره، واکنش نشان میدهند و این واکنشها، با دفع ۲ ضربه پنالتی توسط دروازهبان آرژانتین، بیشتر هم شد. انفجار واقعی سالن زمانی بود که آرژانتین، ضربه چهارم خود را تبدیل به گل کرد تا دامنه تشویق و هورا کشیدنها، به حدود ۲ دقیقه برسد. برخی از هواداران آرژانتین که در طول بازی، رقبای خود را در اطرافشان شناسایی کرده بودند، به کری خواندن روی آوردند و بهگونهای شادی میکردند که آرژانتینیها در میدان اصلی بوینسآیرس.
بازی تمام میشود و آرژانتین با یک رکوردشکنی، خاطره فوتبالدوستان را به سالهای دور که این تیم طعم قهرمانی را سادهتر از دوره کنونی چشیده بود، میبرد. جمعیتی خیلی آرام و به دور از هرگونه حاشیه، مجتمع کورش را ترک میکنند. در تمام این مدت که در حال ترک مجتمع بودم، این پرسش، در ذهنم تکرار میشد که این میزان جمعیت آرام، بیحاشیه و فوتبالدوست چرا نباید دیگر بازیهای مهم جام جهانی را بر روی پرده عریض سینما تماشا میکردند؟
اتفاقی که اگر با یک برنامهریزی درست صورت میگرفت، هم این تماشاگران، حظ بیشتری میبردند، هم نشاط اجتماعی بیشتری به جامعه تزریق میشد و هم سینما، گیشه فربهتری به نسبت امروز خود داشت.
خاطره تماشای بازی به صورت دستهجمعی در سینما، از آن دست خاطراتی است که تا سالهای طولانی با آدم میماند و چقدر خوب است که با جریانسازی این روند، بر تعداد خاطرات سینمایی ایرانیهایی که در زمان کنونی، بیش از هر زمان دیگری، به شادی نیاز دارند، افزوده شود.