به گزارش ایران اکونومیست، وزارت نفت در پاسخ به گزارش روزنامه شرق با عنوان «چالش نفت روسی» در توضیحاتی اعلام کرد: شاید این حجم از اطلاعات غلط، گمراهکننده و جهتدار که بخش مهمی از آنها را صرفاً با جستوجو در میان اخبار رسانههای معتبر داخلی و خارجی بتوان صحتسنجی کرد در کمتر گزارش رسانهای قابل مشاهده باشد.
بازار نفت خام مانند یک استخر با ورودیها و خروجیهای مشخص است و برای حفظ تعادل این بازار، وقتی ورودی نفت به بخشی از بازار کاسته میشود، بخشهای دیگری آن را جبران میکنند؛ مثلاً اگر ورودی نفت به بازار اروپا از منبع مشخصی کاسته شود، اروپا نفت موردنیاز خود را از منابع دیگری تأمین خواهد کرد و با توجه به نبود مازاد ظرفیت قابل توجه در بازار، تأمینکنندههای دیگری که به اروپا نفت بیشتری میدهند مجبور خواهند بود که عرضه به بازارهای دیگر مثلاً شرق دور را کمتر کنند.
در این شرایط، حتی اگر آمار و اطلاعات رسانههای خارجی تخصصی در حوزه نفت را هم نادیده بگیریم، صحبت کردن از اینکه روسیه جای نفت ایران را در بازارهای بهخصوصی گرفته است بسیار بیمعنی و غیر کارشناسی است. کما اینکه کشورهای مختلفی در این بازارها وجود دارند که به جای روسیه، نفت بیشتری به بازارهای اروپایی میدهند و طبعی مجبورند از سهم بازار خود در کشورهای دیگر بکاهند. طبعی جمهوری اسلامی ایران به دلیل تحریمهای ظالمانه امکان ارائه گزارشها و اطلاعات دقیق درباره بازارهای نفت خام را در چند سال گذشته نداشته است.
بعد از شروع جنگ روسیه و اوکراین شایعه جایگزینی نفت روسیه با ایران در بازارهای مشخصی با قوت توسط بعضی رسانهها بهخصوص رسانههای یک جریان خاص سیاسی منتشر شد اما گزارشهای رسانههای مشهور خارجی و مؤسسات مطالعات انرژی بینالمللی هم این ادعا را بهکرات رد کرد. چنانکه بهعنوان مثال مؤسسه انرژی آکسفورد این شایعه را مبتنی بر آمار رد کرد و خبرگزاری رویترز در گزارش مفصلی نوشت نفت ایران و روسیه در بازار چین جایگزین نفت آفریقا و برزیل شده است.
مؤسسه کپلر، پایگاه خبری تانکر ترکرز و بسیاری دیگر از رسانهها و مؤسسات خارجی هم دراینباره گزارشهای متعددی منتشر کردند که این ادعا را رد میکرد. فارغ از صحت و سقم گزارش رسانهها و مؤسسات بینالمللی، افزایش صادرات نفت ایران در ماههای گذشته نیز این ادعا را رد میکند.
سوآپ نفت خام روسیه و حوزه آسیای میانه
سوآپ نفت خام روسیه و حوزه آسیای میانه، یکی از طرحهای قدیمی صنعت نفت بوده که از اوایل دهه ۸۰ آغاز و در طی سالهای گذشته با فراز و فرودهایی صورت گرفته است.
واضح است این طرح ضمن تقویت دیپلماسی انرژی کشور از طریق اخذ کارمزد سوآپ، جایگزینی نفت تحویلی بهعنوان خوراک پالایشگاههای شمالی کشور و صرفهجویی ناشی از کاهش مسافت انتقال و همچنین کیفیت نسبی بهتر نفت تحویلی نسبت به خوراک قبلی پالایشگاهها، سبب تأمین منافع اقتصادی برای کشور خواهد بود.
میزان عرضه و تقاضای جهانی نفت خام با توجه به سیاستهای کشورهای صادرکننده و واردکننده، میزان رشد اقتصادی و سایر عوامل متغیر فصلی، یک نسبت مشخص داشته و الزاماً با کنار گذاشتن یک عرضهکننده از یک بازار خاص، این نسبت دچار تغییر فاحش نخواهد شد و صرفاً جغرافیای بازار ممکن است تغییر کند.
جمهوری اسلامی ایران به مدد سالها تجربه و تخصص و در اختیار داشتن پتانسیل کمنظیر لجستیکی، ضمن حضور در بازارهای سنتی و تأمین نیاز مشتریان قدیمی خود، امکان حضور در هر جغرافیایی از بازار جهانی نفت را دارد. کما اینکه در چند ماه اخیر افزایش حجم فروش نفت و میعانات در کنار افزایش قیمت، دست دولت را در مدیریت شرایط اقتصادی کشور بازتر کرده است. چنانکه دولت برای اولین بار در سالهای اخیر برای اداره خود در ماههای نخست سال از بانک مرکزی تنخواه نگرفته است.
در خصوص سوآپ و واردات گاز روسیه نیز باید گفت این پروژه ازجمله طرحهایی است که برای کشور منافع سیاسی و اقتصادی زیادی به همراه دارد؛ زیرا با توجه به ناترازی انباشته گاز از سالهای گذشته و نیاز کشور به گاز بیشتر در زمستان جهت تأمین مصارف داخلی و عمل به تعهدات صادراتی و همچنین جایگزینی آن سوخت مایع مصرفی در نیروگاهها، ضمن جلوگیری از آلودگی محیط زیست، امکان صادرات سهلتر فراوردههای مصرفی جایگزین گاز نیز فراهم میشود.
برخلاف ادعای نویسنده، سوآپ گاز روسیه با استقبال کارشناسان غیرسیاسی و متخصصان صنعت نفت مواجه شده است و دراینباره مطالب متعددی از سوی آنها در رسانهها منتشر شده است؛ چراکه کارشناسان به خوبی میدانند که عبور انواع حاملهای انرژی از خاک ایران به صورت همزمان هم به تبدیل ایران به هاب انرژی منطقه کمک میکند و هم از اعتبار کریدورها و مسیرهای جایگزین ایران کم میکند.
رسانههای سیاسی عبور انرژی همسایگان از ایران تقبیح میشود
بسیار جالب است که از یک سو در رسانههای سیاسی عبور انرژی همسایگان از ایران تقبیح میشود و از سوی دیگر وقتی یک حامل انرژی (کالا) از مسیرهای اطراف ایران عبور میکند، ایران متهم به کمکاری و جاماندن از کریدورهای عبور کالا و انرژی میشود.
واقعیت این است که ایران به دلیل عدم انجام سرمایهگذاری کافی در سالهای گذشته، گاز مازاد زیادی برای صادرات در اختیار ندارد و برخلاف ادعای نویسنده، میتواند با استفاده از گاز دیگر کشورها بازارهای صادراتی خود را نیز حفظ و تقویت کند.
درواقع ایران و روسیه به دنبال همکاری سودمند دوجانبه برای استفاده از سرمایهگذاری طرف روسی و استفاده از موقعیت جغرافیایی و ژئوپلیتیک ایران برای ایجاد طرحهای سرمایهگذاری در پتروشیمی و الانجی و بازکردن مسیرهای صادراتی قدیمی که به دلایل مختلف از قبل قفل شدهاند، هستند. آنچه ایران از همکاری گازی با روسیه دنبال میکند، تجارت این حامل انرژی است که شامل خرید و فروش و سوآپ و دیگر انواع مبادلات میشود و همزمان توسعه بازارهای جنوب با همکاری سهجانبه ایران و روسیه و سایر کشورها به تناسب دنبال میشود.
یکی از بندهای بسیار عجیب این گزارش به سوابق همکاری ایران و روسیه پرداخته و مثالهای اشتباه متعددی دراینباره مطرح کرده است. به عنوان مثال گفته شده طرف روس قراردادی نبسته و پولی به ایران نیاورده است؛ درحالیکه اولاً تنها کشوری که بعد از تحریمهای اخیر سرمایهگذاری در ایران را متوقف نکرده و کشور را ترک نکرد، شرکتهای روس بودند و اگرچه متأثر از تحریمها اجرای پروژهها با کندی مواجه شد اما میزان قراردادها و سرمایهگذاریها افزایش نیز پیدا کرد. چنانکه قراردادهای سرمایهگذاری روسیه در توسعه میادین نفتی ایران از ۱.۷ میلیارد دلار به بیش از چهار میلیارد رسیده است و توسعه بعضی میادین پیشرفت نزدیک به ۴۰درصدی داشته است.
بدیهی است که بدون سرمایهگذاری چنین پیشرفتی قابل دستیابی نخواهد بود. در بعضی میادین نفتی دیگر نیز قرارداد دیرتر نافذ شده و با پیشرفت کمتری در حال اجراست یا در مرحله تبادل اطلاعات و تهیه طرح جامع توسعه میدان قرار دارد تا پس از آن به قرارداد منجر شود.
درباره نیروگاه بوشهر نیز طرف روسیه متعهد به تأمین مالی نبوده و تعهد تأمین مالی بر عهده طرف ایرانی است. درباره نیروگاه سیریک نیز با سرعتگرفتن انجام تعهدات مالی در پیشپرداختهای داخلی، روند اجرای پروژه و تخصیص بخشهای بعدی فاینانس سرعت خواهد گرفت. خط آهن گرمسار-اینچهبرون نیز منتظر توافق دوجانبه درباره پروتکل اجرا و تأمین مالی است و روسیه درخواست ایران برای اصلاح پروتکل و الحاقیه را در نشست اخیر کمیسیون اقتصادی دو کشور پذیرفت و به همین دلیل ترتیبات اجرائی باید از ابتدا آغاز شود.
درباره واکسن کرونا نیز این نکته قابل توجه است که روسیه نخستین کشوری بود که به ایران واکسن ارسال کرد ولی همچنان به بدعهدی متهم است. چنانکه پرداخت بخشی از بهای واکسنهای خریداریشده از این کشور با تأخیر مواجه است.
اتفاقات و تحولات اخیر، جهان را در آستانه صورتبندی جدیدی از قدرت قرار داده است و ایران هم فرصتهای طلایی و کوتاهی برای سهمبردن از این صورتبندی جدید در اختیار دارد. شیفتگی بیش از حد یا تنفر و ندیدن واقعیتهای روی زمین نباید باعث شوند گروهها و احزاب سیاسی به «ترور رسانهای فرصتهای ایران» روی بیاورند. نتیجه این ترور رسانهای قطعاً چیزی جز ازدستدادن فرصتهای باارزش کشور نخواهد بود.