به گزارش ایران اکونومیست، روزنامه اعتماد نوشت: «سال ۱۹۷۶ در چنین روزی اکران شد و بازیگر نقش اولش را به ستارهای مشهور در سینما تبدیل کرد. او در این فیلم نقش بازندهای را بازی میکرد که برای باختی دیگر انتخاب میشود و این بار هم میبازد اما این شکست با شکستهای گذشته متفاوت است. پانزده راند پا به پای قهرمان بوکس جهان به نبرد ادامه میدهد و حتی در لحظاتی از رقابت، تا یک قدمی پیروزی پیش میرود. شکست میخورد اما متفاوت با همه پیشبینیهای اولیه، نه مانند حریفی دست و پا بسته که مثل هماوردی سرسخت نشان میدهد و همه را وادار به تحسین میکند.
سیلوستر استالونه داستان این فیلم را بر اساس رقابتی واقعی که خودش شبی از شبهای مارس ۱۹۷۵ شاهدش بود نوشت. در آن رقابت بوکسوری نه چندان سرشناس به نام چاک وپنر پانزده راند با محمد علی (کلِی) جنگید و قهرمان بلندآوازه را به دردسر انداخت. وپنر در آن رقابت بیشتر خورد و کمتر زد، اما برای همین سرسختی و مقاومتی که از خودش نشان داده بود از سوی تماشاگران تشویق شد. او عملا هیچ شانسی برای پیروزی نداشت و شکستش قطعی بود، اما آسان تن به این شکست نداد و تا آنجا که در توان داشت - و فراتر از همه انتظارات - سرپا ایستاد و قهرمان بزرگ را مجبور کرد برای رسیدن به پیروزی تا سر حد مرگ تلاش کند (وپنر در آن رقابت، در راند نهم یکبار علی را نقش رینگ کرد).
نخستین فیلم از مجموعه فیلمهای راکی روی همین مضمون، یعنی استقامت بدون شانس پیروزی - که به نوعی همان جدال انسان با سرنوشتش بود - شکل گرفت و استالونه با اضافه کردن یک ماجرای عشقی در دل آن، جذابیتهای داستان را بیشتر کرد. مشکلات و موانع پیشتولید و تولید فیلم به کنار، آن را با بودجهای حدود یک میلیون دلار ساختند و تا جایی که ممکن بود از هزینههای جانبی آن کم کردند تا کار به انتها برسد.
همین صرفهجوییهای اجباری به روند تولید فیلم آسیب زد و کیفیت کار را پایین آورد اما نتیجه نهایی کم و بیش همان چیزی شد که گروه تولید در سر داشت. فیلم بیشتر از ۲۲۵ میلیون دلار فروخت و موفقیت قهرمان داستان را به شکلی دیگر در گیشه تکرار کرد. فیلمی که کسی انتظاری از آن نداشت در صدر پرفروشترین فیلمهای آن سال جای گرفت و در ۱۰ رشته - ازجمله بازیگری نقش اول مرد - نامزد دریافت جایزه اسکار شد.
فیلم راکی، استالونه را از بازیگری کماهمیت و حاشیهای به ستارهای مشهور تبدیل کرد و مسیر همواری برای ادامه فعالیت حرفهای در سینما پیش روی او گذاشت. او پنج فیلم دیگر با محوریت راکی ساخت و در دو فیلم مرتبط با داستان این شخصیت (کرید ۱ و کرید ۲) نیز حضور پیدا کرد. جالب اینکه اوایل قرن جدید میلادی و بعد از موفقیت مجموعه فیلمهای راکی، چاک وپنر با این استدلال که استالونه داستان فیلم را براساس زندگی من نوشته اما سهم و سودی از موفقیتهای فیلم به من نداده است، شکایتی را در دادگاه علیه او ثبت کرد. استالونه در آغاز ماجرا این شکایت را جدی نگرفت و حتی گفت که کمترین نفع راکی برای وپنر این بوده که شهرتش را چندبرابر کرده است و اکنون همه او را به «راکی واقعی» میشناسند. اما وپنر سر حرف خود ماند و اینجا نیز مثل مبارزهاش با علی، به آسانی تسلیم نشد. این پرونده نزدیک به سه سال در جریان بود تا اینکه وکلای دو طرف، در مصالحهای که جزییات آن خبری نشد، ماجرا را مختومه کردند.»