به گزارش ایران اکونومیست، الاهرام مصر در تحلیلی نوشت: مصر نخستین کشور عربی بود که چین را پس از دیدار میان جمال عبدالناصر، رئیس جمهمور فقید مصر با همتای چینیاش در اندونزی در سال ۱۹۵۵ به رسمیت شناخت.
پس از آن، برقراری روابط دیپلماتیک کشورهای عربی با چین به صورت متوالی ادامه داشت و روابط دوجانبه و استراتژیکی میان بسیاری از کشورهای عربی و چین برقرار شد.
این نشست سران در زمان بسیار حساسی در جهان برگزار شد؛ در زمانی که در آن جهان از تک قطبی بودن به سمت جهان چند قطبی حرکت میکند.
چین پس از آنکه موفقیتهای اقتصادی معجزهآسایی را رقم زد، اکنون پس از آمریکا تبدیل به دومین قدرت اقتصادی بزرگ جهان شده است.
نویسنده این تحلیل میگوید: من بر این باورم که نشست سران عربی –چینی و برگزاری آن در این زمان، تاکیدی بر آزادسازی جهتنمای جهان عرب از تبعیت و وابستگی است و این که با ایده جهان تک قطبی در سیاست بین المللی مخالفت کرده و تمایل به ایجاد جهان چند قطبی برای دستیابی به جهانی عادلانهتر و آیندهای روشنتر و روابطی دارای توازن دارد.
این تحلیلگر در ادامه میگوید: این نشست همچنین نشان داد که جهان عرب به آیندهای روشنتر و روابطی متوازن که تنوع و احترام به دیگران را در نظر بگیرد و مخالف اصل دخالت در امور سایر کشورها و تاکید بر عادلانه بودن آرمان فلسطین به عنوان اول آرمان عرب و حق مردم فلسطین در تشکیل کشوری مستقل باشد، توجه دارد.
وی با اشاره به اینکه به دور از مسائل سیاسی، بین المللی و منطقهای؛ روابط چین و کشورهای عربی از زمان آغاز به کار مجمع همکاری چین و عربی در سال ۲۰۰۴ میلادی که توسط هو جینتائو، رئیس جمهور پیشین چین در هنگام بازدید از مقر اتحادیه عرب در سال ۲۰۰۴ تاسیس شد، گفت: حجم مبادلات تجاری بین کشورهای عربی و چین طی سال گذشته به حدود ۳۳۰ میلیارد دلار افزایش یافته است و چین به شریک تجاری مهم و اساسی بسیاری از کشورهای عربی همچون مصر، سودان، عمان، موریتانی، عربستان و غیره تبدیل شده است.
وی با اشاره به اینکه چین در سال ۲۰۱۳ طرح احیای جاده ابریشم را مطرح کرد و بسیاری از کشورهای عربی همچون عربستان، عمان، لبنان، مراکش و شماری دیگر از کشورهای دیگر در محدوده این طرح قرار دارند، عنوان کرد: نشست سران عرب و چین تحول بزرگی در تاریخ روابط چین و عرب است؛ به گونهای که در آینده توازن را به روابط کشورهای عربی در نظامهای منطقهای و بینالمللی باز میگرداند و منافع ملتهای منطقه را تامین میکند و به دوران تکقطبی در منطقه عربی پایان میدهد و باعث میشود قطبنمای عرب در مرحله بعدی به سمت مسیری حرکت کند که منافع اقتصادی و سیاسی جهان عرب محقق میشود.