به گزارش ایران اکونومیست، در بخشی از این کتاب میخوانیم: «کمکم داشتم با مجروحیتم کنار میآمدم. نگاهم به دنیا عاشقانهتر شده بود. دو سه روز قبل از اینکه از بیمارستان ۵۰۱ ارتش با یک انگشت کمتر مرخص شوم، تولد بیست سالگیام را تک و تنها روی تخت بیمارستان پشت سر گذاشته بودم. حال خوشی داشتم. توی خلوتم، روزهایی را که از سر گذرانده بودم، یکی بعد از دیگری مرور میکردم. از کف بازار رسیده بودم به حوزه؛ از پای سفره انقلاب به جنگ. نمیتوانستم خوشحال نباشم. حالا حسم این بود که وقتش شده دنیای پرتب و تاب درونم را هم عوض کنم. دینم ناقص بود؛ باید کاملش میکردم.»
کتاب «بوی نم باروت» خاطرات حاج شیخ مرتضی خاکسار دوست است که حسین زحمتکش زنجانی آن را نوشته است.