تغییرات ساختاری مهمی در صنعت نفتوگاز و بهطور کلی انرژی، در سطح جهانی
در راه است که نادیده گرفتن آنها میتواند هزینههای زیادی برای کشور داشته
باشد. دوراندیشی و در نظر گرفتن مصالح کشور ایجاب میکند دیدگاه و
سیاستهای روشنی در این موارد داشته باشیم. دامنه این تغییرات جهانی و
غیرقابل اجتناب در صنعت جهانی نفتوگاز وسیع بوده و تولیدکنندگان و
مصرفکنندگان نفتوگاز را متاثر میکند. این تغییرات چالشهای بزرگی را
برای صنعت نفتوگاز در سطح جهانی و برای کشور ما ایجاد میکند و تاثیر
احتمالی این تغییرات بر اقتصاد ایران در صورت عدم آمادگی برای مواجهه با
آنها میتواند بسیار سنگین باشد.
تغییرات بازارهای نفتوگاز
نقش اوپک تغییر خواهد کرد و طبعا نقش کشورهای عضو اوپک نیز با وضعیت کنونی
متفاوت خواهد بود. در سه دهه گذشته اوپک بهدلیل سهم خود در تولید و صادرات
نفت نقش تعیینکنندهای در ثبات بازارهای نفت داشت و در این میان برخی
کشورهای عضو اوپک که برای تولید، ظرفیت مازاد (بیشتر از سهمیه تعیینشده
اوپک برای تولید هرکشور) داشتند، در شرایطی که تولید نفت اوپک با اختلال
مواجه میشد، توانستند با افزایش تولید خود ثبات را به بازارهای نفت
بازگردانند. اهمیت این موضوع آنجایی است که بهدلیل ضریب کشش پایین قیمتی
عرضه و تقاضای نفت خام هر اختلالی در عرضه یا تقاضای آن میتواند قیمتهای
نفت را بهشدت افزایش یا کاهش دهد. در واقع، نوسانات شدید قیمت نفت از
ویژگیهای بازار بینالمللی نفت بوده که اوپک سعی در کنترل آن داشته است.
با افزایش ظرفیت تولید نفت از منابع غیرمتعارف، در صورتیکه در آینده
قیمتهای نفت افزایش یابد، به همان نسبت عرضه نفت نیز افزایش و در صورتیکه
قیمت نفت تنزل کند، با توجه به انعطافپذیری توان تولید و بالا بودن هزینه
نهایی، عرضه نفت توسط تولیدکنندگان کاهش خواهد یافت. نقش اوپک در
بازارهای نفت بهعنوان بلوکی از کشورها با سهم قابل توجه در تولید و تجارت
جهانی تداوم مییابد؛ اما در مجموع نقش ثباتبخشی بازارهای نفتوگاز اوپک
کاهش خواهد یافت. این موضوع بهخصوص برای عربستان اهمیت دارد که همواره سعی
کرده نقش متعادلکننده نهایی بازار نفت را ایفا کند، اما باید توجه داشت
که برای سایر کشورهای اوپک از جمله ایران نیز حائز اهمیت است. رقابت آینده
بر سر سرمایهگذاری جهت یافتن منایع جدید تولید نفت و افزایش بهرهوری
انرژی برای کاهش «شدت انرژی» (میزان مصرف انرژی بهازای هر هزار دلار تولید
ناخالص ملی) خواهد بود.
در حالیکه معمولا بیشتر توجهات معطوف به
تهدید مربوط به منابع تازه نفت است، تهدید رقابتهای موجود بیرون از صنعت
نفت مورد غفلت قرار میگیرد و این خطری جدی برای تقاضاهای نفتی است.
بههمین دلیل با ادامه وضع موجود، پیشبینی بلندمدت تقاضا برای نفت روز
بهروز مشکلتر میشود و این چالشی است که باید دلالتهای آن در
سیاستگذاری و بهخصوص بر سرمایهگذاری برای توسعه ظرفیتهای تولید را در
نظر گرفت.
اتکای بخش حمل و نقل بر صنعت نفت کاهش یافته و بنابراین انحصار صنعت نفت در
عرضه حاملهای انرژی مورد نیاز بخش حمل و نقل نیز از بین خواهد رفت.
استفاده از فرآوردههای نفتی در حمل و نقل در سطح جهانی و رشد تقاضا برای
این فرآوردهها در حال کاهش است و علاوه بر جایگزینی منظم خودروهای با
کارآیی بیشتر بهجای خودروهای نا کارآمدتر، سوختهای زیستی نیز بهتدریج
جایگزین بنزین، گازوئیل و سایر فرآوردههای نفتی در خودروها میشوند.
این روند، هم بهدلیل قیمتهای بالای فرآوردههای نفتی و هم بهدلیل
سیاستهای کنترل آلودگی هوا که ناشی از استفاده فرآوردههای نفتی است، صورت
میگیرد. این تحولات دلالتهای قابلتوجهی در اقتصاد پاییندستی صنعت نفت
یعنی پالایشگاهها خواهد داشت.
شرکتهای خصوصی در کشورهای پیشرفته سرمایهگذاری در صنعت پالایشگاهی را
کاهش میدهند؛ بنابراین احتمالا بسیاری از پالایشگاهها در این کشورها
تعطیل یا تولید آنها کاهش خواهد یافت و به تبع آن دولتها اتکای خود به
عرضه فرآوردههای نفتی توسط شرکتهای بزرگ بینالمللی نفت را کاهش خواهند
داد.
عرضه گاز افزایش خواهد یافت، اما عدم قطعیت در پیشبینی زمان و مناطق
افزایش تولید گاز به قوت خود باقی میماند و حتی شاید افزایش یابد. افزایش
تولید منابع غیرمتعارف گاز (مانند شل گاز) با هزینههای نسبی کمتر، تولید
این منابع غیرمتعارف در مقایسه با تولید گازهای متعارف یا واردات گاز به
صورت مایع شده (ال ان جی) و امکان توسعه غیرمنتظره بازارهای گاز با احتمال
جایگزینی آن در بخشی از تقاضا برای نفت خام در مناطق مختلف جهان را افزایش
میدهد.
برای آنکه چنین توسعهای اتفاق بیفتد، قیمت گاز باید به اندازه کافی پایین
باشد که رشد تقاضا برای آن را نسبت به حاملهای انرژی رقیب (با توجه به
ویژگیهای بهتر محیطزیستی گاز) بالاتر نگهدارد و در عین حال این قیمتها
باید به اندازه کافی بالا باشد تا سرمایه و افزایش عرضه را اقتصادی کند،
البته تقاضا برای گاز به سیاست انرژی دولتها درخصوص نفت و زغالسنگ و
انرژی هستهای نیز بستگی خواهد داشت که این، پیچیدگی پیشبینی تقاضای
بینالمللی و قیمت گاز را افزایش میدهد.
با تغییر توجه شرکتهای بزرگ بینالمللی نفت به صنعت گاز، تاثیر گرفتن
سیاستها از مسائل محیطزیستی و اتکای روزافزون صنعت برق بر گاز طبیعی،
اهمیت این حامل انرژی نسبت به نفت افزایش خواهد یافت و در نتیجه
سرمایهگذاریها در نفت تحت تاثیر قرار میگیرد.
فناوری و همکاریهای بینالمللی اهمیت روزافزونی در فعالیتهای بالادستی
صنعت نفت اعم از اکتشاف، توسعه میادین و تولید نفت پیدا میکنند. پیشرفت
خیرهکننده فناوریها در مهندسی فعالیتهای بالادستی، تبدیل منابع ممکن به
منابع قابل برداشت نفت را بهتدریج امکانپذیر میکند؛ درواقع منابع قابل
برداشت نفتوگاز، هردو نسبت به سال 1980 میلادی، تقریبا بیش از دوبرابر
شدهاند.
فناوریها به افزایش منابع غیرمتعارف نفت نیز کمک کرده است و هماکنون این
منابع نفت نیز در حال افزایش است. رشد این فناوریها احتمالا شدت بیشتری
خواهد یافت و ممکن است بسیاری از این تکنولوژیها در کشورهای غیرتولیدکننده
نفتوگاز اتفاق بیفتد که در نتیجه روابط بینالمللی نیز با تحولات زیادی
روبهرو خواهد شد.
این تحولات فرصتهای تازهای برای شرکتهای بخش خصوصی با فناوریهای
پیشرفته تولید و انتقال منابع پایانپذیر ایجاد میکنند که تا چند سال پیش
قابلاعتنا نبود.
ادامه این روندها بهخصوص در کشورهایی که به دلایل مختلف از مرکز ثقل این
تحولات جدا افتاده یا مایلند منابع خود را در زیر زمین نگهدارند و تولید
را عقب بیندازند تا فرصت توسعه فناوریها و نیز متنوع کردن اقتصاد خود را
بیابند میتواند پیامدهای غیرمنتظره و هزینههای جبرانناپذیری داشته باشد.
در حالیکه رشد تقاضا برای نفت بهدلیل افزایش بهرهوری انرژی و رقابت سایر
صنایع تضعیف شده و عرضه حاملهای انرژی از منایع غیرمتعارف رشد مییابد،
تضمینی برای قیمتهای بالای نفت در بلندمدت وجود نخواهد داشت. روند روشنی
نمیتوان پیشبینی کرد، چراکه تحولات بخش حملونقل و توسعه تولید از منابع
غیرمتعارف، متغیرهای کلیدی هستند.
مساله امنیت انرژی به آسیا منتقل شده یا در حال انتقال به آن بخش از دنیا
است. جغرافیای سیاسی نفت در حال تغییرات بنیادی است زیرا تقاضای نفت
بازارهای آسیا به مقادیری بیش از آنچه کشورهای صادرکننده نفت خاورمیانه
میتوانند صادر کنند افزایش مییابد.
مساله در حال حاضر برای کشورهای توسعه یافته قیمت انرژی است در حالیکه
برای کشورهای در حال توسعه آسیا و جنوب شرقی آسیا دسترسی به منایع انرژی
حیاتی است و اختلالی در عرضه نفت به این کشورها، قیمت بینالمللی نفت را
متاثر میکند.
هرچند چین و سایر کشورهای آسیایی در حال ایجاد انبارهای استراتژیک نفت خود
هستند، اما این کشورها هنوز در سیستم OECD قرار ندارند. غرب و بهویژه
آمریکا تا کجا مایل خواهند بود هزینه حمایت از امنیت تجارت نفت برای آسیای
جنوب شرقی آسیا را تقبل کنند؟
این سوال مستقل از ترتیبات و موضعگیریهای نظامی جدید آمریکا در منطقه نمیتواند پاسخ داده شود.
مشکلات تامین مالی سرمایهگذاریها در آینده بیشتر از آنکه مربوط به میزان
کمی این سرمایهگذاریها باشد، به کیفیت سرمایهگذاریها و تناسب فرصتها و
ریسکهای این سرمایهگذاریها ارتباط خواهد داشت.
سرمایهگذاری شرکتهای خصوصی به باور خودشان، به رشد تقاضا، ریسکهای
سرمایهگذاری و چشمانداز تغییرات مثبت در آینده بستگی دارد. چشمانداز
فعالیتهای پاییندستی و بالادستی در کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه
متفاوت است.
برای سرمایهگذاری در فعالیتهای بالادستی کشورهای عضو اوپک از جمله کشور
ما، دسترسی به منابع نفتوگاز از نظر شرکتهای بینالمللی و دستیابی به
فناوریهای نوین برای ما موضوع اصلی است. در حالیکه فعالیتهای پایین دستی
در کشورهای توسعهیافته با رکود مواجه است، توجه به استراتژی شرکتهای
بینالمللی نفتوگاز در سرمایهگذاری در فعالیتهای بالادستی اهمیت بیشتری
مییابد. از سوی دیگر تامین مالی پروژههای بالادستی برای شرکتهای ملی
نفت در کشورهای دارای منابع در حال توسعه مانند کشور ما، بستگی به وضعیت
اقتصادی کشور، جایگاه آنها در اقتصاد ملی، تاثیر آنها در تصمیمگیریهای
دولتها و تمایل دولتها به مشارکتدادن بخش خصوصی در این فعالیتها دارد.
متاسفانه از شرکتهای ملی نفت ما در گذشته همواره خواسته شده که برای
پاسخگویی به رشد تقاضا آماده بوده تا اینکه بخواهند در تعامل با نیروهایی
که تقاضا را شکل میدهند، باشند و عکسالعمل مناسب نشان دهند؛ درنتیجه این
ضعف وجود دارد که تغییرات غیر قابل پیشبینی در عرضه و تقاضای بینالمللی
نفت، هزینههای زیادی به همراه داشته باشد.
مروری بر مطالب گذشته، اهمیت ایجاد آمادگی برای مواجهه با چالشهای پیش رو
را نشان میدهد. اصلاح قراردادهای نفتوگاز برای جلب سرمایهگذاریهای کیفی
و انتقال فناوریها پیشرفته به کشور میتواند نقش بسیار مهمی در راهبرد ما
برای مواجهه با این چالشها داشته باشد.
چالشهای فرا رو
چالشهایی که این تغییرات، برای صنعت نفتوگاز در سطح جهانی و برای کشور ما
ایجاد میکند و تاثیر احتمالی این تغیرات بر اقتصاد ایران در صورت عدم
آمادگی برای مواجهه با آنها، قابل درک است؛ بنابراین ضروری است موسسات
تحقیقاتی انرژی و نفتوگاز و پژوهشگرانی که در این زمینهها تحقیق میکنند
ابعاد مختلف این تحولات و چالشها و پیامدهای احتمالی آنها را بررسی و روشن
کرده و به مقامات مسوول گزارش دهند و در جامعه منتشر کنند تا در
تصمیمگیری مقامات وزارتخانههای انرژی، بهخصوص وزارت نفت و نیز سایر
مراکز تصمیمگیری در دولت و مجلس، مورد توجه قرار گیرند.
نقش اصلاح قراردادهای نفتی
در اینجا نقش اصلاح قراردادهای نفتی که اخیرا نیز، هماندیشی موفقی برای
بحث و بررسی پیرامون ابعاد مختلف مدل ایرانی قراردادهای نفتی در تهران
برگزار شد، قابل توجه است.
واضح است که علاقه اصلی سرمایهگذاران بینالمللی برای مشارکت در اکتشاف،
توسعه و تولید نفت وگاز کشور بیش از آنکه معطوف به نام و نوع قراردادها
باشد، در ارتباط با بازدهی سرمایهگذاریهای آنها، پیشبینی دسترسی آنها به
منابع انرژی در آینده و ریسکهایی است که با سرمایهگذاری در میادین
نفتوگاز کشور تقبل میکنند. نظریه اقتصادی و تجربیات کشورهای تولیدکننده
نفتوگاز و سایر منابع طبیعی پایان پذیر، میتواند به طراحی مدل بهینه
قراردادهای نفتوگاز در چارچوب قوانین و مقررات کشور کمک کند.
اهمیت این بعد از اصلاحات در صنعت نفتوگاز کشور برای ایجاد آمادگی در
مواجهه با چالشهایی که به برخی از آنها اشاره شد، کمتر از ارتقای توان
مدیریتی و اکتساب فناوریهای نوین فعالیتهای بالادستی و پاییندستی صنعت
نفتوگاز نیست؛ ولیکن بهنظر میرسد به دلایل مختلف تا اندازهای مورد غفلت
قرار گرفته است.
دنیای اقتصاد