به گزارش ایران اکونومیست، در یادداشتی در عصر ایران آمده است: «پیروزی تیم ملی فوتبال ایران بر ولز در دومین بازی جام جهانی قطر (با دو گل) پس از باخت سنگین به انگلستان در بازی قبل را از ۱۰ منظر میتوان تحلیل کرد.
۱. تفاوتهای کارلوس کیروش بار دیگر به رخ کشیده شد و حامیان و مدافعان سر خود را همچنان بالا میگیرند و منتقدان احتیاط میکنند؛ چرا که نقش اصلی را در این برد او ایفا کرد. بیشتر به این خاطر که تیمی درهمشکسته به لحاظ روحی را طی چهار روز احیا و فشارهای بیرونی را مدیریت کرد. یک لحظه خودمان را جای او بگذاریم که هم باید پاسخگوی نهادهای رسمی باشد و هم سخنی نگوید که از چشم مردم بیفتد و هم در عین حال تیم را به لحاظ فنی و روحی مدیریت کند و از عهده همه این کارها برآمد.
۲. دو گل را کدام بازیکنان به ثمر رساندند؟ روزبه چشمی و رامین رضاییان. هر دو را دراگان اسکوچیچ کنار گذاشته بود و با بازگشت کیروش دوباره به تیم ملی پیوستند. این نکته هم قابل توجه کسانی که بعد از باخت ۳۰ آبان مقابل انگلستان دلشان برای مربی سابق تنگ شده بود و میگفتند آه او ما را گرفته و در حق او جفا شده است! انتقاد از روزبه چشمی در بازی قبل این تصور را ایجاد کرده بود که کنار گذاشته میشود. در این بازی اما به عنوان یار تعویضی به میدان آمد منتها در جای درست قرار گرفت و انگار میگفت به چه زبانی باید بگویم جای من دفاع نیست؟!
۳. از دو تدبیر فیفا در بهکارگیری کمک داور ویدئویی (که به اخراج دروازهبان حریف انجامید و بعد از آن تیم ولز فروپاشید) و محاسبه وقتهای اضافی یا جبرانی فراوان که مجال وقتکشی را سلب و تیمهای صرفا دفاعی را خسته میکند نباید غافل شد. هر دو گل ایران در دقایق بعد از اتمام زمان رسمی بازی به ثمر رسید و این یعنی فیفا در حال بهبود و وضع قوانین تازه است و البته به دو اصل لذت تماشاگر و سلامت بازیکن بها میدهند. کافی است با جامهای بیست-سیسال قبل مقایسه کنیم که چگونه حرکتی خشن بازیکنی را از فوتبال و گاه زندگی بدون رنج و درد ساقط میکرد یا لذت بازی را با کشتن وقت میگرفتند. در قطر اما وقتهای تلفشده با بالاترین زمان منظور میشود و ما از این تدبیر شیرینترین میوه را چیدیم و ... .
۴. با اینکه برخی میپنداشتند یا پیشنهاد میکردند در بازی با ولز از بازیکنانی که به خاطر دیدار انگلستان زیر شدیدترین انتقادات قرار داشتند، استفاده نشود اما سیدحسین حسینی درون دروازه قرار گرفت؛ هر چند که اگر فیفا به بیرانوند اجازه بازی میداد از او استفاده میشد اما کیروش در غیاب او دروازهبان را تغییر نداد. سه بازیکن دیگر (روزبه چشمی و علی کریمی و مجید حسینی) را نیز و این یعنی کیروش متفاوت است و میتوان حدس زد این رفتار از مربی دیگر سر نمیزد و دست کم دو یا سه نفر از اینان را در این بازی به میدان نمیفرستاد.
۵. اینکه از بازیکن روحیهدار بازی بگیری هنر خاصی نمیطلبد ولی اینکه بازیکن بیروحیه را بازسازی کنی تا پس از دریافت شش گل در بازی قبل دروازه را در یک بازی نفسگیر بسته نگاه دارد و دیگری که متهم ردیف اول شکست قبلی تلقی میشد گل پیروزی را به ثمر برساند، هنر میخواهد.
۶. واقعیت این است که شکست ولز بعد از اخراج دروازهبانشان در دقایق پایانی رخ داد تا بار دیگر بدانیم دروازهبان چه نقش ممتازی دارد و بیهوده نبود که بعد از مصدومیت شدید بیرانوند، کیروش بر سر کوفت چون نقشههای خود را نقش بر آب دید. برای ولزیها البته فاجعه مضاعف بود چون با کارت قرمز اخراج و یک یار هم از آنها کم شد. هم در باخت ایران به انگلستان باید آن اتفاق را لحاظ کرد و هم در این برد مقابل ولز. این هم ناگفته نماند از ابتدا کیروش روی برد انگلستان حساب نکرده بود و میخواست امتیازها را از دو بازی دیگر جمع کند اما آن اتفاق داستان را تغییر داد؛ چرا که اگر هم برای باخت با فاصله کم آمده و آماده بود اما دریافت شش گل پیشبینی نشده بود.
۷. ارزش این برد به این خاطر هم هست که اگر میباختیم و زودهنگام از جام خداحافظی میکردیم نه تنها رویای صعود بر باد میرفت و دیدار بعدی مقابل آمریکا هم تشریفاتی میشد بلکه باید خود را آماده شنیدن نظرات شاذ مربیان وطنی و کسانی چون محمد مایلی کهن و حسن روشن میکردیم که سفره دل میگشودند تا از کیروش انتقام همه سالهای رفته را بگیرند و تحمل این ادعاها ... واقعا دشوار و طاقتفرسا بود و از این رو باید سپاسگزار (و به قول امیر قلعهنویی ممنوندار) تیم ملی بود!
۸. این اولین برد ما در جام جهانی مقابل یک تیم اروپایی است؛ تیمی که در گروه خود دوم شده بود و با حذف اوکراین به جام جهانی رسید.
۹. تماس تلفنی ساپینتو، مربی پرتغالی استقلال، با سیدحسین حسینی، دروازهبان استقلال و تیم ملی، برای روحیهدادن به او را هم نباید فراموش کرد. او که خود روزگاری شاگرد کیروش بوده نهتنها به هموطن خود رشک نمیورزد که برای او احترام و حق استاد شاگردی قایل است. نیاز به یادآوری نیست که چنین رفتاری از همه سر نمیزند.
۱۰ و سرانجام اینکه آفرین بر پیمان یوسفی که با همه ملاحظات و محظورات یک گزارش شسته و رفته و ملی ارائه داد. نه لحن حماسی و شاهنامهای به خود گرفت و مانند جواد خیابانی عنان احساسات را تازاند و نه مثل بعضی دیگر که پس از دههها انکار ایران و ملیت این ادبیات را به کار میگیرند ملیگوییهای او توی ذوق میزد. آن «مجید جان»ی که در میانه گزارش گفت هم در خاطرهها میماند؛ چندان که نوع شادی سردار آزمون با سرمربی ... .»