همه ما دست کم یک بار به آدمهایی برخوردهایم که هر نوع موسیقی که برایشان بگذاریم، باز هم خوششان نمیآید. بر اساس پژوهشی جدید که نتایج آن در نشریه سلبایولوژی منتشر شده، همه این نوع برخوردها ناشی از بیذوقی و کجسلیقگی نیست و د برخی از افراد به طور زیستشناختی توانایی پاسخ احساسی به موسیقی را ندارند.
این تحقیق توسط تیم تحقیقاتی بینالمللی به سرپرستی دانشمندانی از دانشگاه بارسلونا انجام شده و به این نتیجه رسیده که بین 1 تا 5 درصد مردم "فقدان موسیقایی ویژه" را تجربه میکنند.
در این تحقیق، هزاران دانشجو در اسپانیا پرسشنامهای را پر کردند که در آن میبایست با عبارتهای موافقم یا مخالفم به پرسشهایی از این دست پاسخ میدادند: "وقتی من موسیقی را با کسی گوش میدهم، احساس میکنم ارتباط خاصی با او دارم" و "من نمیتوانم هنگام گوش دادن به موسیقی خودم را از زمزمه کردن و خواندن آهنگ مورد علاقهام باز دارم" .
در مرحله بعد، 30 شرکت کننده که مشخص شد حساسیت پایین، متوسط یا زیادی به موسیقی دارند، انتخاب شدند تا به تعدادی موسیقی که توسط دوستانشان انتخاب شده بودند، گوش دهند و در همان حال محققان واکنشهایشان را با استفاده از نشانههای زیستی احساسات از جمله ضربان قلب و تعریق، ثبت کردند. دوستداران موسیقی، هم در ضربان قلب و هم در رسانایی پوست افزایش محسوسی نشان دادند، در حالی که از "گروه فاقد احساس" هیچ پاسخی دریافت نشد.
خوزه مارکو- پلارس، نویسنده مقاله این پژوهش میگوید: «این خیلی تعجب برانگیز نیست که برخی افراد به یک نوع موسیقی پاسخ میدهند و به نوع دیگر نه (مثلا افرادی هستند که عاشق اپرا بوده و از موسیقی پاپ متنفرند) اما این تحقیق نشان میدهد افرادی هم هستند که به هیچ نوع موسیقی پاسخ نمیدهند. همه شرکت کنندگان در سه گروه، احساس همانندی به پاداشها برای انواع دیگر محرکها از جمله غذا و پول داشتند و هیچ کدام از آنها به اختلال ناتوانی موسیقایی (نوعی اختلال که روی درک و شناخت موسیقی تاثیر میگذارد) مبتلا نبودند».
مارکو- پلارس در کنار اینکه با تلاش برای توضیح عدم علاقه افراد بیعلاقه به موسیقی، آنها را از اتهام بیسلیقگی مبرا کرده، معتقد است که این تحقیق میتواند معانی بیشتری هم به همراه داشته باشد: «نکته مهم اینجا این است که کل یک حوزه، مثلا موسیقی میتواند نسبت به حوزههای دیگر، تاثیری متفاوتی روی شبکه پاداش داشته باشد و این مفهومی است که میتواند به ما کمک کند تا برخی از اختلالات که سیستم پاداش دادن را درگیر می کند؛ مثل اختلال غذا و اعتیاد؛ درک کنیم».
مارکو- پلارس توضیح میدهد که این گروه تحقیق در حال بسط پژوهش خود هستند تا اسکن امآرآی از مغز را هم دربر بگیرد و تفاوت در عملکرد مغز این افراد را در حین گوش دادن به موسیقی بررسی کنند: «ما فکر میکنیم که ممکن است تفاوتها در سیستم پاداش با دیگر نواحی مغزی که با پردازش موسیقی همراه هستند مرتبط باشند، مثل کورتکس ابتدایی شنوایی یا نواحی شرکت پذیر در کورتکس پیشین».
منبع: خبرآنلاین/ مجید جویا