«میوه سوم تیر» حالا باز هم از اسم «سوم تیر» میخواهد به عرصه سیاست بازگردد. «میوهیی» که خیلی زود باغبانانش از پرورش آن نادم شدند و عبور از او را کلید زدند. «محمود احمدینژاد» این چند وقت ترجیح میداد سکوت کند، هر چند که دلش برای روزهای ریاستجمهوریاش لک زده بود. شش ماه بیشتر طاقت نیاوردند و حالا یارانش پروژه جدیدی را آغاز کردهاند. همانها که این چند وقت آخر «اصولگرا» بودن رییس دولتشان را از بیخ منکر شده بودند حالا بازهم از پروژه گفتمان سوم تیر استفاده کردند.
حالا دیگر نه اصولگرایان افراطی حامیشان هستند و نه مردمی که روزی پشت اتومبیلش میدویدند. میراثش برای کشور آنقدر مشکلساز بوده است که همه حامیانش از او به عنوان یک تجربه تلخ یادآوری میکنند. حالا آنها پس از شش ماه مخالفان شان را بیانصاف دانستهاند. به «رییسشان» نمره عالی دادهاند و مخالفان را متهم به جهتگیریهای غیر اصولی هم کردهاند. از مخالفانی که همان اصولگرایان هستند و در مورد احمدینژاد زود دچار تردید شدند ابراز تاسف میکنند. دستور اتحاد میان حامیان احمدینژاد صادر شده است.
از اختلافات موجود خبر دارند و میگویند حامیان احمدینژاد باید با وجود این اختلافات باهم کار کنند. اختلافات مورد اشارهشان اما آنقدرها هم سطحی نیست که اصولگرایان بتوانند به این راحتیها فراموشش کنند. شاید ترجیحشان بیشتر این باشد که مثل چند ماه اخیر فراموش کنند اصلا مردی به نام «محمود احمدینژاد» وجود خارجی داشته است. حامیان محمود احمدینژاد حالا میخواهند از همان مسیری که 9 سال پیش آمدند بازگردند؛ مسیری که باید دید اصولگرایان زخم خورده از او اجازه حرکت را به او میدهند یا خیر؟«غلامحسین الهام» مردی که در سالهای دولت احمدینژاد حسابی سرش شلوغ بود حالا وقت آزاد زیادی دارد. او روز گذشته دستور اتحاد میان حامیان محمود احمدینژاد را داد.
مردی که این چند وقت تنها در مراسمهای ترحیم دیده میشد و میگفت خبر زیادی از احمدینژاد ندارد روز گذشته بالاخره دست از سکوت برداشت. به گزارش آریا، الهام به احمدینژادیها گفت: دوستان احمدینژاد باید با وجود اختلاف با هم کار کنند، ما یک مشکلاتی داریم، تحریکات، حساسیتها، مشکلات اخلاقی، حسادتها، تنگنظریها و… وجود دارد، ضمن اینکه ممکن است از نظر تحلیلی هم ایراد وجود داشته باشد. من یک روز بعد دولت نهم که بیرون دولت بودم به آقای احمدینژاد گفتم شما دو دسته از دوستان داری که هر دو شما را قبول دارند ولی خودشان را قبول ندارند. هر دو احمدینژاد را قبول دارند پس باید با هم کار کنند؛ اختلاف هم با هم دارند ولی اختلاف مشکلی ندارد.
وی روز گذشته اما برای رییسش سنگ تمام گذاشته و گفته است که من اگر بخواهم به احمدینژاد نمره دهم نمره عالی میدهم، ولی آیا مثلا اگر بعضی کارها نمیشد نمیتوانست فرصت را از مخالفان بگیرد؟! فکر میکنم چرا! از احمدینژاد هم نه توقع معجزه دارم نه توقع عصمت، شاید هر کس دیگری هم جای وی بود بدتر از او برخورد میکرد. وی در جایگاه خودش به بهترین شکلی عمل کرده است. اما مخالفان احمدینژاد بیانصاف بودند و جهتگیری آنها واقعا اصولی نبود.
الهام اما مخالفان احمدینژاد را بیش از اینها سرزنش کرده و در ادامه گفته است: بعضی دچار اشتباه شدند و برخی خیلی زود دچار تردید شدند و بعضی از شخصیتها آن روز که به حمایت از گفتمان آمدند خب تاثیرگذار بودند و نقطه اعتمادی بود، اما بعدها هر کس مدعی شد احمدینژاد را من سر کار آوردم.
بهرهبرداری مجدد از «گفتمان سوم تیر»
اما حامیان احمدینژاد برنامههای ویژهیی برای بازگشت او به عرصه سیاست دارند. نخستین و سادهترین راهی هم که به ذهنشان رسیده است بهرهبرداری مجدد از گفتمان سوم تیر است. ابوالمشاغل دولتهای احمدینژاد روز گذشته در همین مورد نیز تاکید کرد: احمدینژاد با این اراده که همه را با هم راه انداخت سر کار آمد هیچ کس نمیتواند بگوید که ما مالک سوم تیر هستیم؛ انتخابات اخیر و نتیجه آرا هم به خوبی بیانگر این امر بود. بنابر این مالک سوم تیر مثل مالک انقلاب است. هر کس که سهم خود را برداشت خودش از شراکت خارج شد.
بعضیها یک چیزهایی دیدند و به یکباره دچار تحلیلی شدند که نکند حمایتهای آنها منجر به یک جریان خلاف شرع و خلاف دین شود و به این نتیجه رسید که باید زودتر سهم خود را از این سبد بیرون بکشد تا دیگران دچار مشکل نشوند! تحلیل ایشان برای ما قابل احترام است و چه بسا قابل برگشت یا تشدید هم باشد.
وظیفه ما تشدید ماجرا نیست فهم خوب مساله است. ما در مسائل موضوعی، مصداقی و فکری مقلد نیستیم .
گفتمانی که منحرف شد
گفتمان سوم تیر 84 اما مثل همه ائتلافهای اصولگرا آنچنان دوامی نداشت. دردسرها برای اصولگرایان از دولت دوم احمدینژاد شروع شد. درست در روزهایی که اصولگرایان در حمایت از او سنگ تمام گذاشته بودند احمدینژاد راه جدیدی را شروع کرد. راهی که تنها دو سال بعد خود اصولگرایان نام آن را «رخنه» جریان انحرافی در بدنه دولت دانستند و با خانهنشینی 11 روزه احمدینژاد تحملشان تمام شد. در همان روزها بود که اصولگرایان زخم خورده که در آستانه انتخابات مجلس نهم قرار داشتند به دنبال راه چاره رفتند.
تشکیل جبهههای پایداری، ایستادگی، صدای ملت و در نهایت کلید خوردن تفرقه در میان اصولگرایان درست در همین روزها بود که آغاز شد. ماه عسل احمدینژاد و اصولگرایان به پایان رسیده بود و حالا گفتمان سوم تیر به فراموشی هم سپرده شده بود. بهرهبرداری مجدد اصولگرایان از گفتمان سوم تیر در شرایطی صورت میگیرد که اصولگرایان تفرقه این روزها، چند پاره شدن، اختلافات داخلی و در نهایت شکست در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم را از چشم احمدینژاد و اقداماتش میدانند.
حالا احمدینژاد چمدان بازگشت به سیاست را بسته است. نیروهایش را جلو فرستاده تا شاید بتواند بازگردد. ظاهرا برایشان زیاد هم مهم نیست که این بازگشت چه شکل و شمایلی باشد، مهم این است که احمدینژاد دوری از صحنه سیاست را طاقت نمیآورد. زیر بار مشکلاتی که دولتش در هشت سال اخیر بالا آورده و دولت جدید در حال دست و پنجه نرم کردن با آن است هم نمیرود، مهم بازگشت است و بس! اصولگرایان چه میکنند؟ آیا به میوهیی که خیلی زود باغبانانش را فراموش کرد و ادعای استقلال کرد بازهم اعتماد میکنند؟
منبع: روزنامه اعتماد