رییس سابق سازمان سینمایی که در 6 ماههی اول سال 92 همچنان مسوولیت سینمایی کشور را برعهده داشت به طبع به خاطر مسوولیتاش خبرساز بود اما در شش ماههی دوم و با تغییر دولت و آمدن حجتالله ایوبی به عنوان رییس جدید سازمان سینمایی،بازهم خبرساز بود، تا جایی که ایوبی در مصاحبهای پس از سه ماه که از مسوولیتش میگذشت گفته بود: «مدیریت پیشین یک سازمان سینمایی در سایهای تاسیس کرده و بخشی از مشکلات فعلی ما به این سازمان سینمایی تازه تاسیس برمیگردد؛ که امکانات دارد، پول دارد، ساختمان دارد، بنیاد تاسیس میکند و رسانه هم دارد.»
در ادامه مروری داریم بر آنچه در جریان خبری سال 92 با محوریت جواد شمقدری مخابره شد.
جواد شمقدری که در زمان ریاست جمهوری محمود احمدینژاد ابتدا به عنوان مشاور و بعد معاون سینمایی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت میکرد، همواره یکی از چهرههای خبرساز بود که با گفتههای خود هر از گاهی، سوژه رسانهها میشد.
کارگردان فیلم سینمایی «طوفان شن»، در یکی از قابل توجهترین اقدامات خود که با تقدیر مدیریت جدید سینما هم روبرو شد، معاونت سینمایی وزارت ارشاد را به سازمان سینمایی تبدیل کرد و برای این کار هم تعبیر «تبدیل "پیکان" به "پژو پارس"» را به کار برد و تاکید هم کرد که « بعید میدانم، کسی علاقه نداشته باشد با «پژو پارس» ادامه مسیر بدهد. البته من به یاد دارم که برخی به خاطر نوستالژی پیکان، یک قالپاقش را هم به پژو نمیدادند!»
اما با این حال او اقدامات دیگری را هم انجام داد که باعث شد پس از تحویل اتاق خود به حجتالله ایوبی در روز پنجم شهریورماه و پس از بازگشایی خانه سینما، عده زیادی از سینماران ابراز خوشحالی کنند تا جایی که کیومرث پوراحمد مطلب طنزی را در «سوگ فراق شمقدری» در یکی از روزنامههای کشور منتشر کرد.
خانه سینما؛ چالشی بزرگتعطیلی خانه سینما را بدون شک میتوان یکی از مهمترین و بزرگترین اتفاقات سینمایی در چند سال اخیر دانست چرا که بسیاری دیگر از مسائل سینما را تحتالشعاع خود قرار داد، این تعطیلی که از سوی مدیران وقت وزارت ارشاد و سازمان سینمایی صورت گرفت، در مقطعی به یک لجبازی هم تبدیل شد تا آنجا که با وجود دستور قاطعانه احمدینژاد، رئیس جمهور وقت، مبنی بر جلوگیری از تنگنظری و حل هرچه سریعتر موضوع خانه سینما و نیز تاکید رئیس دفتر رئیس جمهور بر بازگشایی حتمی خانه سینما در دولت دهم، این اتفاق هیچ گاه رخ نداد و خانه سینما به عنوان یکی از اولین قولهای عملی شدهی حسن روحانی در دولت یازدهم دوباره فعالیت خود را از سر گرفت.
البته جواد شمقدری هر از چندی تاکید میکرد که «میخواهیم هر چه سریعتر خانه سینما بازگشایی شود»، اما در عمل این روند مدام کندتر و طولانیتر میشد و او حتی در آخرین نشست خبری خود با خبرنگاران هم به جای ارائه عملکرد مجبور شد از خانه سینما بگوید و به تشریح آنچه گذشته بپردازد.
در جریان ماجراهای خانه سینما یکی از دستگاههای درگیر «دیوان عدالت اداری» بود چرا که اتفاقات خانه سینما ابتدا با انحلال آن آغاز شد، اما با شکایت خانه سینماییها، موضوع به دیوان عدالت اداری کشیده شد و به نوعی دستور رفع انحلال این تشکل صنفی صادر شد.
نکته جالب توجه دربارهی ماجرای دیوان عدالت اداری، زمانی است که دولت و مسئولان جدید روی کار آمدند و مسئولان سینمایی سابق که گویا درصدد راهاندازی تشکیلاتی سینمایی بودند، با همان رویهی انحلال خانه سینما و شکایت بردن به دیوان عدالت اداری روبرو شدند.
جریان این کار هم از این قرار بود که در خبرهایی اعلام شد به نظر میرسد، رئیس سابق سازمان سینمایی در روزهای پایانی دولت دهم درصدد راهاندازی تشکیلاتی سینمایی است تا با همکاری همراهان قدیمی خود در سازمان سینمایی، فعالیتهای فرهنگی را به نحوی دیگر دنبال کند؛ موسسهای که شمقدری به همراه جلیل عرفانمنش و مهدی عظیمیمیرآبادی (از مدیران سایق سازمان سینمایی) با نام هیأت موسس آن را تاسیس کردند اما علی جنتی، وزیر جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی، به دلیل اشکالاتی که در اساسنامه آن وجود داشت، اعلام کرد که موسسه «مقاومت و انقلاب اسلامی» منحل میشود.
این اقدام با واکنش شمقدری روبرو شد و او با انتقاد از اینکه این موسسه به او منتسب شده است، گفت که « قرار بود تاسیس این موسسه در آیندهای نزدیک در صحن شورای عالی انقلاب فرهنگی یا مجلس بررسی و تصویب شود اما دوستان وزارت ارشاد کمی عجله کردند...»به این ترتیب تاکنون از ادامه کار این موسسه خبر خاصی نیست.
«لاله» فیلم فاخر تعلیق شدهاز زمانی که ساخت «لاله» آغاز شد، حرف و حدیثهای فراوانی هم پیرامون بودجه سنگین آن حتی در مجلس مطرح میشد. البته جواد شمقدری تاکید داشت که «ساخت «لاله» هیچ بودجهای را بر اعتبارات مصوب سینمایی کشور تحمیل نکرده است، بلکه تلاش شده منابع اعتباری دیگری برای سینمای کشور جذب شود.»
با این حال او در توجیه اینکه اصولا چرا باید فیلمی با پروداکشن سنگین و هزینههای بالا ساخته شود این مثال را مطرح میکرد که «چرا ما به نان و پنیر بسنده نمیکنیم!؟»
او در دفاع از کارگردان این فیلم هم گفته بود «آقای نیکنژاد کارگردانی است که آثار تولیدیاش تا سال 64 که از ایران مهاجرت کرده، همگی ارزشمند و قابل دفاع هستند و در تمام 30 سال حضورش در هالیوود، در هیچ تحرک و اقدام ضد نظامی حضور نداشته است. ضمن آنکه او به عنوان یک علاقمند به کشور و انقلابش شناخته میشده است و با مسلمانان لسآنجلس نیز ارتباط و همکاریهای مدنی خوبی داشته و انگیزه او از ساخت این فیلم هم چیزی نیست به جز پاسخ به همه یاوهگوییهایی که او در شبانهروز در فضای رسانهای و سینمایی آمریکا شاهد آن بوده است.»
اما تمام این تعریف و تمجیدها و حمایتها سبب نشد که در دوره جدید مدیریتی سازمان سینمایی روند فیلمبرداری «لاله» متوقف نشود، چرا که ادعای نیکنژاد در اولین جلسه با مدیر عامل جدید مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی که مالک این فیلم شناخته میشد، فیلم را به تعلیق کشاند و پس از گذشت چند ماه و اینکه تنها بخش کمی از فیلمبرداری «لاله» باقیمانده، هیچ اتفاق جدید نیفتاده و مسئولان مربوط تاکید دارند که تا وقتی تکلیف ادعای کارگردان «لاله» مبنی بر مالکیت یک شرکت خارجی در این فیلم مشخص نشود، وضعیت تعلیق ادامه خواهد داشت.
البته شمقدری درباره تعلیق این پروژه معتقد است که «بیش از آنکه این تصمیمات براساس کارشناسی و دغدغههای خداپسندانه باشد، یک واکنش احساسی، عجولانه و ... است که پس از فروکش کردن آن، امور بر مدار عقل و منطق قرار خواهد گرفت و «لاله» هم به خط پایان خود خواهد رسید.»!
اما از «خانه سینما» و «لاله» و موسسه «مقاومت و انقلاب اسلامی» که بگذریم یکی از بحثبرانگیزترین گفتههای جواد شمقدری به لابی کردن برای اعطای جایزه اسکار به فیلم «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی برمیگردد.
موضوعی که حتی بسیاری از نزدیکان شمقدری هم آن را شوخی میدانستند، ولی او ضمن تاکید براین که «برای اسکار «جدایی ...» خیلی جدی لابی کرده و اصلا وقتی حرف از این لابیها میزند با کسی شوخی ندارد.» اظهار کرد که «در فرآیند اسکار، فیلمی انتخاب شد، رفت و حمایت شد. برنامهریزی شد، اما بعضیها منکر هستند و میگویند برنامهریزیشده نبود، تصادفی بود. آنها ممکن است خلقت و هستی را هم تصادف بدانند البته آنها در خیالات خودشان سیر میکنند. بیایند ببینند در کجا میتوان در راستای خلقت تصادفی کار کرد و به جایی رسید. ممکن است بر حسب تصادف به نتایج اولیه برسید، اما یک قله را هدف گرفتن و به آنجا رسیدن هیچ وقت برحسب تصادف اتفاق نمیافتد. ما طراحی کردیم و حتی لابیگری کردیم تا این اتفاق بیفتد و برای همه ایرانیان مهم بود که یک فیلم ایرانی اسکار بگیرد. فیلمساز برای ما مهم نبود بلکه مهم این بود که فیلمی از سینمای ایران جایزه بگیرد.»
او همچنین درباره روند این لابی تاکید داشت که « روشن است که ما با تکتک آنها گفتوگو نکردیم. ظرفیت و حساسیتی را که در وجود آنها بود فعال کردیم، به این معنی که برای انتخاب نشدن فیلم اسراییلی، گفتیم یک راه وجود دارد که فیلم ایرانی را که آن هم کاندیدای اسکار شده، انتخاب کنید. در یکی از این دیدارها طرف ملاقاتکننده گفت من با ۲۰۰ نفر از اعضای آکادمی دوست هستم و آنها به حرف من پیرمرد گوش میدهند و این توصیه را به آنها خواهم کرد.»
البته صحبت از لابی، فقط به همین جا ختم نشد و شمقدری سهماه پس از آن اظهارات جنجالیاش و در زمان حضور فیلم «گذشته»ی اصغر فرهادی در جشنواره کن که داوری آن را هم استیون اسپیلبرگ برعهده داشت، بار دیگر گفت: «دیگر نیازی به لابی نیست، با اسپیلبرگ صحبت میکنیم تا فیلم جدید اصغر فرهادی «نخل طلا» بگیرد!» البته شمقدری بعدا گفت: «شوخی کردم!»
دستور به جمع آوری جوایز مربوط به محسن مخملباف از موزه سینما یکی دیگر از واکنشهای شمقدری نسبت به رفتارها و گفتههای سینماگران بود که به درست یا نادرست رخ داد.
او با ادبیات مخصوص به خود در دستوری اعلام کرد که «جا دارد ساحت موزه سینمای ایران از لوث یادگاریهای این فیلمساز تا زمانیکه در این وادی ضلالت میلغزد، پاک و منزه شود.» این اقدام شمقدری با واکنش فریدون جیرانی هم روبرو شد و او در نامهای از شمقدری خواست که «تاریخ سینمای ایران را با سیاست قاطی نکنید،آنی و احساساتی تصمیم نگیرید. موزه سینما یعنی موزه تاریخ و تاریخ یعنی گذشته و گذشته ربطی به امروز ندارد. »
اما در آخرین روزهای مدیریت شمقدری بر سینمای کشور به نظر میرسید او از عملکرد خود رضایت خوبی دارد چرا که معتقد بود، ای کاش از سال 84 در معاونت سینمایی بود تا آن چهار سال سوخت نمیشد. با این حال با توجه به اینکه جمع قاطبه سینما در زمان مدیریتش رابطه چندان جالبی با او نداشتند، در روز تودیع خود تاکید کرد:« از دیگران میخواهم کاری که با من کردند با مدیر بعدی نکنند. آقای ایوبی انسانی فرهیخته و فرهنگی است و باید عاشقانه به ایشان کمک کنیم. کار در عرصه سینما صبر ایوب میخواهد و نام ایشان هم «ایوبی» است.»