«طنزآوران امروز ایران»، «گریه در آب»، «قطاری در مه»، «ایستگاه بین راه»، «پنجرهدن داش گلیر و آینا کیمی» (به زبان ترکی)، «حالا حکایت ماست»، «رؤیاهای مرد نیلوفری»، «شاید باور نکنید»، «یک لب و هزار خنده»، «آی نسیم سحری»، «ناگاه یک نگاه»، «ملانصرالدین»، «باران پنهان»، «از گلستان من ببر ورقی»، «هزار و یک آیینه»، «گزینه اشعار»، «مرا به نام کوچکم صدا بزن» (گزینه شعرها) و «کنار میرود مه» (آی نسیم سحری! یه دل پاره دارم چن میخری؟) از جمله آثار منتشرشده این شاعر طنزپردازند که سالها در مطبوعات از جمله مجله «گلآقا» طنز مینوشت.
در آغاز کتاب «کنار میرود مه» مقدمهای با عنوان «از هرچمن گلی!» از عمران صلاحی درج شده است:
«کنار پیادهرو ایستاده بودیم، دیدیم یک نفر دارد داد میزند:
کوپن خریداریم،
اعلامشده و اعلامنشده، باطلشده و باطلنشده.
یاد خودمان افتادیم و این دفتر شعر. در این دفتر همه رقم شعر هست: چاپشده و چاپنشده، خواندهشده و خواندهنشده.
این دفتر، از هر چمن گلی است و از هر شاخه بلبلی و از هر رودخانه پلی و از هر تیمارستان خُلی!
«مرا به نام کوچکم صدا بزن» مجموعهای است در اوزان نیمایی.
«پشت دریچه جهان» مجموعه غزل است.
«آنسوی نقطهچینها» مجموعهای است در وزن هجایی.
«الهامات» اشعار سپیدی است در یک حال و هوا.
«در غبار برف» هم مجموعه اشعار سپید است.
«گریه در آب» و«ایستگاه بین راه» دو مجموعه شعر است که هر دو مستقلا به چاپ رسیده.
«سالهای دور» و «سپیدهدم» اشعاری است از دوران جوانی و نوجوانی.
«سایههای برگ» هم منظومهای است مستقل در وزن هجایی.
قدیمترین شعر این کتاب مال سال 43 و جدیدترین شعر مال سال 78 با 35 سال فاصله. امیدوارم روزی دفترهای چاپنشده، به طور مستقل چاپ شود.
فعلا همین مقدار برای پشت ویترین کافی است. شعرها درهم است، اما شما میتوانید انتخاب کنید. آی خونهدار و بچهدار زنبیلو وردار و بیار. سوا کن صاب سلیقه!»
یکی از شعرهای همین مجموعه:
«درخت را به نام برگ
بهار را به نام گل
ستاره را به نام نور
کوه را به نام سنگ
دل شکفته مرا به نام عشق
عشق را به نام درد
مرا به نام کوچکم صدا بزن!»
عمران صلاحی 11 مهرماه سال 85 بر اثر سکته قلبی در سن 60 سالگی درگذشت.