مشکلات اساسی کشور اول بیکاری، دوم تورم، سوم خشکسالی و بحران آب و در نهایت سیاست خارجی است.
منطق سیاسی در ایران با میدان دادن به بیتجربهها تضعیف شده است و بخشهای بزرگی از ملت نمایندگی در حکومت ندارند و احساس بیقدرتی میکنند و مطالبات آنها بینتیجه مانده است.
ما ملتی کهن و کشوری باستانی هستیم که زندگی جمعی ما از گذشته تاکنون بر محوریت آزادی و اعتدال روایت شده است. هیچ مسالهای نیست که در سیاست راهحل نداشته باشد. لجبازی، رادیکالگرایی، برخورد احساسی و رویکرد امنیتی ،کنار زدن سیاست و سیاستمداران از عرصه جامعه است. مشکلات اساسی کشور اول بیکاری، دوم تورم، سوم خشکسالی و بحران آب و در نهایت سیاست خارجی است.
میدان سیاسی را باید به احزاب و نهادها واگذار کرد و به راهکارهای فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی آنها گوش داد. از گفتوگوهای علمی و ملی، راهکارهای معتدل و میانه شکل خواهد گرفت.
تمام توان حکومت باید برای مهار تورم، ایجاد شغل، مدیریت آب و تنظیم سیاست خارجی متمرکز شود. بقیه موضوعات حاشیهای است و ملت خودشان میدانند چگونه با عقل و عرف آنها را ساماندهی کنند.
مشکلات ایران از جنس تناقضات سخت و آسیبهای غیرقابل حل و بنبستهای ویرانگر نیست و به راحتی با هوش سیاسی و بازی دادن به میانهروها قابل حل است.
سوپاپهای جامعه جلوی انفجار دیگ در حال جوش را میگیرند و منطق اعتدال گفتوگو را به میان شهروندان میآورد. وضعیت کنونی خشونت را ایجاد میکند و باعث میشود کشور به سمت هرج و مرج و ناامنی که از بیرون دشمنان کشور طراحی کردهاند، حرکت کند. بار دیگر باید به منطق سیاست که بر مصلحت، دیپلماسی، اعتدال، میانهروی و گفتوگو است، بازگشت. این مهم از طریق میدان دادن به نخبگان و احزاب و رها کردن ملت و پرداختن حکومت به چهار مساله اصلی کشور قابل انجام است.
دنیای اقتصاد