به گزارش ایران اکونومیست، به رغم تلاشها در دهههای اخیر برای بهبود وضعیت سازمان اسناد و کتابخانه ملی، نه تنها این تلاشها نتوانسته در شأن ملت ایران باشد، بلکه حتی ظرفیت پذیرش از مردم کشورمان در بزرگترین کتابخانه ایران را فراهم نیاورده و با وجود برخورداری از پسوند ملی، آغوشش برای مردم ایران گشوده نیست و هر ایرانی لزوماً حق استفاده از تنها کتابخانه ملی کشورمان را ندارد!
بیشتر کشورهای جهان، کتابخانههای بزرگی دارند که پیوسته و به سرعت بر حجم عناوین منابعشان افزوده میشود که البته کشورهای بزرگ، سابقه دیرینهای در راهاندازی چنین مجموعههایی داشته و طبیعتاً مجموعهای بزرگ به نام «کتابخانه ملی» در کنار کتابخانههای عظیم دیگرشان دارند.
سال ۱۳۱۶ کتابخانه ملی ایران نیز رسماً افتتاح شد و هسته اولیهاش را مجموعه کتابهای کتابخانه مدرسه دارالفنون شامل میشد. در آن هنگام، مراکز زیادی از جمله مرکز خدمات کتابداری، سازمان اسناد ملی کشور و سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی با کتابخانه ملی ادغام شد. البته این کار تا اندازهای مانع از پراکندگی نیروی انسانی و بخشهای گوناگون کتابخانه ملی شد ولی کارهای کتابخانه با کندی و مشکلات بسیاری انجام میگرفت.
اما باید گفت، کتابخانه ملی دارای حدود دو میلیون منابع کتابی و یک میلیون منابع غیرکتابی از هفتاد نوع است و از مجموع این منابع میتوان به کتابها، پیایندها، پایاننامهها، اعلامیه، اسلاید، عکس، کارت پستال، نقشه، نسخههای خطی و... اشاره کرد که عدد بسیار محدودی برای کتابخانه ملی به شمار میرود؛ بنابراین، کافی است برای درک ضعف شدید کتابخانه ملی، این مجموعه ۷۶ ساله را با کتابخانههای ملی دیگر کشور مقایسه کرد.
ناگفته نماند که بزرگترین ذخایر کتب در جهان متعلق به کنگره آمریکاست که در آن ۱۳۴ میلیون نسخه عنوان، ۸۰۰ کیلومتر قفسه جهت ذخیرهسازی مجموعه کتاب این کتابخانه عظیم است؛ نیمی از منابع این مجموعه بزرگ و جهان شمول به زبانهای غیرانگلیسی بوده و اتفاقاً از منابع تاریخی بسیار برجسته فارسی نیز برخوردار است!
در سایت این کتابخانه میتوان از امکانات موجود، به سند دیجیتال American Memory اشاره کرد؛ تبدیل کتابخانه کنگره به بزرگترین منابع اطلاعاتی در حوزه فرهنگ و تاریخ. در ۲۲ سالن مطالعه و وبسایت مجهز این کتابخانه، امکان دسترسی به بزرگترین مجموعه جهانی نسخ خطی و انبوهی از امکانات بصری و حتی مجموعهای عظیم برای نابینایان وجود دارد و از این حیث، برترین منابع دیجیتالی جهان را متعلق به این مجموعه کتابخانهای میدانند.
در کنار این مجموعه، میتوان به کتابخانه ملی فرانسه اشاره کرد که هسته اصلیاش را مجموعه شارل پنجم تشکیل میدهد و بیش از بیست میلیون کتاب در آن است. کتابخانه ملی بریتانیا که در ۱۹۷۳ راهاندازی شده و عمرش حتی از کتابخانه ملی ایران نیز کمتر است و نمیتوان عظمتش را به قدمتش نسبت داد نیز تنه به تنه کتابخانه ملی فرانسه میزند و بخشی از پروژه TEL است؛ پروژهای که به منزله ایجاد یک کتابخانه جدید مجازی است که ترکیبی از کتابخانههای ملی اروپایی است و هدف آن به اشتراک گذاشتن منابع و توسعه دسترسی و بهرهبرداری از میراث چاپی اروپاست.
حال کتابخانه ملی ایران را تنها با دو میلیون نسخه کتاب با این مجموعهها مقایسه کنید. در گذشته گفته میشد، مجموعه کتابخانه ملی واقع در خیابان سی تیر، پاسخگوی مردم ایران نیست؛ اما هنگامی که ساختمان جدید کتابخانه ملی در سال ۱۳۷۴ در منطقه عباس آباد ساخته و در سال ۱۳۸۳ افتتاح شد، این کتابخانه جنبه ملی نیافت و رشد منابعش سرعتی مناسب برای رسیدن به کتابخانههای جهانی نداشت و هم اکنون نیز ندارد.
هرچند کتابخانه ملی وظایف دیگری نیز همچون پاسخ به درخواستهای شابکا، فیپا و شاپا مبادله و اهدا، استانداردها دارد، در درجه نخست یک «کتابخانه» باید خدماتی «برای همه مردم کشور» در حوزه مطالعه فراهم سازد، ولی در عین حال که منابع وارده به کتابخانه ملی نیز به کندی به مخزن افزوده میشود و مخزن این مجموعه بسیار ضعیف است، این خدمات بدیهی استفاده از مخزن این مجموعه ملی نیز منحصر به گروهی از دانش آموختگان شده است.
مشخصاً کمترین شرایط لازم تحصیلی برای عضویت در کتابخانه ملی، اشتغال به تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد ناپیوسته٬ سطح سه حوزه و نیز دکترای حرفهای و کارشناسی ارشد پیوسته از ترم نه به بالاست و البته نخبگان، مخترعان و حافظان کل قرآن کریم، قهرمانان و جانبازان نیز در این گروه قرار میگیرند و دیگر مردم، کوچکترین حق استفادهای از کتابخانهای که ظاهراً بنا بر قاعده دیگر کشورها، میبایست به همه مردم ایران خدمات دهد، ندارند و این ضعف با دیجیتالیسازی همه منابع و قرار دادن کل مجموعه کتابخانه یا بخش اعظمش در وبسایت کتابخانه نیز جبران نشده و منابع محدودی از ظرفیت کتابخانه در دسترس عموم است.
این در حالی است که برای ورود به کتابخانه مجلس با ۵۰۰ هزار عنوان کتاب، حتی عضویت نیز لازم نیست و با ارائه کارت ملی، میتوان به منابع این کتابخانه دسترسی داشت و حتی در کشوری چون فرانسه که کتابخانه ملی در دورهای جزو خدمات اشرافی بود، نزدیک چهار قرن است که ورود به آن آزاد است. این مسأله هنگامی حاد میشود که به واسطه دوراندیشی ناکافی در طراحی مجموعه جدید کتابخانه ملی، به تازگی حداقل مدرک استفاده از شیفت شب این سازمان، کارشناسی ارشد تعیین شده و کمتر از این سطح از خدمات مطالعاتی این مجموعه در شب نیز محرومند.
شاید در این مقطع لازم باشد مسئولان امر بیندیشند که کتابخانه ملی کشورمان چه نسبی با ملت ایران دارد و اگر میخواهیم مجموعهای ملی در این حوزه داشته باشیم، بهتر نیست به مجموعهای عظیمتر با بودجهای بزرگ و هم شأن با لفظ ملی بیندیشیم که پاسخگوی یک ملت هفتاد و چند میلیونی باشد؟!