گروه پرونده ویژه- ایران یکی از بزرگترین قربانیان بهکارگیری سلاحهای شیمیایی به دست رژیم صدام است؛ به طوری که بیشتر از۱۰۰ هزار مصدوم شیمیایی در کشور داریم که از این تعداد ۱۷ هزار جانباز دچار عوارض شیمیایی متوسط و شدید هستند و درعین حال از این ۱۰۰ هزار مصدوم تنها ۶۸ هزار نفر در بنیاد شهید پرونده دارند و متاسفانه هرسال شاهد شهادت تعداد زیادی از جانبازان و رزمندگان و مجروحان شیمیایی دوران دفاع مقدس هستیم، اما چیزی که فرامتن این رویداد تلخ است، مواضع و رفتار متناقض غرب در برخورد با آسیب دیدگان سلاح های شیمیایی در ایران است؛ نادیده انگاری و سکوت تنها فعل مدعیان حقوق بشر است و چیزی که این روند را مضحکه میکند، صدای بلند همین کشورهای مدعی از آمریکا تا تروئیکا درباره ادعای نقض حقوق بشر توسط ایران و راه انداختن کارناوال جهانی در سازمان ملل برای محکومیت حقوق بشری ایران است! منظومه غربی به جای محکوم کردن کشورها و رژیمهای حامی سلاحهای شیمیایی و مبارزه با اشاعه این سلاح ها در دنیا، فقط تماشاچی هستند و حتی کارزار بازگشت به حقوق بشر راه می اندازند؛ رفتاری عجیب و پرتناقض که فقط از سران تروئیکا و آمریکا برمیآید.
***
با اینکه پیش از پایان قرن نوزدهم و در سال ۱۸۹۹ میلادی کنفرانس بین المللی صلح در «لاهه» برگزار شد و منجر به امضای موافقتنامهای برای ممنوعیت استفاده از پرتابههای جنگی محتوی گازهای سمی شد، اما در طول جنگ جهانی اول (۱۹۱۸- ۱۹۱۴) جهان شاهد هولناکترین کشتارهای ناشی از کاربرد سلاحهای شیمیایی بود. تلفات بیشمار و حملات وسیع شیمیایی با بکارگیری شیوههای نوین کاربرد گازها و مواد سمی مهلک و ناتوان کننده در این جنگ باعث بروز نگرانیهای عمیقی در سطح جهان شد که به انعقاد یکی از معروفترین معاهدات بینالمللی عدم کاربرد سلاحهای شیمیایی؛ یعنی «پروتکل ۱۹۲۵ ژنو» منجر شد.
با وجود امضای این پروتکل توسط بسیاری از کشورهای جهان، این معاهده دارای نقصان عدیده ای بود و آن اینکه تنها ناظر به ممنوعیت «کاربرد» سلاحهای شیمیایی یا میکروبی بود و «توسعه»، «تولید» و «انباشت» این سلاحها را منع نمیکرد. به علاوه بسیاری از کشورهای جهان این پروتکل را با این تبصره امضا کرد که حق کاربرد سلاحهای شیمیایی را علیه کشورهای غیر عضو پروتکل و نیز مقابله به مثل در صورت حمله شیمیایی به کشورشان را برای آنان مجاز میدانست.
نکته مهم و تاسف آور دیگر دراین باره هم این بود که هرچند در طول سالهای بین دو جنگ و پس از جنگ دوم جهانی در برخی نقاط دنیا به صورت محدود از سلاحهای شیمیایی استفاده شد اما در عمل تا پیش از تجاوز عراق به ایران از این سلاحها به صورت وسیع در هیچ جنگی استفاده نشد و یکی از قربانیان بزرگ سلاحهای شیمیایی تنها ایران بوده است.
**تماشاچیان جنایت جنگی علیه ایران
یکی از عمده ترین مصادیق بهکارگیری سلاح شیمیایی، استفاده گسترده ارتش بعثی عراق از آن در جنگ تحمیلی بر علیه رزمندگان و غیرنظامیان ایرانی و حتی اتباع عراقی بود که منجر به شهادت هزاران نفر و مصدومیت آنها شد. از آنجایی که حمایت یک دولت از اتباع خود یک امر ضروری است، جمهوری اسلامی ایران هم به دلیل شدت آلام و آثار زیانبار وارده بر قربانیان ایرانی حملات شیمیایی عراق و خانواده های آنها، به دنبال تسهیل دادخواهی این افراد بوده و قوه قضاییه هم خود را مکلف به تسهیل و مساعدت دادخواهی داخلی قربانیان ایرانی حملات شیمیایی از طریق سازکارهای قضایی کرده است.
در این چارچوب، گرچه صلاحیت لازم برای ورود دادگاههای داخلی در این حوزه وجود دارد، اما با توجه به عدم جرمانگاری جنایات بین المللی در قوانین داخلی ایران، دادخواهی کیفری یا مدنی مصدومان شیمیایی ایرانی و خانواده های آنها از مقامات وقت عراق و همچنین افراد کمککننده به تسلیح شیمیایی ارتش بعث عراق از جمله آلمان منوط به جرمانگاری دقیق جنایات بین المللی از جمله، جرم بهکارگیری سلاح شیمیایی به عنوان مصداق جنایت جنگی است.
از سوی دیگر، به دلیل وجود اتمسفر غربی در نهادها و سازمان های بین المللی و اصل مصونیت قضایی دولتها نزد دادگاه های یکدیگر، در حال حاضر تنها یک راه ایجابی پیش پای ایران است و آن هم طرح مسئولیت بین المللی دولـت آمـریـکا در دادگـاههای داخـلی ایـران از جـهت کمـک به تسـلیح ارتش عراق به سلاحهای شیمیایی، در چارچوب اصل عمل متقابل امکانپذیر است؛ موضوعی که باید در فضای عملیاتی تری دنبال شود، به ویژه در این جنگ حقوق بشری دروغینی که به بهانه رویدادهای ۶۰ روز اخیر علیه ایران به راه انداختهاند.
** رادیکالیسم اروپا علیه اسلام
البته بغض جبهه غربی از جمهوری اسلامی تمام شدنی نیست، چون این وضعیت فقط ناشی از سیاست نیست و ما درگیر یک نزاع گفتمانی هم هستیم که اتفاقات اخیر ایران بهانه ای شده تا تروئیکا و مخصوصاً آلمان به عنوان بازیگر جدید پلیس بد در قبال ایران، به دلیل نگاه های رادیکال اروپا به اسلام به دنبال آسیب زدن به چهره بین المللی جمهوری اسلامی ایران باشند و از هیچ راهی دست خالی بازنگردند.
یعنی این کارزار ضدایرانی چه چشم بستن و سکوت در برابر قربانیان سلاحهای شیمیایی باشد و چه شوآف نشست حقوق بشری سازمان ملل؛ غرب این روزها آن قدر علیه ایران صفحه سازی کرده که اروپا عملاً به کانون تحرکات ضدایرانی تبدیل شده و سفارت آنها در تهران هم عملاً قرارگاه این میدان جنگ است. در این گزارش برخی از ادعاهای این دولتهای ضدایرانی را در حالی که کشورهای خودشان نمایشگاهی از نقض حقوق اجتماعی است، مرور میکنیم.
**کانادا و گورهای دسته جمعی کودکان
۹ آبان در هیاهوی التهابات ایران، وزارت امور خارجه کانادا در بیانیهای تحریمهایی را علیه چهار فرد و دو نهاد ایرانی به بهانه نقض حقوق بشر اعمال کرد و طبق این بیانیه تحریمهای جدید علیه مقامات ارشد و نیروهای انتظامی ایران به بهانه آنچه «سرکوب تظاهرات غیرمسلحانه» ادعا شده، اعمال شد.
اما چرا کانادا نباید از حقوق بشر دم بزند؟
پس از این که در هفته های اخیر پروژه سوریه سازی و مجاهدینی کردن فضای ایران با غالب کردن جو تروریستی شکست خورد، کشورهای غربی اقدام به وضع چندین تحریم جدید علیه ایران کردند که کانادا به عنوان یک کشور مستعمره با ادعاهای دروغین به جمع تحریمکنندگان غربی علیه ایران پیوست.
جاستین ترودو نخستوزیر این کشور که هر دروغی را شتاب زده و با هیجانآن هم بدون هیچ مدرکی علیه ایران مطرح میکرد، در حساب کاربری خود با یک توییت دروغ، مدعی اعدام ۱۵ هزار معترض در ایران شد، این آنقدر دروغ بزرگی بود که خود او مجبور شد آن را به سرعت حذف کند اما این ژست بشردوستی توسط کانادا در حالی است که زمان زیادی از کشف گورهای دسته جمعی کودکان و این واقعه هولناک نمی گذرد که فصل تاریک و شرم آوی برای کشور کانادا است.
در حالی که کشتار بومیان یک سیاست دولتی وحشتناک بود که برای همگون سازی فرهنگی در کانادا دنبال شده اما چنین کشوری با این سابقه تاریک مدعی نقض حقوق بشر در ایران است.
البته این پیشینه سیاه در کنار سرکوب وحشیانه معترضان در کاناداست و آخرین اظهار نظر ترودو درباره اعتراضات اجتماعی در این کشور به سرکوب معرتضان محدودیت های کرونا منجر شده چون نخست وزیر کانادا گفته بود که توسل به زور حق دولت کاناداست و مذاکره با معترضین بدعتی برای دموکراسی این کشور محسوب میشود.
** آلمان پرچمدار اهدای سلاح های شیمیایی
شامگاه سوم آذر بود که ژنو سوئیس شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد به بهانه اغتشاشات در ایران با محوریت دولت برلین قطعنامه ای را درباره آنچه «وضعیت حقوق بشر در ایران» خواند، تصویب کرد و با تصویب این قطعنامه، شورای حقوق بشر مدعی شد کمیته ای حقیقت یاب برای بررسی ادعاهای نقض حقوق بشر تشکیل خواهد داد.
موضوعی که تهران به صراحت اعلام کرد با این کمیته حقیقت یاب همکاری نخواهد کرد، چون استفاده عجولانه از ساز و کارهای حقوق بشری و رویکردهای سیاسی و استفاده ابزاری مردود است و هیچ کمکی به مفهوم حقوق بشر نخواهد کرد
این قطعنامه ضدایرانی با پرچمداری آلمان درحالی تصویب شد که این کشور در طول تاریخ و سالیان گذشته عامل اصلی شکل گیری دو جنگ جهانی بوده است.
فارغ از این که میلیون ها نفر در این دو جنگ کشته شدند، ایران جزو کشورهایی بود که به رغم بی طرفی خسارات بسیار زیادی از ناحیه شکل گیری این جنگ متحمل شد و هزاران نفر از ملت ایران در نتیجه این جنگ به طور مستقیم و غیرمستقیم کشته و قربانی شدند.
اما نکته مهم این است که این روزها دولت آلمان درحالی پرچمدار طرح ادعاهای حقوق بشری و ارائه پیش نویس قطعنامه ضد ایرانی در شورای حقوق بشر سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی ایران است که با اهدای سلاح های کشنده شیمیایی به رژیم صدام، زنان و کودکان ما را در سردشت با بمباران شیمیایی به شهادت رساندند و حالا هم دم از دفاع از حقوق زنان کرد ما میزنند!
**مکرون: خشونت پلیس را قبول ندارم
وضعیت فرانسه هم که مشخص است؛ همین چند هفته قبل بود که مکرون در کاخ ریاستجمهوری الیزه با یکی از چهرههای سطح پایین جریان برانداز دیدار کرد، مواضع و اتفاقاتی که از سطح حماقت دشمنان بیشتر به یک دوربین مخفی بینالمللی شبیه است وگرنه چه دلیلی دارد که رئیسجمهوری که تاریخ کشورش به انقلاب فرانسه مشهور است، کمترین وجوه یک انقلاب را هم نداند و شورش را با انقلاب اشتباه بگیرد و از اتفاقات ایران با انقلاب یاد کند؟
مکرون در ناآرامیهای ۱۴۰۱ ایران حسابی فعال بود، رئیسجمهور فرانسه ۲۱مهر ماه هم در توییتی مداخلهجویانه از اغتشاشات در ایران حمایت کرد که البته با پاسخ قاطع ایران مواجه شد و سخنگوی وزارت خارجه گفت: جای تعجب است که رئیسجمهور و برخی مقامات دولت فرانسه در تحولات اخیر ایران، اقدام نیروهای حافظ امنیت در برخورد با خشونتطلبان و اغتشاشگران را محکوم کرده و دولت ایران را به پرهیز از خشونت و رعایت حقوق آشوبگران فرامیخوانند، اما همزمان در واکنش به اعتصابات کارگری در بخش نفت و گاز و پالایشگاههای فرانسه، مقامات این کشور از جمله سخنگوی دولت، کارگران را تهدید میکنند در صورت پایان ندادن به اعتراضات و اعتصابات، با اعمال زور به اعتصابات پایان میدهند.
اما اوج این تناقض هم آنجاست که مکرون چند هفته قبل در واکنش به ناآرامی های کشورش گفته بود من اصطلاح خشونت پلیس را قبول ندارم چون از طرفی قانون را اجرا میکنند و از طرف دیگر از خودشان دفاع میکنند.
**انگلیس اتاق جنگ رسانهها
وضعیت دولت انگلیس و ادعا برای حقوق بشر درحالی که لندن پایگاه اصلی رسانه تروریستی اینترنشنال شده و روزی نیست که رسانههای لندنی برای تشدید جنگ شهری و تروریستی در ایران گزارش خبری نروند، دیگر نگفتنی است. انگلیس هم مانند بقیه کشورهای تروئیکا با مداخلهجوییها و اعمال تحریمها از هیچ فشار و تهدید و دخالتی کم نگذاشت اما رفتار دوگانه خود این کشورها از جمله انگلیس در بحث حقوق بشر تمامی ندارد.
به طوری که آنها درحالی از مخالفت خودشان با خشونت صحبت میکردند و همزمان به دولت ایران توصیه داشتند در برابر کسانی که امنیت عمومی را بر هم زدند، خویشتنداری کنند که ایران به عنوان دولتی که باید حافظ امنیت ملت و شهروندانش باشد، در مقابل آشوب و اغتشاش نمیتوانست دست بسته باشد.
«سوئلا براورمن» وزیر کشور انگلیس در مهرماه اعلام کرده بود که به پلیس اختیارات جدیدی خواهد داد تا رویکردی «پیشگیرانهتر» در قبال برخی اعتراضها اتخاذ کند و حتی در نشست محافظهکاران گفته بود که «نباید اموال عمومی تخریب شوند و مقابل معترضانی که تلاش میکنند مردم انگلیس را به قربانی بگیرند، تسلیم نمیشوم. جلوگیری از رسیدن خدمات امدادی به کسانی که شدیداً به آنها نیاز دارند، غیرقابل دفاع و به طرز وحشتناکی خودخواهانه است و به هیچ وجه به نفع عموم نیست. این اختلال جدی و خطرناک، چه رسد به خرابکاری، آزادی بیان و حقوق بشر نیست. باید متوقف شود.»
چند روز قبل رفتار ماموران پلیس لندن با یک زن معترض در «پل واترلو» هم خبرساز شده بود، به طوری که فیلم لحظه دستگیری یک زن معترض در پل واترلو در انگلیس واکنشهای بسیاری را در شبکههای مجازی به دنبال داشته و وایرال شد چون این فرد و تعدادی دیگر از معترضان در جریان تجمع اعتراضی علیه سیاستهای دولت این کشور با واکنش تند نیروهای پلیس مواجه شدند.
با این حال تحریک و دعوت به اغتشاش و گسترش آشوبها درصدر برنامههای رسانه های انگلیسی علیه ایران قرارداشت و پیش از اعمال تحریمهای انگلیس «سایمون شرکلیف» سفیر انگلیس در تهران ۱۳ مهر برای دومین بار آن هم ظرف دو هفته به دلیل همین رفتارهای دوگانه دولت انگلیس علیه ایران به وزارت خارجه احضار شد.