به گزارش گروه اقتصاد بین الملل ایران اکونومیست، روزنامه لبنانی «البناء» در یادداشتی به قلم «حسن حردان» با عنوان «انفجار بحرانها در غرب؛ دوران خوشی به سر آمده است» تاکید کرد، با تداوم اعتراضهای جمعی و اعتصابهای عمومی در کشورهای اروپایی نسبت به وضعیت بحران زده اقتصادی، شواهد امر نشان میدهد که آمریکا مجبور شده در برابر روسیه کوتاه بیاید.
در این یادداشت آمده است: آنچه در کشورهای اروپایی در شرایط انفجار بحرانهای اقتصادی و اجتماعی در نتیجه عواقب تحریمهای اقتصادی روسیه روی میدهد، شکنندگی نظامهای سرمایهداری غربی را برملا میکند که بر پایه غارت و استثمار ثروت ملتها و کشورهای جهان سوم ساخته شدهاند.
بر اساس این یادداشت، ثروت کشورهای جهان سومی از یک سو رونق و پیشرفت اقتصادی را برای کشورهای اروپایی تضمین کرد و از سوی دیگر توانایی دستیابی به ثبات اجتماعی را برای آنها فراهم کرده بود که در نتیجه آن در کشورهای غربی آنچه که هماهنگی طبقاتی نامیده میشد به وجود آمد که بر پایه ارائه مزایای اجتماعی به طبقه کارگر اروپا (امتیازات) بنا شده بود.
این مزایا، مناقشه اجتماعی را در کشورهای اروپایی تعلیق کرد و تنش های ناشی از استثمار نامحدود از کارگران را کاهش داد که قبل از استعمار کشورهای اروپایی در کشورهای جهان سوم در جهان عرب، آفریقا و آمریکای لاتین وجود دارد یعنی قبل از اینکه، غرب ثروت این کشورها را تسخیر کرده و آنها را به بازارهای مصرفی محصولات کشورهای استعمارگر غربی تبدیل کند.
البناء آورده است: تحریمهای غرب علیه روسیه اگرچه با هدف شکستن کمر روسیه، فروپاشی ثبات اجتماعی و بروز بحرانهای اقتصادی در این کشور اعمال شد؛ اما نتایجی خلاف آنچه دولتهای غربی انتظارش را داشتند، در پی داشت.
بر این اساس، توقف خرید گاز و نفت از روسیه و واردات مواد معدنی، قطع روابط تجاری با روسیه، توقف سرمایهگذاری در آن و خروج شرکتها از آن، بحران اقتصادی شدیدی را در روسیه به وجود نیاورد, پول روسیه را تضعیف نکرد و باعث فروپاشی قدرت خرید روسها نشد. فارغ از اینها حتی به اعتراضات اجتماعی علیه دولت هم منجر نشد، چیزی که دولتهای غربی روی آن حساب کرده بودند.
نویسنده تاکید کرد: این در حالی است که بخش اعظم کشورهای اروپایی و بخصوص کشورهایی که از نظر اقتصادی قویتر هستند، نظیر آلمان و فرانسه این روزها همه پدیدههایی را که در بالا ذکر شد، شاهدند. روزی نیست که پایتختها و شهرهای اروپایی از تظاهرات علیه گرانی و افزایش بیکاری و برای مطالبه افزایش دستمزدها و بهبود وضعیت رو به وخامت معیشتی و توقف ادامه سیاست تحریم روسیه و دامن زدن به جنگ در اوکراین خالی باشند.
حردان آورده است: قبل از جنگ اوکراین و اعمال تحریمها علیه روسیه، شرایط اقتصادی در کشورهای اروپایی رضایتبخش نبود، زیرا بسیاری از این کشورها از کاهش نرخ رشد اقتصادی، افزایش بده، کاهش خدماترسانی و افزایش نرخ بیکاری رنج میبردند.
وی افزود: این علائم بحران اجتماعی اقتصادی در اروپا تهدیدی برای شرکتهای سرمایهگذاری و کارفرمایانی بود که تهدید کردند اگر قانون کار به نفع آنها اصلاح نشود، کارخانههای خود را به کشورهایی که در آنجا تولید ارزانتر است، انتقال میدهند همان اتفاقی که در فرانسه در آستانه به قدرت رسیدن امانوئل مکرون به قدرت با حمایت این شرکتهای سرمایه داری رخ داد.
به عقیده نویسنده، نشانههای بحران در کشورهای سرمایه داری اروپایی از قبل از بحران شیوع ویروس کرونا آغاز شده بود و پس از آن در نتیجه تبعات تحریمهای اقتصاد علیه روسیه بدتر و شدیدتر شد، به نحوی که افزایش قیمت انرژی منجر به افزایش بیسابقه قیمت بنزین، گازوئیل، گاز و برق و به تبع آن افزایش هزینههای زندگی و تولید شد و مردم را به خیابانها و برخی شرکتها را به انتقال کارخانههایشان به خارج از کشور کشاند. به تبع آن هم نرخ بیکاری افزایش یافت و نفتی بر آتش بحران وخیم اروپا ریخت.
نویسنده تاکید کرد: بنابراین میتوان گفت که کشورهای سرمایهداری اروپایی با بحران بیسابقه اقتصادی و اجتماعی روبرو هستند که ناشی از انباشت بحرانها و کاهش سهم این کشورها از تولید ناخالص جهانی در نتیجه تشدید رقابت اقتصادی بین المللی است؛ آن هم پس از ظهور اقتصادهای چین، هند، برزیل، آفریقای جنوبی، روسیه و دیگران که محصولات آنها بازارهای جهانی را فرا گرفته است.
البناء آورده است: بحران در اروپا با رکود اقتصادی ناشی از گسترش همهگیری کرونا تشدید شد و پس از آن پیامدهای تحریمها علیه روسیه بر شرایط اقتصادی و اجتماعی در سراسر اروپا پیدا شد تا نشان دهد که زمان شکوفایی، رفاه و هماهنگی طبقاتی در کشورهای اروپایی گذشته است و جای خود را به بحرانهای اقتصادی و اجتماعی فورانزده قرار داده که ثبات این کشورها را تهدید میکند.
در پایان آمده است: در حالتی که دولتهای غربی هم کاری برای توقف حمایت از جنگ در اوکراین انجام ندهند و سیاست تحریمها علیه روسیه ادامه داشته باشد، تشدید انقلابهای اجتماعی در کشورهای غربی تحولاتی را رقم میزند که به نفع سیاستهای آمریکا نیست و همین قضیه عامل اصلی است که دولت آمریکا را برآن داشت به تازگی کانال های گفتوگو با مسکو را باز کند.
پایان پیام/