مردی که متهم است دوستش را به آتش کشیده هرچند اتهام قتل را رد کرد اما از اولیایدم خواست بهخاطر دختر کوچکش از شکایتشان صرفنظر کنند.
کد خبر: ۵۲۶۵۹
به گزارش خبرنگار ما، متهم که فرهاد نام دارد اوایل سال 90 به اتهام به آتشکشیدن دوستش، فرید بازداشت شد. وی بعد از محاکمه به قصاص محکوم شد اما با نقض حکم توسط دیوان عالیکشور یکبار دیگر پای میز محاکمه رفت.
در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده که صبح دیروز در شعبه 71 دادگاه کیفریاستان تهران برگزار شد نماینده دادستان تهران در جایگاه ایستاد و گفت: «فرهاد دو سال قبل در پی اختلاف قبلی که با مقتول داشت او را به خانهاش دعوت کرد و بعد از ریختن بنزین روی این مرد، او را به آتش کشید و به قتل رساند. بنابراین با توجه به مدارک موجود در پرونده و گفتههای مقتول قبل از مرگش بهعنوان نماینده دادستان درخواست صدور حکم قانونی را دارم.»
در ادامه وکیل اولیایدم به نمایندگی از موکلانش در جایگاه حاضر شد. او برای متهم درخواست صدور حکم قصاص کرد و گفت: موکلانم درخواست قصاص دارند چرا که فرهاد فرزندشان را به آتش کشیده است و ما با توجه به مدارک موجود در پرونده خواهان رسیدگی هستیم.
او گفت: متهم تصور میکرد فرید کارت بانکی او را برداشته است. او روز حادثه فرید را به پارکینگ خانهاش کشاند و بعد از ریختن بنزین روی وی با تهسیگار او را به آتش کشید. در ادامه متهم در جایگاه حاضر شد و اتهام قتل را رد کرد و گفت: من خودرو بیامو دارم. مخزن بنزین این نوع ماشین فیلتر دارد و گاهی این فیلتر کثیف میشود و با وجود اینکه بنزین در باک است اما ماشین خاموش میشود. آن روز هم همین اتفاق افتاد. ماشین خاموش شد. در این مواقع من روی فیلتر بنزین میریختم تا باز میشد. به فرید گفتم بنزین بیاورد تا بتوانم ماشینم را روشن کنم. او هم یک بطری بنزین برایم آورد. وقتی داشت بنزین را روی فیلتر میریخت هر دو داشتیم سیگار میکشیدیم که یکدفعه بنزین شعلهور شد. فرید که از دیدن این صحنه ترسیده بود بطری را پرت کرد و بنزین روی خودش ریخت. او یکدفعه آتش گرفت، سعی کردم خاموشش کنم اما نمیتوانستم. بالاخره با کمک همسایهها این کار را کردم که باعث سوختگی خودم هم شد.
سپس قاضیعزیزمحمدی، رییس دادگاه، پزشک کشیک بیمارستان را که فرید را زمان حیاتش معاینه کرده بود به جایگاه دعوت کرد. او گفت: وقتی فرید را به بیمارستان آوردند و بستری شد، میتوانست حرف بزند سوختگی شدید بود اما او هنوز خیلی بدحال نشده بود. در روزهای اول چیزی نگفت اما وقتی حالش وخیم شد یک روز به من گفت دوستش فرهاد او را به آتش کشیده است و بعد هم فوت کرد.
دومین شاهدی که در جایگاه قرار گرفت، ریحان نام داشت. او که با فرید ارتباط عاطفی داشت ضمن تایید این موضوع گفت: فرید کارت بانک متهم را برداشته و فرهاد هم متوجه این موضوع شده بود. آنها سر این موضوع با هم اختلاف داشتند. فرید به من گفت فرهاد چندین بار تهدیدش کرده و گفته اگر قبول نکند کارت را او برداشته، درگیری شدیدی بین آنها پیش خواهد آمد. از طرفی فرید به من گفت برای اینکه مشکلی پیش نیاید تو به فرهاد بگو کارت را برداشتهای. من هم قبول کردم. فرهاد را میشناختم و چند باری به اتفاق فرید و فرهاد بیرون رفته بودیم. با فرهاد تماس گرفتم، جایی با هم قرار گذاشتیم و من به او گفتم موضوع کارت ربطی به فرید ندارد و من کارت تو را برداشته بودم. فرهاد با شنیدن این حرف خیلی عصبانی شد و کارت را از من خواست. من کارت نداشتم بدهم. فرهاد به همین دلیل به من حمله کرد. دختر جوان گفت: او خیلی سیگار میکشید و آن زمان هم سیگار دستش بود. میخواست من را با سیگار آتش بزند که من موفق به فرار شدم. دنبالم کرد اما من توانستم فرار کنم. او بعد از من دوباره به سراغ فرید رفته بود؛ البته نمیدانم چه اتفاقی بین آنها افتاد.
بعد از گفتههای شاهدان پرونده، فرهاد یکبار دیگر برای بیان آخرین دفاعیاتش در جایگاه حاضر شد و گفت: باوجود اختلافی که من و فرید با هم داشتیم من آن شب برای روشنکردن ماشینم از او کمک خواستم و سوزاندن فرید کار من نبود. نمیدانم او چرا در بیمارستان به دکترش گفته که من او را آتش زدم؛ شاید منظورش این بوده که به خاطر من سوخته است اما قسم میخورم که او را نسوزاندهام.
متهم گفت: دختربچهای دارم که خیلی به من وابسته است و خیلی دوستش دارم. اگر من قصاص شوم دخترم نابود میشود. هرچند یکبار دیگر تاکید میکنم من فرید را نسوزاندهام اما درخواست دارم اولیایدم از شکایتشان بهخاطر دخترم صرفنظر کنند. سپس وکیل متهم نیز در جایگاه حاضر شد و دفاعیات خودش را مطرح کرد. در پایان هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.