وضعیت کودکان کار در ایران عنوان مقالهای است که توسط «دلارام علی» در کتاب «وضعیت اجتماعی کودکان در ایران» توسط موسسه رحمان(رشد، حمایت، اندیشه) به چاپ رسیده است. این کتاب شامل ۱۴ مقاله و یک مقدمه (درآمد) جامع، یک مقدمه مرورگر و یک پیشگفتار (معرفی کتاب) است. کتاب جنبه پژوهشی مروری-تحلیلی دارد و به گوشهای از وضعیت اجتماعی میپردازد، اما، شامل همه جنبههای فرهنگی، رفتاری، مادی، ذهنی، برخورداریها، نابرخورداریها، روندهای زندگی اجتماعی کودکان نمیشود.
این کتاب در تابستان ۱۳۹۷ به چاپ رسیده است. بخشهایی از این کتاب را در ادامه میخوانیم:
نتایج کارهای پژوهشی در رابطه با کودکان چیست؟
زمانی که در سال ۱۳۷۷ گزارشی از موقعیت کودکان خیابانی در ایران منتشر شد برای نخستین بار کودکانی که عمدتا برای کمک به تامین معاش خانواده ناگزیر به کار کردن در خارج از خانه بودند، مورد توجه قرار گرفتند. از آن زمان تاکنون بیش از دو دهه میگذرد و در طی این سالها تصویر روشنتری از ابعاد متفاوت کار کودکان به ویژه در بخش غیر رسمی اقتصاد ایران به دست آمده است.
دستمزد دخترها در مقابل کار یکسان، پایینتر از پسران است و برخی از دختر بچهها حتی از میزان دستمزد خود نیز مطلع نیستند و این دستمزد توسط سرپرستانشان دریافت میشودمطالعات متعددی که در رابطه با کودکان کار انجام شده است نشان میدهد که آنان به واسطه زمانی که ناگزیر در کار صرف میکنند و گاه نیز به واسطه شرایط کاریشان با مشکلات متعددی مواجه میشوند.
یافتههای مطالعهای در خصوص تاثیرات بخش خصوصی/ غیر رسمی بر حقوق کودکان در ایران نشان میدهد که تاثیرات کار کودکان بر زندگی آنها را دست کم در ۷ حوزه تاثیر میتوان بازشناسی کرد که عبارتند از : از بین رفتن کودکی، نارساییهای آموزشی، مشکلات و نارسایی در سلامت (در اثر بهداشت کار، سختی کار و نامناسب بودن محیط کار)، خشونت در محیط کار، تبعیضهای جنسیتی، استثمار اقتصادی و نبود دسترسی مناسب به خدمات و حمایتهای تامین اجتماعی.
در این مطالعه ضمن تاکید بر آنکه سطوح فوق به سادگی از یکدیگر قابل تفکیک نیستند و همپوشانی بسیاری با یکدیگر دارند، گزارش شده است که بیشترین فراوانی نقض حقوق کودک براثر کار، ایجاد مشکلات و نارسایی در سلامت کودک(۴۰.۲%) به ویژه دراثر نامناسب بودن محیط کار(۱۵.۵%) است.
نارساییهای آموزشی یکی دیگر از مشکلاتی است که کودکان کار با آن مواجهند. با آنکه آمار دقیقی از وضعیت تحصیلی کودکانی که در بخش غیر رسمی اقتصاد فعالیت میکنند و یا کودکان کاری که مهاجر یا پناهنده هستند در دسترس نیست اما یافتههای برخی از مطالعات رسمی کشوری نشان میدهد که بخشی از کودکان کار خارج از چرخه تحصیل هستند. مطالعه سلامت و جمعیت کشور در سال ۱۳۸۹ نشان میدهد که با آنکه در مجموع ۹۰.۳۷ درصد کودکان کار به مدرسه میروند اما این شاخص در برخی استانها نظیر کردستان(۶۲.۷۴%)، سیستان و بلوچستان(۶۸.۱۱%) و قم (۷۳.۰۸%) پایینتر از این رقم است.
بنابر اطلاعات به دست آمده از این مطالعه، در میان دانشآموزان ۱۱.۱۲% کار میکنند که این نسبت در مناطق شهری ۹.۳۵ % و روستایی ۱۴.۷۷% و در بین پسران ۱۲.۳۵% و دختران ۹.۷۹% است و بیشترین کار کودکان محصل به ترتیب از استانهای گلستان(۲۳.۶%)، چهارمحال و بختیاری(۱۹.۹۹%) و قزوین (۱۹.۱۹%) گزارش شده است.
خشونت در محیط کار و تبعیضهای جنسیتی از سطوح دیگر تاثیرات منفی کار کودکان بر زندگی و حقوق آنان محسوب میشود. بر اساس یافتههای مطالعهای در این رابطه که شرایط کار کودکان در کارگاههای رسمی و غیر رسمی را مورد بررسی قرار داده است خشونت لفظی و کلامی در محیط کار بیشتر گزارش شده است اما تنبیه بدنی هم وجود دارد.
عموم کودکان کار از خانوادههای فقیر بوده و برای کمک به امرار معاش خانواده ناگزیر به کار کردن هستندعلاوه بر این به تحقیرهایی که به واسطه جنسیت یا جثه به کودکان میشود نیز اشاره شده است. همچنین به نظر میرسد که تبعیضهای جنسیتی در میان کودکان کار دختر و پسر باعث شده که دختران در موقعیت متفاوتی نسبت به پسران قرار بگیرند.
نتایج یک مطالعه موردی در رابطه با کار کودکان در کلان شهر تهران نشان میدهد که دستمزد دخترها در مقابل کار یکسان پایینتر از پسران است و برخی از دختر بچهها حتی از میزان دستمزد خود نیز مطلع نیستند و این دستمزد توسط سرپرستانشان دریافت میشود. در حالیکه پسر بچهها عمدتا به تمام یا بخشی از درآمد خود دسترسی داشتند.
یافتههای مطالعه دیگری که تجربه زیسته تعدادی از دختران کار مهاجر افغان از خشونت را مورد بررسی قرار داده نشان میدهد که این دختران از کودکی توسط پدر به کار گمارده شدهاند و هیچ گاه درآمدی که از کار اقتصادی آنان حاصل شده مستقیما به خودشان تعلق نگرفته است.
یافتهها نشان میدهد که این دختران همچنین عهدهدار کارهای خانگی نیز بوده و متحمل فشار مضاعف شدهاند. همچنین کسانی که در کارگاههای خارج از خانه اشتغال داشتند به آزار جنسی و نگاه شهوت آلود از جانب کارفرمایان آن ها نیز اشاره کردهاند. پیامد چنین تجربه زیستهای برای دختران فرمانبرداری محض، خستگی مفرط، ناامیدی شدی، تضییع اعتماد به نفس و نفرت از جنس مخالف بوده است. در میان کودکان کاری که در خیابان کار میکنند نیز تفاوتهایی میان دختر بچهها و پسر بچه وجود دارد. بر اساس یافتههای مطالعهای در سال ۱۳۹۲، از بین کودکان مورد مطالعه، دخترها بیش از پسرها در خیابان مریض شدهاند (۳۲.۴% در مقابل ۲۱.۵%)، تصادف کردهاند (۴۹.۳% در مقابل ۲۹.۲%) و سابقه آزار جنسی(۱۲.۷% در مقابل ۲.۷۵) و کتک خوردن و اهانت از طرف مردم (۲۶.۸% در مقابل ۱۱.۸%) را گزارش کردهاند.
گزارش مستندسازی دو سازمان غیر دولتی که در زمینه مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتها فعالیتهایی داشتهاند نشان میدهد که شرایط کاری کودکانی که در برخی کارگاهها کار میکنند بسیار نامناسب بوده و سلامت آنان را به مخاطره انداخته است. بر اساس یافتههای این گزارش بسیاری از کودکان در کارگاههایی کار میکنند که برای آنکه از چشم بازرسان دور بماند یک یا چند طبقه زیر زمین است. محیط این کارگاهها فاقد نور بوده و تهویهای نیز در آن وجود ندارد. همچنین برخی از کودکان در کارگاههایی نظیر سراجیها مشغول به کار هستند که میزان زیادی از کار آنها با چسب است که در اثر استنشاق بوی چسب در محیط بسته دچار مشکلاتی میشوند. یافتههای این مطالعه نشان میدهد که کار کودکان در بازیافت زباله بیش از سایر مشاغل، آنان را با مخاطرات سلامت مواجه میسازد.
خلاء برنامهها و پیشنهادات
یافتههای مطالعاتی که در رابطه با کودکان کار انجام شده و پیشتر به برخی از آنها اشاره شد نشان میدهد که عموم این کودکان از خانوادههای فقیر بوده و برای کمک به امرار معاش خانواده ناگزیر به کار کردن هستند. بنابراین چنانچه در پی سیاستها و برنامههایی باشیم که رویکرد پیشگیرانه دارند، لازم است تا مداخلاتی در زمینه کاهش فقر خانوادههای این کودکان در سطح کشور انجام شود. این سیاستها میتواند هم مانع از ورود کودکان به چرخه کار شود و هم تعداد کودکانی را که در حال حاضر مشغول به کار هستند کاهش دهد.
در رابطه با قوانین مرتبط با کار کودکان به نظر میرسد که چالش اصلی در رابطه با کارگاههای زیر ۱۰ نفر (که از شمول وزارت کار خارج هستند) است، چرا که مطالعات نشان میدهد بخش زیادی از کودکان در این کارگاهها به کار گرفته شدهاند و نظارت کارآمدی نیز بر این محیطهای کاری وجود ندارد و همین امر منجر به آسیب مضاعف کودکان شده است. همچنین در قوانین وضعیت حقوقی فرزندان اتباع خارجی وکودکانی که شناسنامه ندارند و نیز کودکانی که به کارهای خانگی اشتغال دارند نیز نامشخص است و لازم است تا تدبیری برای این گروهها نیز اندیشیده شود.
تاکنون بیشتر یک گروه از کودکان کار مورد توجه قرار گرفتهانذد و شاید لازم است تصویر کاملی از کار کودکان در بخشهای مختلف به دست آید
در کنار این موارد نمیتوان نسبت به وضعیت گروه پرشمار کودکانی که اکنون مشغول به کار هستند نیز بیتفاوت بود. آمارهای رسمی مندرج در سیمای سلامت و جمعیت کشور(۱۳۸۹) و آخرین سرشماری کشور(۱۳۹۰) و نیز یافتههای مطالعاتی که در رابطه با کار کودکان در بخش غیر رسمی اقتصاد انجام شده، گواه این نکته است که کودکان بسیاری در سنین ۱۰ تا ۱۴ سال و حتی کمتر از آن مشغول به کار هستند و گاه در محیطهایی کار میکنند که سلامت آنان را با مخاطرات جدی مواجه میسازد. این گروه از کودکان نیازمند سیاستها و برنامههای حمایتی هستند تا دست کم وضعیتشان اندکی بهبود پیدا کند.
نگاهی به سیاستها و برنامههایی که در سالهای گذشته در سطح کشور انجام شده نشان میدهد که تاکنون بیشتر یک گروه از کودکان کار(یعنی کسانی که در خیابان کار میکردند و بیش از سایرین در معرض مشاهده بودند) مورد توجه قرار گرفتهاند و شاید لازم است تا پیش از هر اقدامی سیاستگذاران و برنامهریزان ابتدا تصویر کاملی از کار کودکان در بخشهای مختلف به دست آورند تا آنچه در دستور کار قرار میدهند بتواند پوشش دهنده گروههای مختلف کودکان کار در ایران باشد.