اگرچه در نگاه اول و طبق تحلیل های بسیاری از رسانه های بین المللی، مهم ترین محور سفر مهم رئیس جمهوری چین به عربستان و ملاقات او با مقامات عالی کشور میزبان و تعداد زیادی از کشورهای حوزه خلیج فارس و حوزه آفریقا در جریان سفر به ریاض، موضوع نفت، انرژی و اقتصاد است، اما چینی ها در در این سفر، یک هدف بلند مدت و همه جانبه را دنبال می کنند که موضوع هایی مثل نفت و انرژی و اقتصاد را می توان زیرمجموعه ای از این هدف کلان دانست: تلاش برای وسعت بخشیدن به طرح کمربند-راه با ملحق کردن کشورهای عربی آفریقایی به این پروژه.
همزمان با سفر جاری شی جین پینگ به ریاض، سران یا مقامات عالی کشورهای عضو اتحادیه عرب از جمله کشورهای حوزه خلیج فارس، خاورمیانه و آفریقا نیز به عربستان آمده اند تا این سفر، به فرصتی ایده آل هم برای چین و هم برای شرکای پرتعداد عربی-آفریقایی برای رایزنی های دو جانبه و چندجانبه درخصوص گسترش همکاری ها و پیشبرد طرح های مشترک محسوب می شود.
سران یا برخی عالی ترین مقامات مصر، تونس، موریتانی، مراکش، الجزایر، عربستان، اردن، بحرین، امارات متحده عربی، کویت، عراق، لبنان، جیبوتی، فلسطین، قطر، قمر و دیگر کشورهای عضو اتحادیه عرب و همچنین دبیر کل این اتحادیه برای دیدار یا مشارکت در نشست های مشترک با رئیس جمهوری چین، در ریاض گرد هم آمدند.
سفر منطقه ای رئیس جمهوری چین و حضور وی در جمع سران و مقامات عالی کشورهای عضو اتحادیه عرب ، را نمی توان مستقل و جدا از روابط راهبردی جمهوری خلق چین و جمهوری اسلامی ایران تجزیه وتحلیل کرد.
توافقنامه راهبردی و بلندمدت ایران و چین، تنها بخشی از عمق روابط دوستانه دو ملت و دو کشور و حاکی از اراده جدّی دولت های پکن و تهران برای توسعه مناسبات همه جانبه است.
روز گذشته هم خبرگزاری رسمی چین(شینهوا) از سفر آقای "هو چونهوا" معاون نخست وزیر چین به تهران در هفته جاری خبر داد؛ سفری در ادامه رفت و آمدها و تماس های مستمر مقامات دو کشور که از اراده طرفین برای گسترش بیش از پیش روابط حکایت دارد.
حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران نیز روز ۳۰ آبان امسال اعلام کرده بود که توافق ۲۵ ساله ایران و چین در مسیر درست قرار دارد و به زودی دیدار سطح بالایی در یکی از پایتخت های ایران و چین برگزار می شود.
وزیر امور خارجه یران همچنین رسما اعلام کرد که سفرسیدابراهیم رئیسی رئیس جمهوری ایران به چین هم در دستور کار است و نهاد ریاست جمهوری و وزارت امور خارجه درحال پیگیری این موضوع هستند.
با توجه به ابعاد گسترده همکاری های ایران و چین، سفر پیش روی رئیس جمهوری اسلامی ایران به پکن بدون تردید نقطه عطفی جدید در روابط دوکشور دوست خواهد بود. هنوز زمان انجام این سفر نهایی واعلام نشده است.
با نگاهی ساده به نقشه جغرافیا و موقعیت جغرافیایی ایران نسبت به چین و کشورهای حوزه خلیج فارس، خاورمیانه وآفریقا، می توان به این نتیجه ساده اما در عین حال مهم وغیرقابل انکار رسید که جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری در موقعیت جغرافیایی حیاتی و راهبردی قرار دارد؛ موقعیتی که حضرت آیت الله خامنه ای در یکی از بیانات اخیر خود در آبان ماه ۱۴۰۱ اهمیت آن را مورد تاکید ویژه قرار دادند و از تعبیر دقیق "چهارراه ارتباطات شرق و غرب و شمال و جنوب" برای تبیین اهمیت وحساسیت جایگاه جغرافیایی ایران در منطقه و جهان استفاده کردند.
ایران از کشورهایی است که بیشترین همسایگان را دارد. با توجه به مرزهای آبی و خاکی، ۱۵ کشور با جمهوری اسلامی ایران از طریق مرزهای خاکی یا آبی همسایه اند که وجود این تعداد کشور و نیز دسترسی به سواحل خزر و مرزهای آسیای میانه و قفقاز در شمال و دسترسی گسترده آن به سواحل راهبردی خلیج فارس، تنگه هرمز و سواحل مُکران در جنوب، به خودی خود امتیازات منحصر بفردی است که باعث شده ایران در نقشه جغرافیای جهان، از موقعیتی بی نظیر نسبت به سایر کشور ها برخوردار باشد.
همچنین واقع شدن ایران در میانه کمربند اتصالی شرق به غرب به عنوان کوتاه ترین، امن ترین و مقرون به صرفه ترین راه دسترسی حمل و نقل و تجارت کالا بین دو نیم کره شرق و غرب زمین محسوب می شود. اهمیت ایران به عنوان شاهراه تجارت جهانی شهرتی چند هزار ساله دارد و جاده ابریشم گواهی بر این واقعیت است؛ جاده ای که امروز چین به عنوان دومین ابرقدرت اقتصادی جهان در تلاش است تا آن را در قالب طرحی به نام "کمربند-راه" دوباره احیا کند و بدون تردید موقعیت و جغرافیای ایران در این طرح تجاری بزرگ را نمی تواند نادیده گرفت.
حالا، اگر از زاویه این مقدمه مختصر درباره موقعیت و اهمیت جغرافیایی ایران در منطقه وجهان، به سفرجاری رئیس جمهوری چین به عربستان و رایزنی های وی با کشورهای عضو اتحادیه عرب و تاکید و تکرار "طرح کمربند-راه" در تمام دیدارها و سخنرانی های شی جین پینگ در این سفر نگاه گنیم، درک اهمیت جایگاه ایران هم در طرح کمربند-راه و هم در ارتباط با روابط چین و جهان عرب، کار چندان دشواری نخواهد بود.
چین که برای ربودن گوی سبقت از آمریکا و تبدیل شدن به قدرت اول اقتصادی جهان، به افزایش بیش از پیش مبادلات تجاری خود با چهارگوشه جهان نیاز دارد، به شدت در جستجوی راه های مواصلاتی سریع، امن و ارزان است تا بتواند ضمن افزایش صادارات خود به اقسانقاط جهان، واردات مورد نیازش را نیز از مطلوب ترین مسیر ممکن تامین کند.
دسترسی چین به بازارهای آفریقا و خاورمیانه در شرایط کنونی عمدتا از طریق دریایی و از مسیر بسیار طولانی اقیانوس هند است. صرفه نظر از دوری، زمان بر بودن و هزینه بر بودن این مسافت، چینی ها نگرانی امنیت این مسیرهای دریایی طولانی و پرهزینه نیز هستند زیرا تحولات نه چندان خوشایند و قدرت نمایی و مداخله جویی برخی کشورها در گوشه و کنار جهان، باعث شده تا برخی مسیرها در آبهای بین المللی، از امنیت کافی برای عبور مرور کشتی های غول پیکر برخوردار نباشند.
گفتنی های فراوان دراهمیت جایگاه راهبردی و حیاتی ایران در جغرافیای منطقه و جهان در قالب این گزارش نمی گنجد اما مختصر مطالبی که در این مطلب به آن اشاره شد، گویای جایگاه راهبردی ایران در نقشه جغرافیای تجاری و اقتصادی جهان است و بدون تردید باید نقش ایران به عنوان یک قطب مهم انرژی منطقه و جهان و نیز نقش غیرقابل انکار آن به عنوان یک بازیگر مهم در تحولات منطقه و جهان را هم در کنار جغرافیایی طلایی و سرشار از امنیت و ویژگی های منحصر بفرد آن، مدنظر داشت.
امنیت همواره اساسی ترین نیاز توسعه پایدار و پیشرفت در حوزه های اقتصادی و تجاری به شمار می رود و هم چین و همه کشورهای منطقه واتحادیه عرب که این روز در ریاض برای افزایش بهره مندی خود از روابط تجار با چین در ریاض گرد هم آمده اند، به این مهم بخوبی واقف هستند.
اگر امروز خاورمیانه و بطور مشخص برخی کشورهای این منطقه از امنیتی به مراتب بهتر از سال های گذشته برای جذب سرمایه گذاری های خارجی و دستیابی به توسعه و رشد اقتصادی برخوردارند، بارها و بدرستی به نقش امنیت ساز و ثبات آفرین ایران ، جدا از موقعیت های منحصر بفرد آن به عنوان یک راهگذر امن ، آسان وارزان برای سهولت تجارت با جهان، اذعان داشته و دارند؛ واقعیتی غیر قابل انکار که محمد جمشیدی معاون سیاسی دفتر رئیس جمهوری ایران هم روز گذشته در صفحه توئیتر خود با هدف یادآوری به آن اشاره کرد و نوشت: « همکاران چینی به یاد داشته باشند که وقتی سعودی و آمریکا از گروه های تروریستی داعش و القاعده در سوریه حمایت کردند و با تجاوز نظامی وحشیانه یمن را ویران کردند، این ایران بود که با تروریستها جنگید تا ثبات و امنیت در منطقه مستقر شود و تروریسم به شرق و غرب تسری نیابد.»