به گزارش ایران اکونومیست، الف.ح، بازیکن تیم الف در اواخر بازی روی زمین افتاده و احساس مصدومیت میکند. این چندمین باری است که شاگردان م.ر بازی را متوقف میکنند. داور بازی بالای سر بازیکن مذکور حاضر میشود و سپس اعلام میکند فقط برانکارد حق حضور در زمین را دارد تا ح را به بیرون منتقل کند و کادر پزشکی تیم الف اجازهی ورود ندارد. در همین لحظه، مدافع مصدوم از روی زمین بلند میشود و بدون مشکل به بازی ادامه میدهد؛ انگار نه انگار که ثانیههایی قبل از درد به خود میپیچید.
این گوشهای عریان از آن چیزی است که در فوتبال ایران رخ میدهد. تفکری غیر حرفهای که تبدیل به یک اپیدمی شده و کار به جایی رسیده که سرمربی تیم الف در پاسخ به اتلاف وقت رخ داده در بازی تیمش میگوید این اتفاقات طبیعی است. بله! در بالاترین سطح فوتبال یکی از حاضرین در جام جهانی چنین اظهار نظری صورت میگیرد و شوربختانه گزارهی کاملا درستی است. اظهار نظر از سوی یک مربی جوان و به اصطلاح آیندهدار که قرار است در سالهای پیش رو برای تیمهای بزرگتر مربیگری کند. او به جای به روز کردن اطلاعاتش و الگوبرداری از مربیان برجستهی فوتبال جهان که لحظه به لحظه در حال پیشرفت هستند، سعی میکند با شیوههای غیر فوتبالی، امتیاز بگیرد.
لیگ برتر فوتبال ایران در انقیاد قاتلانِ زمان بازی قرار دارد. تیمهایی که برای رسیدن به نتیجهی مورد نظر خود به هر ریسمانی چنگ میزنند و وقت بازی را میکُشند. در فوتبال اروپا نیز شاهد اتلاف وقت هستیم اما به شیوههایی فوتبالی و درست. بازیکنان به دستور مربی خود، بازی را آرام میکنند و با پاسکاری و یا دور کردن توپ خطر را از دروازهی خودی دور میکنند. تعویضهای لحظهآخری نیز در دستور کار قرار میگیرد و خیلی خیلی کم شاهد این ماجرا هستیم که بازیکنان خودشان را بیهوده و بیدلیل روی زمین بیندازند یا دعواهای زرگری از روی نیمکت انجام شود تا مسابقه از حرکت بایستد. یا مثلا برای هر شروع مجدد لحظات زیادی به هدر برود و بابتش یک کارت زرد هم گرفته شود.
حال دقیقتر به حربههای تیمهای لیگ برتری برای اتلاف زمان بازیها میپردازیم. تیمی که گل میخواهد حملات متعددی را از چپ و راست انجام میدهد و دروازهبان تیم مدافع یکی ۲ مهار انجام میدهد. فشار روی دروازه به اوج خود رسیده است اما سریعا گلر مربوطه خودش را روی زمین میاندازد و احساس مصدومیت میکند. در اکثر زمانها این اتفاق به این دلیل رخ میدهد که فشار حملات تیم مهاجم گرفته شود. البته که در برخی از زمانها، زحمت مصدومیتِ جعلی را دیگر بازیکنان تیم مدافع هم به دوش میکشند.
دیگر سناریویی که خیلی مرسوم شده اعتراضات همهجانبه از سوی نیمکت تیمی است که به نتیجهی دلخواهش دست پیدا کرده است. طبق معمول هر ۲ تیم بر سر هر تصمیم داور اعتراض میکنند و تیم برنده از این حربه سوء استفاده میکند و به بهانههای مختلف با داور و کمکهایش وارد چالش (مرافعهای) جدی میشوند. به طوری که داور مجبور میشود بازی را متوقف کند و به سمت نیمکت بیاید. معمولا سرمربی یا مربی یا بازیکن نیمکتنشین تا زمانی که کارت زرد دریافت کنند به اعتراض و جنجال ادامه میدهند. در برخی از مواقع دریافت کارت قرمز برای یکی از دستیارها نیز میتواند زمان بیشتری را از بین ببرد. اکنون به زمان بازی نگاه کنید. ثانیههای زیادی تلف شده که معمولا داوران ایرانی تحت آن فشار شدید ترجیح میدهند به همان اندازه زمان اضافی نگیرند و خیلی زودتر در سوت خود بدمند.
در ابتدای گزارش از یک تیم و یک سرمربی به صورت غیر مستقیم یاد کردیم اما همانطور که در ادامه پرداختیم خیلی از تیمهای لیگ برتری و مربیان جوان و باتجربه با توسل به همین شیوهها سعی میکنند به نتیجه برسند. روشهایی که تا چندین سال قبل به تیمهای حاشیهی خلیج فارس نسبت داده میشد اما آنها مدتهاست این عادت زشت را ترک کردهاند و روز به روز سعی میکنند به فوتبال سطح اول دنیا نزدیک شوند. مربیان باتجربه و شوربختانه جوان ما ولی بدون توجه به پیشرفتهای مربیگری همچنان با مصدومیتهای فیک، دعواهای زرگری و ایجاد حواشی زننده سعی میکنند امتیاز بگیرند و جایگاه خود را روی صندلیهایشان محکمتر کنند.
یکی از مهمترین علل رقم خوردن تساویهای بدون گل، بازیهای کمموقعیت، میانگین گل پایین و حواشی زیاد فوتبال ایران همین مساله است. چیزهایی که برای مربیان و بازیکنان خارجی در ابتدای حضورشان عجیب و مایوسکننده است. خوب به چهرهی مربیان خارجیای که تازه به فوتبال ایران آمدهاند دقت کنید. آنها به وضوح از توقفهای بیشمار بازی عذاب میکشند و اذیت میشوند. از بدِ حادثه چنین رویکردی به جواب و نتیجه منجر میشود. مقابله با این شیوه کار بسیار دشواری است و معدود تیمهایی که از این قاعدهی زشت پیروی نمیکنند بارها متضرر شده و خواهند شد؛ اما سوال اصلی این است که آیا به دست آوردن یک یا سه امتیاز به قیمت ذبح فوتبال، زیباییهایش و علاقهمندانی که برای تماشای فوتبال زمان و پول خود را از دست میدهند، ارزش دارد؟