به گزارش ایران اکونومیست، خبرآنلاین نوشت: «تکمیل فازهای فرودگاه امام خمینی توسط یک شرکت آلمانی و ممانعت این شرکت برای سرمایه گذاری در این پروژه از جمله مسائل پرمناقشه در سال های اخیر بوده است؛ موضوعی که حسن روحانی، رئیسجمهور سابق، نیز در سالهای گذشته بدان اشاره کرد. روحانی طی جلسهای در آذرماه سال ۹۷ گفت: در گذشته سرمایهگذار خارجی حاضر بود تا تمام فازهای فرودگاه امام را در طول دو سال احداث کند و به ازای آن برای چند سال از آن استفاده کند اما وزیری بود که میگفت در سالنهای ترانزیتی که ایجاد میشود، اگر مسافری خارجی برای تغییر مسیر هوایی خود پیاده میشود، حتماً باید روسری به سر داشته باشد یا مدعی بود که ساختن فرودگاه کار سختی نیست و خودمان میتوانیم آن را احداث کنیم.
البته از این گونه مشکلات هنوز هم در کشورمان وجود دارد؛ جایی که ورود سرمایهگذار و دانشمند خارجی را دارای اشکال میدانیم اما مربی خارجی را برای ارتقاء تیم ملی فوتبال خود بدون اشکال میشماریم. با چنین کارهایی است که فرصتها را میسوزانیم و هدر میدهیم.
برای بررسی ابعاد این موضوع سیدحسین موسویان، سفیر وقت آن دوره با خبرآنلاین گفتگویی داشته که در ادامه مشروح آن را میخوانید:
اخیرا آقای رستم قاسمی وزیر راه و شهرسازی در مورد فرودگاه بین المللی امام خمینی اظهار داشتند این فرودگاهها در شأن جمهوری اسلامی ایران نیست و واقعا خجالت آور است و وقتی از فرودگاه کشورهای خارجی وارد فرودگاه امام میشوم گویی از یک شهر بزرگ وارد یک روستا شدهام. قبلا آقای روحانی هم خاطرنشان کرده بودند که در گذشته سرمایهگذار خارجی حاضر بود تا فرودگاه امام را در طول دو سال احداث کند و به ازای آن برای چند سال از آن استفاده کند، اما وزیری بود که میگفت ساختن فرودگاه کار سختی نیست و خودمان میتوانیم آن را احداث کنیم. شنیده های ما حاکی است که این مورد مربوط به سرمایه گذاران آلمانی در دوره ماموریت شما در آلمان است. ماجرای سرمایه گذاری شرکت آلمانی چه بوده و اگر جزییاتی از آن دارید بفرمایید. چرا مانع به وجود اومد برای همکاری شرکت آلمانی و فرصت سوزی شد؟ چه مزایایی داشت تکمیل این فازها و چگونه به موقعیت ترانزیتی ایران بهبود می بخشید؟
من نمیدانم آیا اشاره آقای روحانی مربوط به آلمان است یا کشور دیگر. منتهی من مهرماه ۱۳۶۹ عازم ماموریت آلمان شدم. آقای نوریان رئیس وقت سازمان هواپیمایی کشوری از من خواسته بود برای ساخت فرودگاه بین المللی تهران تلاش کنم یا سرمایه گذار یا اعتبار از آلمان تامین کنم. حدود یک سالی پیگیری و با شرکت های مختلف آلمانی گفتگو کردم تا اینکه با شرکت های بزرگی که دستاندرکار ساخت فرودگاه عظیم مونیخ آلمان بودند مثل زوبلین و زیمنس توافقات کلی به عمل آمد که ساخت فرودگاه بین المللی تهران به صورت بی.او.تی و با فاینانس از طرف بانک های آلمان انجام شود.
متعاقبا آقای نوریان رئیس هواپیمای کشوری به همراه هیأت تخصصی در تیرماه ۱۳۷۱ به آلمان سفر کردند و حدود چهار روز با طرف های آلمانی در مورد جزئیات فنی و مالی مذاکره کردند و تفاهم نهایی در مورد اصول این مشارکت به عمل آمد. قرار شد کنسرسیومی آلمانی با حضور شرکت های معتبر و متخصص حوزه ساخت فرودگاه یعنی زوبلین و زیمنس و بانک های آلمانی با هزینه یک میلیارد مارک فرودگاه را در قالب بی. او.تی ظرف دو سال بسازند. فرمول بی.او.تی هم یعنی اینکه طرف آلمانی با اعتبار خودش ساخت و تجهیز فرودگاه را انجام می دهد، با مسئولیت خودش بهره برداری میشود، از محل درآمد فرودگاه هزینه سرمایه گذاری به طرف آلمانی بازپرداخت می شود و فرودگاه به طرف ایرانی واگذار می شود.
من طی نامه ای جمع بندی سفر را به رئیس جمهور، وزیر خارجه و وزیر راه و ترابری اطلاع دادم و به آقای نوریان گفتم که وظیفه من تا اینجا تمام است و بعد از این خودتان پیگیری های لازم را انجام دهید. منتهی ایشان با اصرار زیاد و عجیبی از من خواست که به تهران آمده و با رئیس جمهور و وزیر راه صحبت کنم تا توافق کلی آنها گرفته شود.
مرداد ماه ۱۳۷۱ در دیدار حضوری با آقای هاشمی رئیس جمهور صحبت کردم. خیلی استقبال کرد و همان لحظه روبروی من به آقای سعیدیکیا زنگ زد و گفت کلیات توافق انجام شده بسیار خوب است و فورا جلسه ای با آقای موسویان و آقای نوریان و سایر مسئولین دستاندرکار بگذارید و این مورد را هماهنگ کنید که انجام شود.
روز بعد آقای سعیدی کیا وزیر وقت راه جلسه ای تشکیل داد و من را هم دعوت کرد. وارد جلسه که شدم دیدم حدود ۲۰ مدیر ارشد از جمله همه معاونین وزرات راه حضور دارند. من را کنار خود نشاند. هرچه نگاه کردم آقای نوریان را در اطراف میز ندیدم. بعد از چند دقیقه آقای نوریان وارد شد و رفت گوشه ای نشست. من موضوع تفاهمنامه را تشریح کردم. اما جلسه با این توافق مخالفت کرد چون معتقد بودند که ما با استفاده از شرکت های داخلی با یک سوم این مبلغ ظرف دو سال می توانیم فرودگاه امام را بسازیم و ... .
من تازه متوجه شدم چرا آقای نوریان مثل موش آب کشیده رفته بود گوشه ای و ساکت بود و چرا در آلمان خیلی اصرار می کرد که موضوع را من به رئیس جمهور و وزیر منعکس و پیگیری کنم. چون جو به قدری انقلابی و تند بود که اصرار بر این کار منجر به اتهام و پرونده سازی و خیانت می شد. من نتیجه جلسه را به آقای هاشمی گفتم. عصبانی شدند و فرمودند که خودشان پیگیری می کنند. بعد از مدتی خبری نشد و من هم با کمال شرمندگی جواب منفی تهران را به کنسرسیوم آلمانی را دادم.
منتهی همیشه اخبار مربوط به ساخت فرودگاه امام خمینی را دنبال می کردم. تا اینکه سال ۱۳۸۴ یعنی حدود ۱۳ سال بعد آقای دکتر روحانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی برای بازدید فرودگاه امام دعوت شده بود و از من هم خواست که در بازدید شرکت کنم. در آن مقطع من مسئول کمیته سیاست خارجی دبیرخانه شورای امنیت بودم.
بعد از اینکه بازدید تمام شد، مدیر پروژه توضیح داد که فاز یک تمام است و بزودی بهره برداری می شود. عمده کار هم توسط شرکت های داخلی انجام شد. از وی در مورد هزینه سوال کردم گفت تا کنون حدود ۳ میلیارد دلار هزینه شده است. به او گفتم سال ۱۳۷۱ آلمان ها تفاهم کردند که با یک میلیارد مارک یعنی حدود ۶۰۰ میلیون دلار ظرف دو سال پروژه را ترن کی انجام داده و وجه آن را هم از محل درآمد خود فرودگاه بازپرداخت شود. اگر این توافق شده بود حداکثر سال ۱۳۷۴ پروژه با ۶۰۰ میلیون دلار آن هم با کیفیت آلمانی انجام شده بود و در ۱۰ سال گذشته هم هزینه وام و بهره آن تسویه شده بود. البته مدیر مذکور از سابقه این ماجرا بیاطلاع بود. اگر آن زمان این پروژه اجرا شده بود، فرودگاه تهران هاب پروازهای منطقه ای و مدلی میشد که سایر فرودگاههای مهم کشور در شهرهای بزرگ مثل مشهد و اصفهان و تبریز و شیراز هم تبدیل به فرودگاه های پیشرفته بین المللی شوند.
ظاهرا شما این تجربه تلخ را در مورد سرمایه گذاری آلمانی ها در پروژه گلشرق کیش داشتید؟
تجربه تلخ من که در مورد پروژه های بسیار زیادی است اما پروژه گل شرق کیش بعد از ماموریت من در آلمان بود. در دوره ماموریت من درآلمان، آقای یزدان پناه مدیر کیش بود که آقای حسین ثابت، ایرانی مقیم آلمان را دعوت کردم و قرارداد سرمایه گذاری های هتل داریوش و دلفیناریوم و پارک جنگلی را بست و به بهره برداری هم رسید. منتهی ۱۰ سال بعد که اتفاقی یکدیگر را دیدیم گفت که بیش از ۱۰۰ میلیون دلار سرمایه گذاری کردم اما از سگ پشیمان تر شدم و جانم را به لبم رساندند و از بس اذیت شدم همه را فروختم و از ایران رفتم و به شما هم توصیه میکنم که ایرانی دیگری را دعوت و مثل من بیچاره نکنید.
زمانی که که آقای قاسمی مدیر کیش شد من مسئولیت امور سیاست خارجی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی را داشتم. فکر کنم اواخر سال ۱۳۷۹ بود که آقای قاسمی در دیداری گفت کل سرمایهگذاریهای مهم کیش را شما جذب کرده ای و اصرار کرد یک سرمایهگذاری بزرگتر برای او جذب کنم. یک حکم مشاور در جذب سرمایه گذاری خارجی هم داد. من خاطرم بود که اواخر ماموریتم درآلمان آقای علمبیگی مدیر شرکت بزرگ هانزاشیمی آلمان در ملاقات خداحافظی به من گفت که همراه با یک گروه آلمانی و اروپایی قصد دارند بزرگترین سرمایهگذاری گردشگری خاورمیانه را با دو میلیارد یورو در عمان انجام دهد.
لذا با ایشان تماس گرفتم و در مورد پروژه پرسیدم که گفت با وزیر گردشگری عمان مذاکرات و تفاهمات کلی به عمل آمده است که عمان ۲۰۰ هکتار زمین رایگان در اختیار آنها قرار دهد تا این سرمایهگذاری دو میلیارد یورویی انجام شود. از او خواستم که این پروژه را در کیش انجام دهند و برای این منظور به آلمان رفتم و در جلسه ای که سایر اعضاء اروپایی کنسرسیوم بودند، مفصل در مورد ویژگیهای سرمایهگذاری در ایران و کیش صحبت کردم. متعاقبا هیأتی از کنسرسیوم اروپایی به کیش آمد و یک تفاهمنامه کلی امضا کردند و یک سال مذاکره کردند تا در سال ۱۳۸۱ توافق قطعی به عمل آمد که ۲۰۰ هکتار زمین در کیش به آنها واگذار شود و پروژه را در کیش اجرا کنند.
پروژه شامل هتلهای متعدد پنج و هفتستاره و مراکز تفریحی و ورزشی و توریستی و خرید و مسکونی بود که از کل ۲۰۰ هکتار هم قرار بود ۱۶۰ هکتار آن دو زمین گلف اجرا شود که در خاورمیانه نظیر نداشت. وزرای اقتصاد ایران و آلمان در نشست تهران هم از پروژه بعنوان سمبل دوستی ایران و آلمان و بزرگترین پروژه گردشگری و اقامتی خاورمیانه استقبال کردند و قرار شد آلمان و دیگر کشورهای اروپایی اعتبار دو میلیارد یورویی را تامین کنند.
چطور شد که سرمایهگذاری شکست خورد و شما را هم محکوم کردند؟
قرارداد سرمایه گذاری فوق در رسانه های آمریکا و اروپا انعکاس زیادی پیدا کرد. روزنامه های اروپایی نوشتند که اگر این نوع سرمایهگذاری ها در جزایر ایران انجام شود، بازار سایر کشورها مثل امارات در مورد جذب توریسم کساد خواهد شد چون ایران جاذبه های بسیار عظیم تری دارد و ... . بعد اماراتیها از کنسرسیوم خواستند که این پروژه در کیش اجرا نشود و هر طور شده در امارات اجرا شود با امتیاز زمین مجانی و اعتبار بدون بهره توسط امارات. با این وجود کنسرسیوم نپذیرفت. مدتی نگذشت که یک پرونده قضایی در ایران در مورد قرارداد تشکیل شد که به شرایط واگذاری زمین بهویژه قیمت زمین ایراد گرفته بود.
سال ۱۳۸۲ و ۱۳۸۳ مسئولین و سران کشور در سفر به کیش از این پروژه بسیار حمایت کردند. سازمان سرمایهگذاری خارجی وزارت اقتصاد، قرارداد سرمایهگذاری را تصویب و وزیر اقتصاد هم ابلاغ کرد اما در سال ۱۳۸۷ مدیر سازمان کیش ضمن لغو یکطرفه قرارداد، کنسرسیوم را اخراج کرد.
یک روز آقای ناطق نوری که مسئول بازرسی دفتر مقام معظم رهبری بودند به من گفتند که حسین آقا! پروژه عالی و بینظیر است اما این کشور ظرفیت چنین سرمایهگذاریهایی را ندارد و لذا نخواهد گذاشت چنین پروژهای در ایران انجام شود. هم سرمایهگذاران و هم شما و هم مدیران کیش را اذیت خواهند کرد. من هم با کمال صداقت نظر آقای ناطق را به آقای قاسمی، مدیر عامل سازمان کیش، و آقای علمبیگی، نماینده کنسرسیوم، گفتم و از مشاورت کیش هم استعفا دادم و رفتم چون در شورای امنیت گرفتار پروندههای سنگینی مثل هستهای و عراق و افغانستان بودم و واقعا فرصت نداشتم. ضمن اینکه سرمایهگذار را هم معرفی کرده بودم و به قرارداد هم رسیده بود.
بعد از این قضیه کنسرسیوم نامهای کتبی به مدیرعامل سازمان کیش نوشت و با اشاره به پرونده قضایی در مورد قرارداد پروژه نوشت که آماده لغو قرارداد و ترک ایراناند و هیچ خسارتی هم طلب نکردند چون آنطرف آب هم عمان و هم اماراتیها منتظر بودند. آقای قاسمی هم طی نامهای به آیتالله شاهرودی، رئیس وقت قوه قضاییه، عنوان کرد که اگر قرارداد مشکلی دارد و خلاف مصالح کشور است، آماده لغو قرارداد است و بدینوسیله کسب تکلیف کرد.
آیتالله شاهرودی هم نامه را در جلسه سران سه قوه مطرح کرد که سران از خود ایشان خواستند که شخصا قرارداد و پرونده را بررسی کند. اواخر سال ۱۳۸۳ جلسه سران با حضور وزیر اقتصاد، وزیر اطلاعات، رئیس سازمان بازرسی کل کشور (شاکی) و قاضی پرونده تشکیل شد. آقای شاهرودی گزارش داد که شخصا پرونده را بررسی کرده و هیچ مشکلی ندارد و باید عین قرارداد اجرا شود. مصوبه جلسه سران هم به رئیس سازمان کیش ابلاغ شد و در مصوبه هم سازمان کیش را موظف به اجرای عین قرارداد کردند. با این مصوبه پرونده قضایی بسته و قرارداد قطعی و لازمالاجرا شد اما سازمان کیش قادر به تحویل دویست هکتار مورد قرارداد نبود چون سازمانهایی چون ارتش، صداوسیما، وزارت اطلاعات در آن مستقر بودند و لذا بخشی از زمین را بیشتر تحویل نداد.
سال ۹۴ به دادگاهی احضار شدم که تشخیص قاضی این بود که جذب و معرفی سرمایهگذار جرم نیست و خدمت است و تبرئه به من داد و مدیرعامل و معاون اقتصادی سازمان کیش را به هشتمیلیونتومان جریمه محکوم کرد اما بعد از شش سال در بهمن ۱۴۰۰ دادگاه تجدیدنظر حکم ۱۱ ماه محکومیت به من داد؛ آن هم در مورد قراردادی که
اولا: حدود ۲۰ سال قبل یعنی در سال ۱۳۸۱ منعقد شده بود
ثانیا: من هم هیچ دخالتی و امضایی در قرارداد مذکور نداشتم
ثالثا: شخص رئیس قوه قضائیه و قاضی القضات کشور که یک مرجع تقلید هم بود، شخصا صحت قرارداد را تایید کرده بود
و
رابعا: سران سه قوه به عنوان عالیترین مرجع تصمیمگیری کشور هم طی مصوبهای اجرای قرارداد را الزامی کرده بودند.
البته بعد از دادگاه قاضی پرونده یک قراردادی را نشان وکیل من داد که هم قرارداد جعلی بود و هم امضاء من را جعل کرده بودند تا بدینوسیله به قاضی ثابت کنند که من هم قرارداد را امضاء کرده بودم! منتهی قاضی متوجه جعل شده بود.
به چه دلیل بعد از مصوبه سران سه قوه و مختومهشدن پرونده قضایی، باز در سال ۸۴ دادگاه تشکیل شد؟
در دوره آقای احمدینژاد قرارداد متممی امضا میشود که طی آن ضمن تایید قرارداد سال ۱۳۸۱ و شرایط آن، تسهیلات ویژه ای به کنسرسیوم داده می شود که برای اجرای پروژه تشویق شود. چون تحریمها آغاز شده بود و تامین اعتبارات بانکهای اروپایی هم متوقف شده بود. علاوه بر آن در دوره آقای احمدینژاد، هیأت وزیران هم قرارداد را تصویب و به دوطرف اجازه می دهد که در صورت اختلاف، به داوری بین المللی مراجعه کنند.
پرونده جدید قضایی سال ۱۳۹۰ تشکیل می شود که ایراد اصلی آن به مصوبه دولت در مورد ارجاع به داوری بین المللی است، ضمن اینکه شش سال بعد از قرارداد سال ۸۱ نه تنها همان شرایط قبلی قرارداد، بلکه قیمت و شرایط قبلی واگذاری زمین تایید و حتی ۱۰۰ هزارمترمربع زمین رایگان هم در اختیار کنسرسیوم قرار می گیرد تا بتواند تاسیسات ساحلی پروژه را اجرا کند. سازمان سرمایه گذاری در دولت آقای احمدی نژاد نیز هم قرارداد سال ۱۳۸۱ و هم قرارداد متمم سال ۱۳۸۶ را تصویب و وزیر اقتصاد ایشان مصوبه را ابلاغ می کند.
سال ۱۳۹۴ آقای پورمحمدی که وزیر دادگستری بودند و سال ۱۳۹۰ رئیس سازمان بازرسی بودند، به من گفت دلیل اصلی گزارش بازرسی در سال ۱۳۹۰ و تشکیل پرونده آن سال، مربوط به دوره آقای احمدی نژاد بود. من از ایشان پرسیدم پس چرا دادگاه سال ۹۴، فقط مدیران و دستاندرکاران دولت آقای خاتمی را محاکمه کرد؟ ایشان پاسخ داد که من واقعا نمیدانم!
شما به حکم اعتراض نکردید؟
من خدمت جناب آقای اژهای، ریاست قوه قضائیه، دو نامه سرگشاده نوشتم و تمام اسناد و مدارک را هم ضمیمه کردم که رسانهها هم منتشر کردند و منتظر رسیدگی ایشان هستم. منتهی عرض من در مورد این موضوع به این دلیل است که در کشور ما، اگر یک قراردادی به تصویب سران و هیأت وزیران در دو دولت برسد و سازمان سرمایهگذاری کشور و وزرای اقتصاد دو دولت هم تصویب و ابلاغ کنند، باز هم چنین پروژهای اجراء نمی شود و معرف سرمایه گذار و مدیرانی که دنبال مصوبه سران کشور بوده اند، مجازات هم می شوند. این یک نمونه واضح و دردناک از واقعیت هایی است که اجازه جذب سرمایه گذاری خارجی و جذب سرمایه گذاری ایرانی های مقیم خارج از کشور را نمی دهد. لذا حرف آقای قاسمی وزیر راه و شهرسازی درست است که این وضع واقعا مایه شرم است. البته ظاهرا خداوند به من رحم کرد که سرمایهگذاری فرودگاه بینالمللی تهران توسط آلمانها اجرا نشد چون ممکن بود برای این کار، یک حکم دیگر محکومیت هم بگیرم.