به نقل از شبکه ایران، ساعت هشت و 45 دقیقه 5 بهمن ماه سال جاری ماجرای
پیدا شدن جسدی در خیابان عطار نیشابوری به کلانتری 141 شهرک گلستان گزارش
شد.
مأموران با حضور در صحنه با جسد جوانی 20 ساله که صورتش به خاطر
اصابت ضربات سنگین شکسته و غرق خون بود روبه رو شدند. دقایقی بعد تیمی از
مأموران پلیس ویژه قتل همراه بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی تهران
در محل حاضر شدند. کارآگاهان برای شناسایی قربانی جنایت سراغ پرونده های
پسران گمشده رفته و هنوز یک روز نگذشته بود که خانواده ای از شهرک امید
دژبان با نگرانی به کلانتری 141 رفتند و از گم شدن پسر 22 ساله شان به نام
«امیر» خبر دادند.
کارآگاهان در این مرحله به کمک خانواده جوان گمشده پی بردند جسد ناشناس همان «امیر» است که قربانی جنایتی خاموش شده است.
خانواده
«امیر» که هنوز باور نداشتند پسرشان به قتل رسیده باشد ادعا کردند ساعت 11
و 30 دقیقه شب چهارم بهمن ماه، «امیر» همراه دو تن از دوستانش که «آرش» و
«آیدین» هستند از خانه خارج شدند و دیگر از آنها خبری نداریم. خیلی زود تیم
ویژه ای به خانه این دو برادر در همان شهرک رفته و آنها را دستگیر کردند.
این
دو برادر در بازجویی ها گفتند: با خارج شدن از خانه «امیر» به پارک آبشار
رفته و ساعت یک و 45 دقیقه صبح بود که «امیر» را جلوی در خانه شان رسانده
سپس به خانه رفتیم و از آن به بعد اطلاعی از امیر نداریم.
کارآگاهان با تجسس های فنی به بی گناه بودن «آرش» و «آیدین» رسیدند و پس از آزادی آنان ردپایی از یک خواستگار فیس بوکی پیدا شد.
تیم
تحقیق پی برد خواهر قربانی که مرجان 19 ساله است به خاطر دوستی با جوانی
21 ساله به نام «احمدرضا» با برادرش اختلاف شدیدی داشته و این می تواند
انگیزه ای برای قتل باشد.
این شاخه تحقیقی نشان داد «احمدرضا» که
پسر پولداری است با «مرجان» از هشت ماه پیش از طریق شبکه اجتماعی فیس بوک
با هم آشنا شده و بعد از مدتی تصمیم به ازدواج گرفته اند که «امیر» مخالف
شدید این خواستگاری بود.
از سوی دیگر کارآگاهان پی بردند «احمدرضا»
پسر یکی از تاجران طلا و جواهرات ایرانی است که خانواده اش در امریکا زندگی
می کنند و وی نیز به دلیل شرایط مالی خوبی که در تهران دارد در سه خانه
اعیانی در خیابان های ولیعصر، تجریش و باغی در بومهن زندگی می کند.
کارآگاهان
با اطلاعات به دست آمده با تحت نظر گرفتن محل هایی که پسر تاجر ایرانی در
آنها تردد داشت توانستند ساعت هفت و 30 دقیقه صبح 22 اسفندماه وی را در یکی
از خانه های پدری اش در خیابان ولیعصر شناسایی و در عملیاتی غافلگیرانه
دستگیر کنند.
«احمدرضا» در بازجویی های نخست ادعا کرد «مرجان» را
نمی شناسد اما وقتی وی را پیش روی خود دید چاره ای جز اعتراف ندید اما باز
سعی کرد خود را در قتل «امیر» بی گناه نشان دهد. کارآگاهان در تجسس های فنی
پی بردند پسر جوان پس از روز جنایت بلیتی برای سفر به آمستردام تهیه کرده و
قصد داشته روز 24 اسفند ماه به این کشور برود.
«احمدرضا» که موفق
به فرار از ایران نشده بود به افسر بازجو گفت: «از مرجان شنیدم برادرش با
ازدواجمان مخالف است وتصمیم گرفتم خودم با «امیر» حرف بزنم برای همین ساعت
هفت غروب چهارم بهمن ماه با «مرجان» تماس گرفتم و خواستم وقتی برادرش به
خانه برمی گردد من را باخبر کند.
ساعت نزدیک 12 بود که «مرجان» تماس
گرفت و گفت برادرش با دوستانش بیرون رفته تا در پارک پیاده روی کنند، به
درخانه آنها رفتم و منتظر ماندم تا این که «امیر» ساعت دو بامداد برگشت. با
خودرویم نزدش رفتم، دوستانش از ما دور شده بودند. خودم را معرفی کرده و
خواستم سوار شود، «امیر» پذیرفت و سوار شد. او اصرار داشت من دست از سر
خواهرش بردارم که عصبانی شدم و با زنجیر فرمان وی را خفه کرده و جسدش را در
جوی آب انداختم، سپس چند ضربه با سنگ به سر و صورتش زدم.»
این قاتل
میلیونر گفت: «مرجان می دانست برادرش را کشته ام، برای این که فرصت فرار
به دست آورم به این دختر وعده دادم وی را با خودم به خارج می برم اما می
دانستم او من را لو خواهد داد به خاطرهمین پنهانی بلیت آمستردام را خریدم
اما دستگیر شدم و خیلی پشیمان هستم.»
با اعتراف های «احمدرضا»،
خواهر قربانی نیز بازداشت شد و گفت: فکر نمی کردم «احمدرضا» برادرم را به
قتل برساند، تنها قرار بود آن دو با هم حرف بزنند، وقتی شنیدم این قتل رخ
داده دنیا روی سرم خراب شد.