دلیل اصلی روآوردن به دعا و راز و نیاز با معبود توانا همانا نیازهای مادی و
معنوی انسان است. از آن جایی که آگاهی ما و تواناییهای ما بسیار کمتر از
نیازهاست، لذا نیاز به دعا و خواستن از توانای بی منتها امری ضروری است.
به
گزارش ایسنا، انسان در مسیر زندگی خود همواره با دعا و نیایش مأنوس بوده
است. نیاز بشر به دعا آنچنان گسترده است که اختصاص به مؤمنان نداشته و در
طول تاریخ، کافران نیز به دعا و نیایش رو آوردهاند.
در باب دعا در
کلام معصومین(ع) بسیار سخن گفته شده و آن بزرگواران توصیه موکدی بر این امر
داشتهاند به طوری که رسول خدا(ص)در حدیثی دعا را سلاح مومن و ستون دین و
نور آسمانها و زمین معرفی میکنند1".
امام سجاد(ع) نیز درباره فایده و اهمیت دعا میفرمایند: "دعا، بلای نازل شده و نازل نشده را دفع میکند2".
پیامبر اسلام(ص) همچنین در حدیثی فرمودند: "دعا، مغز (و عصاره) عبادت است و هیچ کس با دعا کردن هلاک نمیشود3".
اما
دعا نیزهمچون سایر عبادات آداب و شرایط ویژه دارد که در صورت انجام و
رعایت آنها، نتیجه بهتر و مطلوبتری به دست میآید. یکی از مسائلی که در
این باره مطرح میشود این است که چرا برخی دعاها به نتیجه نمیرسد و فرجامی
ندارد. سوای این که خداوند متعال که قادر مطلق است و صلاح ما را بهتر از
خودمان میداند و گاهی محقق نشدن خواستههایمان به صلاح ماست در کنار آن
یکسری شرایط برای به نتیجه رسیدن دعا ذکر شده است.
پیامبر خدا(ص) در
این باره که کدام دعاها نافرجام است و نتیجه ندارد، میفرمایند: "هر دعایی
که با تمجید (خدا) آغاز نشود نافرجام است4".
امام صادق(ع) نیز فرمودند: "دعا پیوسته در حجاب است، تا آن گاه که بر محمّد و بر خاندان محمّد صلوات فرستاده شود5".
امام
باقر(ع) در حدیثی گناه را عامل به نتیجه نرسیدن دعای افراد معرفی میکنند و
میفرمایند: "«انسان گاهی حاجتی دارد و از خدا طلب میکند و خداوند ضمن
قبول آن انجامش را به وقت مناسبی وا میگذارد، ولی بنده در این مدت مرتکب
گناه میشود؛ خداوند به مأمور اجابت دعا امر میکند: خواستهاش را اجابت
نکن و او را از این لطف محروم نما که خشم ما را بر انگیخت و شایسته بی
اعتنایی است6".
منابع احادیث:
1- بحارالانوار: 4/1644 ، 300/93
2- الکافی: 2 / 469 / 5 منتخب میزان الحکمة: 194
3- بحارالانوار: 4/1644 ، 300/93
4- بحارالأنوار: 93 / 317 / 21 منتخب میزان الحکمة: 198
5- الکافی: 2 / 491 / 1 منتخب میزان الحکمة: 198
6- اصول کافی، ج 2، ص 208.