به گزارش ایران اکونومیست، در دقایق اولیه پس از این حادثه، اکانتها و پیجهای متعدد ضدانقلاب که در روزهای گذشته ضمن فراخوان برای ایجاد اغتشاشات، خواهان حضور مسلح افراد در اغتشاشات شده بودند، با خوشحالی اعلام کردند که راکبان موتورسیکلت موفق شدند چند مامور و بسیجی در ایذه را هدف قرار دهند و حتی برهی از آنها برای تایید ادعای خود به اخبار رسانههای رسمی جمهوری اسلامی ایران استناد کردند.
اما با گذشت زمان و مشخص شدن هویت و سن شهدای این حادثه که نشان میداد از کودک تا مرد مسن و از شهروند عادی تا نیروهای حافظ امنیت بین شهدا حضور دارند به ناگاه خط روایی اکانتهای ضدانقلاب تغییر کرد و مدعی شدند این ترور کار نظام است! توییتها و تصاویری که از این ادعاها منتشر کرده بودند را پاک کردند اما گاف آنها به قدری فاحش بود که مانع این نشد.
نکته قابل تامل دیگر این است که پس از ترور در ایذه، دقیقا به همان شیوه، تیم تروریست موتورسوار در حاشیه اصفهان چند مامور را به رگبار بستند اما اینبار رسانهها و فعالان مجازی ضدانقلاب با توجه به اینکه مطمئن بودند اهداف شهروند عادی نبودند و از نیروهای حافظ امنیت هستند، دیگر مدعی نشدند که این ترور کار نظام است.
یکی از روایتهای پربازدید از حادثه مربوط به مادر کیان، کودک شهید حادثه تروریستی ایذه است که اظهاراتش دو محور اصلی دارد. اول اینکه میگوید به همسرم گفتم ساعت 6 تیراندازی شروع میشود! و اگر از کمربندی برویم بهتر است. و در جای دیگر میگوید وقتی در محل حادثه از مقابل نیروهای پلیس عبور کردیم، به ما گفتند برگردید و وقتی برگشتیم، ماشین به رگبار بسته شد.
درباره ادعای اول مادر کیان مشخص نیست او از کجا میدانسته ساعت 18 تیراندازی شروع میشود! همین موضوع مباحث مختلفی درباره سایر اقدامات مادر کیان پدید آورده اما شاید یک احتمال هم این باشد که منبع او، پیجی در اینستاگرام به نام 'قیام ایذه' بوده که هم از شروع اقدمات مسلحانه در این روز خبر داده بود و هم لحظاتی پس از ترور، با خوشحالی اعلام کرد راکبان دو موتورسوار اقدام به کشتن تعدادی بسیجی کردند اما پس از مشخص شدن واقعیت ماجرا و حضور یک کودک بین شهدا، به سرعت خط روایت تغییر کرد هرچند نهایتا به دلیل گافهای محرزی که داده بود، این پیج به طور کامل حذف شد.
درباره دیگر ادعای مادر کیان؛ او میگوید وقتی از مقابل ماموران عبور کردیم پس از مسافتی به ما گفتند برگردید، وقتی برگشتیم به سمت خودرو تیراندازی شد....
این سخن مادر کیان اما بیش از اینکه ادعای او یعنی کشته سدن پسرش به دست نیروهای انتظامی را اثبات کند، خلاف آن را نشان میدهد. زیرا اگر ماموران به هر دلیلی و با هر شکلی قرار بود جلوی آنها را بگیرند همان ابتدا میتوانستند این کار را انجام دهند و از سوی دیگر همانطور که خودش میگوید هنگام عبور آنها از مقابل نیروهای پلیس، آنها یک طرف خیابان ایستاده بودند در حالی بین افرادی که مورد هدف تروریستها قرار گرفتند، نیروهای پلیس هم هستند و همین بخش موید این است که وقتی خودروی پدر کیان از مقابل جماعت اغتشاشگر دور میزند و به سمت نیروهای پلیس بازمیگردد، آتش و تیراندازی تروریستها هم شروع میشود و در این بین کیان پیرفلک نیز به شهادت میرسد.