ازاینرو، اشاره به نکاتی درباره نتایج کوتاهمدت، اگر نگویم بیحاصل، محدودکردن اینترنت بهعنوان ابزاری برای مدیریت خیابانهای ناآرام، خالی از لطف نیست. استفاده از فناوری برای محدودکردن و ظهور و بروز مطالبات، اهداف و تعامل میان انسانها و نهادهای اجتماعی یک تناقض است. به این دلیل ساده که ذات و کارکرد فناوری و دانش برای سهولت و توسعه زیست انسانهاست و نه توقف فرایند توسعه اجتماعی یا محدودکردن تلاش انسانها برای تحقق زیستی همراه با امنیت، رفاه و آرامش نسبی.
نکتهای که دغدغهمندان صیانت باید به جد به آن توجه داشته باشند، این است که تحولات سیاسی در همه دورههای تاریخی وجود داشته و خواهد داشت. ازآنجاییکه زیست اجتماعی مانند تمامی پدیدهها و باشندههای عالم هستی، تابع قاعده طبیعی حرکت، تغییر و تکامل است، تحولات سیاسی پدیدهای اجتنابناپذیر هستند. به تعبیری تحولات سیاسی معلولِ علتی به نام قاعده پویایی پدیدهها یا باشندهها در عالم است و درنتیجه فرایندی کاملا فراانسانی است. به بیانی، مهم نیست که برخی صاحبمنصبان و سیاستورزان چه اهداف، ایدهها، ایدئولوژی و... داشته باشند، تحولات اجتماعی و سیاسی اجتنابناپذیر هستند؛ چراکه تحول در ذات یا ساختار نظم اجتماعی است. اگر سازوکارهای حاکم بر وقوع وقایع در عالم هستی را درک کنیم، متوجه خواهیم شد که تحولات سیاسی (با یا بدون اینترنت و...) «رخ میدهد چون باید رخ بدهد».
کمهزینهترین رویکرد این است که دغدغهمندان خیابانهای آرام درک کنند که توقف وقایع (تحولات سیاسی، اجتماعی) امری ناممکن است (چراکه اخلاق، اصول و قواعد حاکم بر روند وقوع رخدادها در عالم هستی است) اما تحولات سیاسی قابلهدایت به «مسیرهای گوناگون ملی» هستند. برای مثال، مگر در تحولات سیاسی مشروطه یا 57، فروپاشی شوروی و عثمانی، فجایع جنگهای جهانی اول و دوم و... اینترنت وجود داشت؟ به گواه شواهد و تجربیات بیشمار تاریخی و معاصر، دغدغهمندان خیابانهای آرام باید درک کنند و بپذیرند که فناوری (اینترنت) میتواند بر کیفیت فرایندهای اجتماعی و سیاسی تأثیرگذار باشد اما هرگز نمیتواند فرایندهای اجتماعی و سیاسی را متوقف کند. به این دلیل ساده که فرایندهای اجتماعی و سیاسی در نگاه کاربردی ریشه در انواع نیازها، مطالبات، آرزوها و اهداف انسانها و در نگاهی عمیق و منطقیتر ریشه در قواعد و اصول (حرکت، تغییر و تکامل) حاکم بر زیست پدیدهها در عالم هستی دارد.
شرق