جامجهانی فوتبال که دههها است همچون رقابتهای المپیک هر چهار سال یک بار نگاه میلیونها نفر را به خود خیره میکند، هر چند رخدادی ورزشی است اما از تحولات زمانه خود برکنار نبوده و نیست. برگزاری بیستودومین دوره جام جهانی بهانهای است برای اینکه این رویداد را از زاویهای که کمتر مورد توجه قرار گرفته و با توجه به مهمترین وقایع سیاسی، اجتماعی و تاریخی مرتبط با آن روایت کنیم.
در «جام جهانی ۱۹۳۸؛ در منگنه نازیسم، به کام فاشیسم» گفتیم چگونه نخستین ادوار جام جهانی زیر سایه جنگطلبی رهبران اروپا قرار گرفت اما سقوط آنان سبب نشد بلافاصله شرایط به زمان پیش از جولان هیتلر، موسولینی و ژنرال فرانکو برگردد.
فوتبال و جام جهانی همچنان تحت شعاع آثار جنگ و کشمکشهای سیاسی قرار گرفت و آنچنان که در «جام جهانی ۱۹۵۰؛ فرودستان هندی و رویای بربادرفته» و «جام جهانی ۱۹۵۴؛ ظهور و سقوط قدرتها» روایت شد، با مباحث مربوط به «شمال _ جنوب» در معادلات روابط بینالملل و تقابل اغنیا و فقرا گره خورد.
در ادامه، «ژوست فونتین» فرانسوی با ۱۳ گل در «جام جهانی۱۹۵۸؛ آقای گل پَرپَر شده» لقب گرفت و در «جام جهانی ۱۹۶۲؛ بیرحمانهترین بازی فوتبال» در سانتیاگو پایتخت شیلی به نمایش گذاشته شد و اما در «جام جهانی۱۹۶۶؛ توفانی زرد که از اردوگاه کار اجباری سر در آورد»، همان بازیکنان تیم ملی کره شمالی بودند که بعد شگفتیساز شدن در یک چهارم نهایی ناکام ماندند و پس از بازگشت به کشورشان به اردوگاههای کار اجباری فرستاده شدند.
با رنگی شدن فوتبال روی صفحه میلیونها تلویزیون، «جام جهانی ۱۹۷۰؛ خداحافظی شادترین اسطوره فوتبال» هنرمندی پله اسطوره فوتبال جهان را واضحتر به تصویر کشید.
آلمان غربی امنیت را تضمین کرد
بعد از سقوط هیتلر تا سالهای همچنان «امنیت» به عنوان مهمترین مساله در اروپا خودنمایی میکرد. اروپاییها در هر کاری ابتدا به امنیت توجه میکردند چرا که آن قدر در سالهای جنگ جهانی و قبل از آن با ناامنی به خصوص از طرف دیکتاتورها مواجه بودند که در وهله نخست به امنیت فکر میکردند. با چنین تفکری، برگزاری مسابقات فوتبال در یک کشور به امنیت آنجا بستگی داشت. حوادث «المپیک مونیخ۱۹۷۲» نیز خود مزید بر علت شده بود که چنین تفکری حاکم شود. به همین دلیل هم هنگامی که آلمان غربی در نظر داشت میزبانی جام جهانی ۱۹۷۴ را برعهده بگیرد، میخواست امنیت ایجاد شده در کشورش را به کشورهای جهان نشان دهد.
هرچه که بود میزبانی جام جهانی به آلمان غربی سپرده شده تا ۱۴ کشور براساس ردهبندی و آلمان غربی به عنوان میزبان و برزیل به عنوان قهرمان دوره قبل به مصاف یکدیگر بروند. در پایان این رقابتها میزبان توانست با حساب ۲ بر یک هلند را شکست دهد و قهرمانی را به دست آورد. لهستان و برزیل هم در جایگاههای سوم و چهارم قرار گرفتند.
یک کشور با دو تیم رو در روی هم
آلمان غربیِ میزبان قرار بود در مقابل دیگر هم نام خودش در شرق قرار بگیرد تا به این گونه یک کشور با دو تیم در جام باشد. ماجرا هم از آنجایی شروع شد که در جریان کنفرانس «یالتا» که به کنفرانس «تقسیم جهان» به ویژه آلمان مشهور شد، دولتهای متفق اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی، ایالات متحده آمریکا، فرانسه و انگلستان تصمیم گرفتند که پس از شکست آلمان، این کشور را به دو بخش شرقی و غربی تقسیم کنند.
به این ترتیب آلمان شرقی و آلمان غربی میراثی بود که بعد از جنگ جهانی برجای ماند تا در تمام عرصهها به عنوان دو کشور نقشآفرینی کنند که یکی از این عرصهها مسابقات ورزشی به خصوص فوتبال بود.
سیاسیترین دیدار جام
در مرحله گروهی جام جهانی در ۲۲ ژوئن ۱۹۷۴ دو تیم آلمان غربی با آلمان شرقی در ورزشگاه فولکس پارک اشتادیوم شهر هامبورگ به مصاف یکدیگر رفتند تا اتفاقی نادر در دنیا فوتبال رقم بخورد. در آن زمان تنش سیاسی میان دو آلمان برقرار بود و سیاست ردپای خود را در مستطیل سبز نیز برجای گذاشته بود.
هرچه که بود بازی در اوج هیجان و با حضور ۶۰ هزار تماشاگر برگزار شد تا جنگ داخلی برای تعیین صدرنشین شروع شود. آلمان غربی با ستارگانی همچون بکنباوئر، برتی فوکس، پل برایتنر، گرد مولر و ... توپ و میدان را در دست داشت و هر لحظه بوی گل به مشام میرسید اما برخلاف جریان بازی در دقیقه ۷۷ «یورگن اسپارواسر» توانست تک گل بازی را وارد دروازه آلمان غربی کند و تیمش را برنده از میدان خارج کند.
در این بازی تاریخی، بازیکنان سعی داشتند تنشهای سیاسی را وارد زمین نکنند، به همین دلیل هم بازی بدون تنش دنبال میشد و «رامون بارتو روئیس» داور اروگوئهای تنها سه کارت زرد نشان داد که همه برای بازیکنان آلمان شرقی بود. «هانس یورگن کرایشه» مهاجم تیم ملی آلمان شرقی و یکی از بازیکنان حاضر در این دیدار میگوید: «مقامها امیدوار بودند آبروریزی پیش نیاید. البته بازیکنان هیچ فشاری احساس نمیکردند. برعکس ما منتظر بودیم خودمان را جلوی آلمان غربی محک بزنیم. این مسابقهای بود که بارها از مسئولان خواسته بودیم برگزار شود ولی آنها جلویش را میگرفتند.»
هنگامی که سوت پایان بازی زده شد گل اسپارواسر، او را به محبوبترین ورزشکار کشورش تبدیل کرد و ۶۰ هزار تماشاگری که این بازی را تماشا کردند شاهد آخرین تقابل دو کشور در زمین فوتبال بودند؛ بازی که تا به امروز تنها یک بار اتفاق افتاده است.
«هانس آپل» که تازه یک ماه از شروع کارش به عنوان وزیر دارایی آلمان غربی میگذشت و این دیدار را در ورزشگاه تماشا میکرد، شک نداشت بازی را خواهند برد. او پیش از مرگش در سال ۲۰۱۱ گفت:«من مطمئن بودم دست کم ۰-۳ بازی را میبریم. نه عصبی بودم و نه نگران. ما در فوتبال عالی بودیم و هیچکس هیچ چیز در مورد آنها نمیدانست»