اعتراضهایی که واپسین روزهای شهریورماه ۱۴۰۱ هزاران نفر را به خیابانها کشید، زمینهساز ایجاد آشوب شد. بررسی ابعاد آشوب، بازیگران گسترش ناآرامیها و سمتوسویی که اعتراضها پیدا کرد، نقش رسانهها به خصوص رسانههای خارجی، اهداف تبدیل اعتراض به اغتشاش و نهایتا تلاش برای جلوگیری از فرایند تبدیل اعتراض به آشوب، اداره کل پژوهشوبررسیهای خبری ایران اکونومیست را بر آن داشت تا با کارشناسان و صاحبنظران مسائل امنیتی گفتوگوهایی را صورت دهد.
در این زمینه «غلامحسین بلندیان» معاون اسبق امنیتی _ انتظامی وزارت کشور، «حسین علایی» استاد مدیریت استراتژیک دانشگاه تهران پاسخگوی پرسشهای پژوهشگران ایران اکونومیست بوده و متن پیشرو حاصل مصاحبه با «سیدمهدی تقوی» جامعهشناس است.
پیوند ناآرامیها با میز مذاکرات هستهای، سرمایه اجتماعی و کسبوکارهای آنلاین
ایران اکونومیست: ناآرامیهای اخیر چه ابعادی دارد و چه اشتباههایی در شناخت ابعاد آن رخ میدهد؟
در جریان ناآرامیها و در برخی از حوزهها حتما ابتدا دشمن نقش داشته، اما در برخی دیگر ابتدائا نقش اول، دشمن نیست. ممکن است ناشی از ضعف داخلی باشد و دشمن بخواهد بر آن سوار شود در قضیه برجام، بسیاری از کشورها کار کرده و هزینهای بر ما تحمیل میکنند تا در نهایت، مذاکرهکننده ما بر سر میز برجام راضی به دادن امتیازهایی شود. به طور کلی بسیاری از کشورها از این بسترها میخواهند استفاده کنند. در واقع مطلوب آنها، ایران منزوی است و در این شرایط به نظرم نباید کسی موجی ایجاد کند یا بر آن سوار شود.
اما بُعد دیگر بعد اقتصادی است. حدود یک ماه میگذرد و مشاغل اینترنتی تقریبا تعطیل شدهاند. یعنی یک جمعیت ۱۰ میلیونی تحت تاثیر این فضا شغل و کسبوکارشان را از دست دادهاند. بسیاری از افراد هم به صورت غیررسمی در این فضا فعالیت میکنند. به نظرم باید بستری فراهم شود تا پاسخگوی نیاز کسبوکارهای اینترنتی شود یا این روال به حالت قبل بازگردد تا مردم در کمال آرامش بتوانند کار خود را ادامه دهند. ما باید اقتدارمان را در این فضا مانند سایر فضاها به مردم نشان دهیم. باید نشان دهیم جامعه اسلامی آنقدر اقتدار دارد که در حوزه معیشت میتواند کاری کند که در حوزه نظامی و دفاعی انجام میشود.
از نظر اجتماعی هم با تضعیف سرمایه اجتماعی روبرو هستیم. باز هم توصیه میکنم دوستان سیاستگذار در حوزه داخلی باید به گزارشهای سرمایه اجتماعی در چند سال اخیر مراکز معتبر توجه جدی کنند. از جامعه نخبگان صرفِنظر از علایق سیاسی باید دعوت شود تا برای بازسازی سرمایه اجتماعی چارهاندیشی کنند.
از نظر فرهنگی نیز وقتی یک خرده فرهنگی میخواهد غالب شود، چه بستری بهتر از اینکه نیت فرهنگی خودشان را از طریق جریانهای اخیر ساخته و بر ما تحمیل کنند.
جراحی اقتصادی نیاز به بازنگری دارد
ایران اکونومیست: نقش دشمن خارجی در چه سطحی بوده، چه شواهدی دارد و چگونه ایفا میشود؟
قائل به این هستم که در برخی از حوزهها ابتدا دشمن نقش داشته اما در برخی دیگر ابتدائا نقش اول، دشمن نیست. ممکن است ناشی از ضعف داخلی باشد و دشمن بخواهد بر آن سوار شود. حرف من این است که آیا وقتی صحبت از جراحی اقتصادی شد، متخصصان اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ما بر آن مهر تائید زده بودند؟
مساله معیشت یک مساله بسیار مهمی است. بسیاری میگویند علت اعتراضهای اخیر، مرگ مهسا امینی است که فرزندان دهه ۸۰ آن را به راهانداختهاند اما من میگویم برخی که مشکل معاش داشتند نیز به آن پیوستند. آیا در چنین شرایطی این جراحی اقتصادی نیاز به بازنگری و اصلاح ندارد؟
اطلاعرسانی دقیق، شاید مانعی بر اعتراضهای اخیر بود
ایران اکونومیست: هدف یا اهداف اصلی این ناآرامیها چه مواردی است؟
در حادثه اخیر، کلونیهای ۱۵، ۲۰ بسیار دیده میشوند که آموزش دیدهاند تا اعتراض را به اغتشاش بکشانند؛ افرادی جدا از مردم که تلاش دارند نظم را بر هم بزنند و به تخریب اموال عمومی بپردازندنه تنها در مرگ مهسا امینی بلکه در مورد هر اتفاق دیگری که در کشور ما شروع شده، باید روال این باشد که آن موضوع، مورد بررسی علمی قرار گیرد. تا وقتی ابعاد یک موضوع کشف نشود، اطلاعرسانی هم در مورد آن پدیده یا مبهم است یا جامعه را با موجی از اتفاقهای غیرقابل پیشبینی مواجه میکند. در مورد مرگ مهسا امینی هم باید قضیه روشن و بَعد اطلاعرسانی میشد و مرجع تشخیص این اتفاق هم پزشکی قانونی بود.
اما زمانی که این مرجع رسمی، گزارش خود را منتشر کرد، احساس میکنم که عدهای آن را نپذیرفته و متقاعد نشدند. در این باره هم به نظرم، باید یاد بگیریم که چگونه اعتراضهایمان را بیان کنیم. یعنی چه در جایگاه سیاستگذار و چه در مقام یک شهروند، هر دو باید به این توجه کنیم که نباید کاری کرد که خیابان عرصهای برای زورآزمایی و قدرتنمایی شود.
کلونیهای ۱۵، ۲۰ نفره اعتراض را به اغتشاش میکشیدند
ایران اکونومیست: سازماندهی آشوب و ناامنی، شبکهسازی برای آن و بازنمایی آن با چه مکانیزمهایی انجام میشود؟
مشاهدههای میدانی و مستنداتی که در این چند روز بر اساس علاقه جمعآوری کرده و تلاش کردم حول آن تحلیل علمی و امنیتی هم داشته باشم، مبنی بر این بود که برخی از اجتماعات مردمی بود اما برخی را کلونیهای ۱۵ نفر یا ۲۰ نفره تشکیل میدادند؛ کلونیهایی که آموزش دیده و میدانند چگونه اعتراضها را به اغتشاش بکشانند.
در حادثه اخیر، این کلونیها بسیار دیده میشوند. افرادی جدا از مردم تلاش دارند نظم را بر هم بزنند و به تخریب اموال عمومی بپردازند. به نظرم این کلونیها باید شناسایی شوند. نه تنها چنین امری مطالبه دستگاههای امنیتی است، بلکه مطالبه خود مردم هم میتواند باشد.
بر اساس نظریه مارپیچ سکوت، شما اگر عضو گروهی باشید که افرادی غالب بر این گروه باشند و بخواهند آنچه را به عنوان واقعیت است به مردم تحمیل کرده و به عنوان واقعیت نمایش دهند، مجبورید برای اینکه در اقلیت نباشید و گروه شما را طرد نکند، همرنگ با جماعت شوید.
در مورد کمیت یا کیفیت معترضان صحبت نمیکنم، اما همیشه باید در نظر داشته باشیم که رضایت یک طیف چگونه است. آیا همه ناراضی هستند؟ خیر. آیا همه راضی هستند؟ خیر. به این دلیل است که عرض میکنم کنشگر ما اگر میخواهد کنشگری سیاسی انجام دهد، باید بسترش را پیدا کند. یعنی هم او و هم قانونگذار باید بستر آن را فراهم کنند. اما اینکه در اتفاق مهسا امینی داستان متفاوت از آبان ۹۸ و سال۸۸ یا ۹۶ بود، کاملا محسوس است. یعنی تعداد هشتگها، بازنمایی هشتگسازیها و بازنمایی سلبریتیها واقعا فراواقعیت (Hyper Real) بود. اعتقاد صد در صد من این است که این در بستر کنش واقعی سلبریتیهای بینالمللی اتفاق نیافتاد.
به نظرم هر شهروند ایرانی که عینک انصاف به چشمانش زده باشد، میتواند تشخیص دهد این حمایتها، حمایتهای خوبی نیست که بخواهد در خصوص مردم ما اتفاق بیافتد. مردم ما جامعه و کشورشان را دوست دارند و تاریخچه آنها نشان میدهد که از دخالت اجنبی متنفرند.
کار رسانههای خارجی فراواقعیتسازی است
اعتراضهای اخیر با سالهای ۸۸، ۹۶ و ۹۸ تفاوت داشت. تعداد هشتگها، بازنمایی هشتگسازیها و بازنمایی سلبریتیها واقعا فراواقعیت بودایران اکونومیست: رسانههای خارج از کشور، چه نقشهایی در شکلگیری، افزایش، بازنمایی و... ناآرامیها داشتهاند؟
کلا کار رسانههای خارجی بازنمایی چیزها و امور مختلف به صورت فراواقعیت (Hyper Real) است. یعنی آن چیزی را که واقعی است نمایش نمیدهند و در عوض آن چیزی که وجود خارجی ندارد بازنمایی میکنند در حالی که این دو، کاملا متفاوت هستند.
برای مثال بارها مشاهده کردهایم اعتراضهایی کل جامعه انگلستان را فرا میگیرد، اما کوچکترین خبری در رسانه بیبیسی منتشر نمیشود یا اگر منتشر میشود بسیار به ندرت است در حالی که این امر در مورد اوضاع و اخبار کشور ما تفاوت دارد.
طبق نظریه «گلوله جادویی»، پیام مانند گلوله عمل میکند و به کسی که بخورد به همان صورت اصابت کرده است. یعنی فرقی بین مخاطب قائل نمیشود. اما مخاطب هم فعال است. پیام را دریافت میکند و تشخیص میدهد پیام واقعی یا کاذب کدام است و چنین آگاهی به تدریج در حال افزایش است.
بارها در مورد داروهایی که بسیاری از کودکان صعبالعلاج نیاز دارند، صدایی از اینفلوئنسرها و سلبریتیها در سطح بینالملل شنیده نشد در حالی که در مورد مرگ مهسا امینی، هر کدام از آنها اظهارنظر میکردند. آیا این امر عین واقعیت است یا نشانه تهدید یا تهییج یا تطمیع؟
از ظرفیت اصل ۲۷ قانون اساسی استفاده کنیم
ایران اکونومیست: همواره در سخن مسئولان، بر جداسازی مردم و اعتراضهای آنها و تحرکات اغتشاشگران تاکید شده؛ برای شناخت مطالبه مردم، شنیدهشدن آنها و پاسخ به آنها چه راهکارهای عملی لازم است؟
همه اتفاقاتی که در چند سال اخیر رخ داده، این نکته را به همه ما یادآوری میکند که شاید هنوز نتوانستهایم از دفاتر قانونی خود برای کاهش اعتراضهایی که بخشی از آن در خیابان به عنوان قدرتنمایی بازنمایی و نمایش داده میشود، استفاده کنیم.
یکی از ظرفیتهای بسیار خوبی که داریم و میتوانیم از آن استفاده کنیم، اصل ۲۷ قانون اساسی است که تقریبا برخی به آن اشاره میکنند. بر اساس این اصل، به شرطی جمعیتی میتواند به دفاع از حقوق خود بپردازند که به مبانی اسلام آسیب وارد نکرده و توهین نیز نکرده و از سلاح استفاده نکنند.
باید برای شنیدن صدای مردم در زمان مناسب به مراکز افکارسنجی توجه شود تا مردم احساس کنند با شنیدن صدای آنها اتفاقهای خوبی در حال رخ دادن استاگر از ظرفیتِ خوب استفاده شود، تفاوت اعتراض و اغتشاش به خوبی مشخص میشود؛ یعنی یک جایی که قانون اساسی خود بستر را به خوبی فراهم کرده تا واقعا نشان دهد مردم معترض از مغتشش جداست، خود اصل ۲۷ قانون اساسی است.
نکته دیگر اینکه ما بسیار شنیدهایم مردم ایران معمولا اهل سیاست هستند، مطالب را دنبال میکنند و در جمع خود زیاد صحبتهای سیاسی میکنند. آیا این امر یک فرصت است یا تهدید؟
نظرم این است که چنین امری را باید یک فرصت قلمداد کرد و در قالب آن به مردم آموزش کنشگری سیاسی داد. یعنی به مردم یاد بدهیم اگر میخواهید کنشگری سیاسی کنید، باید چه کار کنید؟
در این زمینه، شهروند باید آموزش ببیند و سیاستگذار بسترش را فراهم کند. سیاستگذار باید بستر و شرایط احزاب و گروههای سیاسی را بیشتر فراهم کند. از طرف دیگر هم شهروند باید یاد بگیرد اگر مطالبهای دارد از طریق حزب و خود آن را مطرح کند. یعنی به جای اینکه گروه زیادی از مردم برای نمایش اعتراض به خیابان بریزند، کنشگران از طریق احزابشان مطالبتشان را پیگیری کنند.
راه دیگر اینکه، صدای مردم را پیش از اینکه به مراحل قانونی برسد، بشنویم. بسیاری از کشورها به مراکز افکارسنجی خود بها میدهند تا صدای مردم را پیش از اینکه به موج و جریانی تبدیل شود به گوش سیاستمدار برسانند. اگرچه در کشور ما هم در سالهای اخیر به مراکز افکارسنجی توجه بسیاری شده اما این اتفاقها به ما نشان میدهد باید برای شنیدن صدای مردم در زمان مناسب به مراکز افکارسنجی توجه و از آن طریق، صدای مردم شنیده شود و مردم احساس کنند با شنیدن صدای آنها اتفاقهای خوبی در حال رخ دادن است.
راهکار دیگر این است که مردم باید در رسانههای داخلی احساس کنند این رسانه پژواک واقعی صدای آنهاست. یعنی متعلق به هیچ حزب و خاصی نیست.
رهبر معظم انقلاب نیز بارها به این موضوع اشاره کردهاند که رسانه ملی باید پژواک واقعی صدای مردم باشد تا بتواند مردم را حفظ کند و از طریق آن اعتماد مردم را افزایش دهد. یعنی با این کار، درصد اعتماد مردم به رسانه ملی افزایش مییابد و در این صورت منبع خبر، رسانه ملی میشود.