يکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 15 - ۱۲ جمادی الثانی ۱۴۴۶
برچسب ها
# اقتصاد
۱۲ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۰:۳۹

خط فقر مبنای دریافت یارانه باشد

رییس کمیسیون تلفیق لایحه بودجه کل کشور سال 93، با اشاره به تکلیف دولت برای تعیین سقف درآمدی مشمولان دریافت یارانه، گفت که خط فقر می‌تواند مبنای دریافت یارانه نقدی در سال آینده قرار گیرد.
کد خبر: ۵۳۰۵۰

حجت‌الاسلام والمسلمین غلامرضا مصباحی‌مقدم رییس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در گفت‌وگویی تفصیلی با ایسنا، به موضوع نحوه اجرای هدفمندی یارانه‌ها در سال آینده و مهم‌تر از آن نحوه پرداخت یارانه‌های نقدی و افزایش قیمت حامل‌های انرژی که این روزها نقل محافل مختلف از سیاسی و اجتماعی گرفته تا محافل دوستانه و خانوادگی است، پرداخت.

مصباحی‌مقدم در این مصاحبه گفت که درآمد ماهیانه یک میلیون تا یک میلیون و 800 هزار تومان در دولت به عنوان سقف درآمدی مشمولان دریافت یارانه مطرح و در دست بررسی است.

او همچنین اضافه کرد که احتمالا کمترین میزان افزایش قیمت حامل ‌های انرژی در مورد گاز و گازوئیل و بیشترین افزایش قیمت در مورد بنزین خواهد بود.

مشروح گفت‌وگوی ایسنا با غلامرضا مصباحی مقدم را در زیر می‌خوانید:

* موضوع اجرای فاز دوم هدفمندی در سال آینده و نحوه پرداخت یارانه نقدی از مهم‌ترین دغدغه‌های مردم است، با توجه به اینکه در قانون پیش‌بینی شده سقف درآمدی مشمولان دریافت یارانه از سوی دولت تعیین شود پیشنهاد شما برای این عدد چیست و فکر می‌کنید دولت چه شاخص‌هایی را ملاک پرداخت یارانه نقدی قرار می‌دهد؟

من معتقدم حتما باید فقرا و نیازمندان جامعه را تحت پوشش حمایت‌های مالی قرار داد. قرآن هم به ما تکلیف می‌کند که فقر را برطرف کنید و برای رفع فقر هم راهکار نشان می‌دهد. یارانه هم چیزی غیر از کمک برای رفع نیاز نیست. من معتقدم پرداخت یارانه به همه خانوارها از اول کار درستی نبود و ما با این مساله موافق نبودیم. من معتقد بودم خانواده‌های مرفه جامعه باید به نیازمندان کمک کنند نه اینکه به آنها کمک شود. الان هم باید خط فقری را تعیین کنیم. خط فقر خط هزینه‌های ضروری جامعه است. تعیین خط فقر توسط وزارت اقتصاد و بانک مرکزی صورت می‌گیرد. همان خط فقری که اعلام می‌کنند می‌تواند مبنای دریافت یارانه قرار گیرد البته من تصور می‌کنم حداقل چهار دهک و حداکثر شش دهک خانواده‌های جامعه ما زیر خط فقر هستند. شاید بتوان گفت چهار دهک زیر خط فقر مطلق و شش دهک زیر خط فقر نسبی هستند.

* گفته می‌شود خط فقر درآمد ماهیانه تا یک میلیون و 800 هزار تومان تعیین شده است؟

من نشنیده‌ام که خط فقر تعیین کرده باشند. دولت چیزی اعلام کرده که 21 میلیون تومان متوسط هزینه‌های خانوار در سال است. این عدد خط فقر نیست بلکه میانگین کل هزینه‌های خانوار در کشور سالانه 21 میلیون تومان است. علی‌القاعده خط فقر باید پایین‌تر از میانگین باشد زیرا این میانگین، میانگین رفاه جامعه است. بخشی از خانواده‌های بالای خط فقر زیر 21 میلیون تومان در سال درآمد به دست می‌آورند. این عدد در واقع با نگاه به هزینه‌هاست و نه درآمد و هزینه‌ها مبنا قرار گرفته زیرا در کشور ما درآمدها کمتر اعلام می‌شود. به هر حال باید به فقرا کمک کرد البته با اصلاح قیمت‌ها و پرداخت یارانه‌ها. ما شاهد یک جابجایی خواهیم بود. آنهایی که زیر خط فقر هستند با گرفتن یارانه‌ها به بالای خط فقر می‌آیند و بخشی از دهک‌ها که بالای خط فقر هستند به زیر خط فقر می‌آیند پس باید با نگاه بازتری به این مساله نگاه کرد یعنی خانواده‌های بیشتری را تحت پوشش قرار داد. از این جهت معتقدم باید درآمدی را سالانه در نظر گرفت که آن درآمد قدری بالای خط فقر است تا اگر به کسانی که زیر خط فقر هستند کمک شد وضعیت‌شان بهتر از کسانی نباشد که بالای خط فقر هستند، بلکه به آنها هم نوعی جبرانی داده شود تا دچار فقر نشوند. از نظر عدد و رقم این کار نیازمند کار کارشناسی است. پیشنهادات مختلفی در دولت مطرح است و این خبر را به ما دادند که 12 میلیون تومان تا 21 میلیون تومان درآمد سالانه به عنوان سقف درآمدی مشمولین دریافت یارانه مطرح است.

* درآمد سالیانه 12 میلیون تومان بر مبنای معافیت مالیاتی تعیین شده است؟

بله، در بودجه امسال درآمد سالیانه 12 میلیون تومان از مالیات معاف شده و این عدد بر همین اساس به عنوان یکی از معیارها برای تعیین سقف درآمدی مشمولین دریافت یارانه مطرح شده است.

* شما فکر می‌کنید بین 12 تا 21 میلیون تومان درآمد سالانه، کدام یک می‌تواند به سقف درآمدی مشمولان دریافت یارانه نزدیک‌تر باشد؟

به نظر من این کف و سقف جای توجه و تامل دارد و باید به آن عنایت کرد. شاید برای مردم رضایت‌بخش‌تر باشد که سقف در نظر گرفته شود و به گونه‌ای باشد که اگر کسانی بالای خط فقر هم هستند به این وسیله تحت پوشش قرار بگیرند که زیر خط فقر نیایند اما اینکه دولت چه عددی را مبنا قرار داده هنوز برای ما مشخص نیست. نظر من در مورد دو مبنای مطرح شده، بیشتر متمایل به میانگین به بالاست.

* آیا در نحوه پرداخت تعداد اعضای خانوار ملاک قرار می‌گیرد؟ اگر در خانواده‌ای چند نفر شاغل باشند آیا تنها درآمد سرپرست خانوار لحاظ می‌شود یا درآمد مجموعه اعضای خانواده؟

اگر کسانی مشترک با هم زندگی می‌کنند و درآمدشان را به آن خانه می‌آورند طبعا باید درآمد آن مجموعه را مبنا قرار داد، کما اینکه هزینه‌های آن مجموعه مدنظر است. اگر فقط سرپرست خانوار نان‌آور خانواده است باید فقط وضعیت او را مدنظر قرار داد اما یکی از مسائلی که مطرح بود ابعاد خانوار بود. ما از خانواده یک نفره و دو نفره تا خانواده‌های هفت نفره و هشت نفره داریم و خانواده‌هایی هستند که بیش از این جمعیت دارند البته تعدادشان زیاد نیست اما هزینه‌های یک خانوار هشت نفره خیلی متفاوت با هزینه‌های خانوار دو نفره است. دولت باید انتخاب کند که آیا می‌خواهد در یک سطح پرداخت کند یا در دو سطح؟ و به عبارت دیگر ابعاد خانوار را چه مقدار در نظر می‌گیرد؟ این مساله قدری کار را پیچیده می‌کند. چطور است که در مورد معافیت مالیاتی درآمد سالانه 12 میلیون تومان نگاهی به ابعاد خانوار نداریم پس این یک نکته است که ما نگاهی به ابعاد خانوار نداشته باشیم. گرچه هر چه ریزتر شویم عادلانه‌تر می‌شود اما پیچیده‌تر خواهد شد و تشخیص آن دشوارتر می‌شود. موضوع دیگری که باید اضافه کرد این است که خانوارهای شهری هزینه‌هایشان متفاوت با خانوار‌های روستایی است. آیا باید این را مبنا قرار دهیم؟ در این صورت معنایش این خواهد بود که به خانواده شهری بیش از خانواده روستایی یارانه دهیم، این از یک جهت عادلانه‌تر است اما از سویی آثار بدی خواهد داشت و موجب تشویق به مهاجرت از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ و کلان‌شهرهاست.

علاوه بر این خدماتی در شهرها داده می‌شود که شهرهای کوچک و روستاها از این خدمات محرومند. به یک معنا وجود بیمارستان‌های بزرگ و مهم در کلان‌شهری مثل تهران و وجود حمل و نقل عمومی ارزان قیمت خود یک نوع یارانه است که خانواده ساکن شهرهای بزرگ از آن بهره‌مند می‌شوند. اگر بنا باشد به طور متفاوت یارانه‌ها را به شهریان و روستاییان بدهیم در این صورت شهری‌ها هم از یارانه بیشتر استفاده می‌کنند و هم از خدمات عمومی که نوعی یارانه تلقی می‌شود لذا کار را نباید پیچیده کرد. هر چه ساده‌تر و بی‌حرف و حدیث‌تر کار را پیش ببریم بهتر است. طبعا یارانه بیشتری که روستایی می‌گیرد یعنی زندگی موفق‌تری هم پیدا می‌کند اما در مقابل بخشی از رفاه شهری را ندارد و در عین حال موجب مهاجرت از روستا به شهر نمی‌شویم بلکه ممکن است مهاجرت معکوس هم اتفاق بیفتد.

* پس شما طرفدار یکسان شدن پرداخت‌ یارانه‌ها هستید؟

البته شاید در مورد تعداد اعضای خانوار شاید ملاحظاتی لازم باشد زیرا نمی‌شود یک نفر و دو نفر را مبنا قرار داد و به یک خانوار هشت نفره همان میزان یارانه داد و یا برعکس.

* آیا موافقید که به دهک‌های ضعیف‌تر یارانه بیشتری تعلق گیرد و دهک‌های بالا یارانه کمتری دریافت کنند؟

این یکی از سناریوهایی است که می‌شود مورد توجه قرار داد. اگر این کار امکان داشته باشد می‌تواند کمک کند تا خانواده‌هایی که فقیرترند یارانه بیشتری دریافت کنند. در بودجه سال جاری پیشنهادی مطرح شد اما در صحن نهایی نشد. این پیشنهاد این بود که به خانواده‌های تحت پوشش نهادهای حمایتی حداقل 80 هزار تومان ماهانه داده شود که این اتفاق نیفتاد. الان این بستر فراهم می‌شود زیرا قانون هدفمندی نحوه پرداخت یارانه را به تناسب درآمد پیش‌بینی کرده است. اگر به تناسب درآمد باشد پس آنهایی که درآمد کمتر دارند باید یارانه بیشتری دریافت کنند و آنهایی که درآمد بیشتر دارند یارانه کمتری دریافت کنند. اما اینکه آیا این امکان‌پذیر است یا خیر؟ و موضوع را پیچیده و شناسایی را دشوار نمی‌کند و ادعاها را افزایش نمی‌دهد که کسانی خود را مشمول یارانه بیشتر بدانند از جمله مسائلی است که شاید آثار جانبی آن بیشتر از فواید و منافعی باشد که بر آن مترتب است.

* بخشی از اجرای فاز دوم هدفمندی در سال آینده و هزینه‌کردی که از آن صحبت می‌شود منوط به درآمدهای ناشی از افزایش قیمت حامل‌های انرژی است، این نگرانی در جامعه وجود دارد که افزایش قیمت حامل‌های انرژی، وضعیت فعلی تورم را به مراتب دشوارتر کند و قدرت خرید خانوارها را کاهش دهد، با چه سازوکاری می‌توان نسبت به افزایش قیمت حامل‌های انرژی اقدام کرد که کمترین آسیب به مردم وارد شود؟

مرحله اول اجرای هدفمندی یارانه‌ها یک شوک 60 درصدی افزایش قیمت را به همراه داشت که در عین حال حدود یک سال از آغاز اجرای آن هیچ تنشی در جامعه به وجود نیامد و موج افزایش قیمت‌ها را شاهد نبودیم. معنا و مفهومش این است که صرف افزایش قیمت حامل‌های انرژی تورم سنگینی را به دنبال ندارد بلکه آنچه موجب پیدایش تورم سنگین شد سایر عوامل است. اینکه دولت از بانک مرکزی استقراض کرد و نقدینگی اضافه منتشر کرد و پنج برابر خودش را تولید نقدینگی کرد. این یک عامل مهم بود و یک مساله مهم دیگر تشدید تحریم‌ها و افزایش قیمت ارز بود. اینها دست به دست هم دادند و تورم 30، 40 درصدی را به وجود آوردند. تصور ما این است که اصلاح قیمت‌ها اگر با یک شوک بلند نباشد، که نه مصوبه مجلس این را نشان می‌دهد و نه گفت‌وگوهایی که دولتمردان دارند و همه صحبت از تغییرات با شیب ملایم می‌کنند ما شاهد افزایش جهشی قیمت‌ها نخواهیم بود. به عبارت دیگر تورم در سال آینده حتی با اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها تورم رو به کاهش خواهد بود. ما یک تکانه ناشی از افزایش قیمت حامل‌های انرژی داریم اما معنایش تورم نیست.

تعریف تورم، افزایش مستمر سطح عمومی قیمت‌هاست. این افزایش مستمر آنگاه اتفاق می‌افتد که به دنبال تغییر قیمت‌ها ما شاهد موج افزایش قیمت باشیم اما اگر یک تغییر قیمت رخ دهد، یک افزایش قیمت خواهیم داشت و مجددا شیب قبلی حفظ می‌شود از این جهت اثرش تورم نخواهد بود. البته نمی‌خواهیم منکر این شویم که اثر تورمی دارد ولی اثر تورمی آن بسیار پایین خواهد بود به طوری که پیش‌بینی این است که چهار درصد بر افزایش قیمت‌ها تاثیر دارد البته ما تورم جاری را خواهیم داشت اما این تورم رو به کاهش است و پیش‌بینی این است که به 25 درصد برسد. مهم این است که شرایط روانی جامعه مدیریت شود که در این صورت اوضاع متفاوت خواهد بود.

* چه کسی در مدیریت شرایط روانی جامعه نقش دارد؟

این مساله دست دولت و دستگاه‌های تبلیغاتی مثل صداوسیما و رسانه‌هاست. فراموش نمی‌کنیم زمانی تیترهای درشت مربوط به پیش‌بینی تورم‌های بالا را شاهد بودیم که خود آنها اثر روانی در جامعه می‌گذارد لذا رسانه‌ها باید کاملا مراقبت کنند که چنین اتفاقی نیفتد. یک عامل دیگر عامل افزایش قیمت حامل‌های انرژی برای تولیدکننده است.

* این باعث افزایش قیمت کالا و خدمات می‌شود؟

اگر تغییر قیمت‌ حامل‌های انرژی برای تولیدکننده ملایم باشد مبنایش این است که قیمت‌ها متناسب با آن رشد می‌کند. اگر تغییر قیمت‌ها برای تولیدکننده بالا باشد اثرش روی قیمت‌ها بلافاصله مشخص می‌شود و شوک قیمتی به وجود می‌آید. دولت برای تغییر قیمت حامل‌های انرژی به ویژه در خصوص تولیدکنندگان خیلی دست به عصا راه می‌رود.

* یعنی نگاه حمایتی به بخش تولید وجود دارد؟

نگاه دولت به وضعیت بخش تولید در جریان افزایش قیمت حامل‌های انرژی نگاه حمایتی است و این خیلی کمک می‌کند که فضای روانی جامعه هم فضای مثبتی باشد. یکی از کمک‌هایی که در اثر اجرای قانون هدفمندی به وجود می‌آید این است که هزینه خدمات درمانی و بیمه‌های درمان به شدت کاهش می‌یابد، این کمک خوبی به خانوارها خواهد بود و از یک سو رفاه آنها افزایش می‌یابد و هزینه‌هایشان کم می‌شود خصوصا در مورد معالجات گران‌قیمت و بیماری‌های صعب‌العلاج که اگر از طریق یارانه‌ها پوشش داده شود خانواده‌هایی که دچار این نوع هزینه‌ها هستند، هزینه‌هایشان به شدت کاهش پیدا می‌کند. گاهی اوقات یک داروی گران قیمت یک خانواده را به خاک سیاه می‌نشاند، این کمک می‌کند چنین اتفاقی نیفتد. اینکه به بیکاران یارانه داده شود وضع رفاه خانواده‌هایی که جوان بیکار دارند بهبود می‌بخشد و از این طریق کمک خوبی خواهد بود. اینکه به تولیدکنندگان کمک می‌شود که تسهیلات سرمایه در گردش دریافت کنند و هزینه‌ این تسهیلات یا بخشی از آن را دولت بپردازد کمک می‌کند که هزینه تمام شده تولیدکننده بالا نرود و قیمت‌ها افزایش نیابد. نکات ظریفی در قانون هدفمندی دیده شده که اگر در اجرا به کار گرفته شود خیلی آثار خوبی بر روی جامعه خواهد داشت.

* شما فکر می‌کنید نحوه افزایش قیمت هر کدام از حامل‌های انرژی باید به چه شکل باشد؟ چرا که گفته می‌شود قرار نیست همه حامل‌های انرژی به یک اندازه افزایش قیمت پیدا کنند؟

همین‌طور است. دولت هم بنا ندارد تغییر قیمت حامل‌های انرژی را یکسان پیش‌بینی کند. شاید کمترین تغییر باید در گازوئیل و گاز باشد که علاوه بر مصرف خانوارها، مصرف صنعتی، کشاورزی و حمل و نقل عمومی دارد. وقتی قیمت حمل و نقل عمومی خیلی رشد نکند آنچه که به وسیله کامیون‌ها حمل می‌شود هم افزایش قیمت چندانی نمی‌یابد.

* احتمالا بیشترین افزایش قیمت هم مربوط به بنزین خواهد بود؟

بله، احتمالا بیشترین افزایش قیمت در مورد بنزین اتفاق می‌افتد اما همین افزایش قیمت برای بنزین را هم نمی‌خواهند خیلی بالا ببرند البته دولت عدد مشخصی ذکر نکرده است.

* شما فکر می‌کنید جامعه چقدر تحمل دارد که قیمت بنزین افزایش یابد؟

من تصور می‌کنم اگر بنزین آزاد هر لیتر هزار تومان باشد و قیمت بنزین سهمیه‌ای قدری کمتر افزایش قیمت پیدا کند قابل تحمل است زیرا مقدار مصرف بنزین آزاد خیلی نیست و بیشتر خانواده‌هایی که چند خودرو دارند و از خودروهای پرمصرف استفاده می‌کنند، بنزین آزاد مصرف می‌کنند.

* تفاوت لایحه بودجه سال 93 با لوایح بودجه در سال‌های گذشته و تعامل دولت و مجلس در جریان بررسی و تصویب بودجه را چطور می‌بینید؟

اینکه بودجه را به موقع به مجلس ارائه دادند کار خوبی بود که دولت انجام داد و ما هم از این موضوع تشکر کردیم. ارائه به موقع بودجه باعث شد مجلس هم به موقع بودجه را به دولت برگرداند و دولت فرصت تصویب آیین‌نامه‌ها و مبادله موافقتنامه‌ها را پیدا کرد تا در آغاز سال 93 همه چیز مهیا باشد. علاوه بر این بنگاه‌های غیردولتی هم به دلیل اینکه تصمیم‌شان مبتنی بر بودجه عمومی کشور است آنها هم تکلیف خود را برای سال آینده زودتر فهمیدند و از این جهت کار بسیار خوبی بود که بودجه را به موقع دادند. بودجه‌ای که ارائه شد تفاوتش با بودجه سال‌های گذشته این بود که شفاف بود. ما واقعا در ردیف‌ها، درآمدها و هزینه‌هایی را مشاهده نمی‌کنیم که زیر ردیف‌ها پنهان شده باشند. ما در دوره قبل ناگزیر شدیم 40 هزار میلیارد تومان منابعی را که در ردیف‌ها دیده شده بود شفاف کنیم و در سرجمع بودجه بیاوریم تا همین مورد اعتراض معاونت برنامه‌ریزی قبلی قرار گرفت. یکپارچگی بودجه امسال تامین شد به ویژه که دولت بخش مربوط به هدفمندی را اضافه کرد، اگر نه بودجه‌ یکپارچه نمی‌داشتیم. مجلس هم عنصر جدیدی را وارد کرد و آن اینکه برای سال 94 دولت مکلف است که بودجه سازمان‌های مناطق آزاد و مناطق ویژه را در لایحه بیاورد. این برای اولین بار است که شفاف‌سازی این‌چنینی صورت می‌گیرد بنابراین جامعیت، شفافیت و یکپارچگی نکات مهمی است که در این بودجه دیده شد. همچنین افزایش بودجه نسبت به بودجه مصوب سال قبل جهش زیادی ندارد و از این جهت معقول‌تر از بودجه سال قبل است که نسبت به بودجه مصوب پیش از آن جهش بسیار بزرگی داشت البته بودجه مصوب 93 نسبت به عملکرد بودجه در سال 92 شامل یک جهش است.

اتکا به نفت در بودجه سال آینده نسبت به بودجه سال جاری تقریبا سه درصد کاهش یافته زیرا واریزی به صندوق توسعه ملی در سال جاری 26 درصد بوده و در سال آینده به 29 درصد افزایش می‌یابد و دو درصد نیز بابت بازپرداخت عیدانه به صندوق پرداخت می‌شود لذا از این جهت اتکا به نفت مقداری کاهش می‌یابد. همچنین توجه به بهداشت و درمان در بودجه مصوب نسبت به سال گذشته همراه با یک جهش است. توجه به تولید و حمایت از تولید در بودجه سال آینده نیز بیش از توجهی است که در سال جاری به این بخش صورت گرفته است. طبعا توجه به ایجاد اشتغال و کاهش تورم در بودجه سال 93 نیز بیش از گذشته مورد عنایت قرار گرفته است.

* میزان تغییر لایحه ارائه شده از سوی دولت برای بودجه سال 93 به نسبت آنچه مجلس تصویب کرد چقدر بود؟

تغییر مصوبه مجلس به نسبت لایحه دولت 2.6 درصد بود. در سال گذشته این تغییر حول و حوش هفت درصد ولی عموما در سال‌های گذشته تغییر لایحه دولت در مجلس بیش از 2 تا 3 درصد نبوده است.

بخش دوم مصاحبه ایسنا با حجت‌الاسلام والمسلمین مصباحی‌مقدم در روزهای آینده منتشر خواهد شد.

آخرین اخبار