موازنه ظریفی بین این دو شاخص اقتصادی برقرار است و اقدام بانك مركزی باید
با رعایت ظرافتها و تردستیهای بسیار انجام شود. بانکمرکزی باید تصمیم
بگیرد چه میزان اشتغال را میخواهد برای کاهش تورم قربانی کند، آمادگی دارد
برای کنترل نرخ تورم چه تعداد فرصت شغلی را از متقاضیان کار مضایقه کند و
در نهایت در تعیین سیاستهای پولی خود چه وزنی به کاهش تورم و چه وزنی به
افزایش اشتغال اختصاص دهد. تدبیر پولی بانك مركزی باید تورم و اشتغال را به
سطوحی هدایت كند که مطلوبیت کل آحاد مردم یا همان رفاه اقتصادی بیشینه
شود.
بانک مرکزی با اخذ مجوز از شورای پول و اعتبار تصمیم گرفته است برای اجرای
سیاستهای پولی خود، اوراق مشارکت 6 ماهه با نرخ سود علیالحساب 23 درصد
در بازار بفروشد. پذیرهنویسی اوراق از امروز آغاز خواهد شد و مقرر است در
مرحله اول سی هزار میلیارد ریال از این اوراق پذیرهنویسی شود. سوالی که
مقدمتا مطرح میشود این است که بانک مرکزی با فروش این اوراق چه هدفی را
دنبال میکند؟ از اظهارات مقامات بانک مرکزی اینگونه استنباط میشود که
بانکهای کشور در جهت کنترل حجم نقدینگی و کاهش انتظارات تورمی چنین اقدامی
کردهاند. بانکهای مرکزی دنیا عموما برای تنظیم بازار پول و نیل به اهداف
پولی خود از ابزارهایی همچون عملیات بازار باز، تغییر سطح سپردههای
قانونی و تغییر نرخ تنزیل استفاده میکنند. پس اقدام اخیر بانک مرکزی نیز
در همین راستا است.
اطلاعات بانك مركزی در مورد تورم البته بهمراتب بیش
از اطلاعات نویسنده این سطور است، اما گزارشهای اخیر خود بانک مرکزی و
مرکز آمار ایران بیانگر کاهش قابلتوجه تورم در سه ماه است. در فضایی که
انتظارات تورمی نسبتا تعدیل شده است و کمبود نقدینگی هم در سطح اشخاص و هم
در سطح بنگاهها احساس میشود، فروش اوراق بهمنظور جذب نقدینگی بیشتر،
بهراحتی توجیهپذیر نیست. اعمال سیاستهای پولی انقباضی در شرایطی که
اقتصاد در تنگنای نقدینگی قرار دارد، کدام هدف را نشانه میگیرد؟ قربانی
عمده اجرای سیاستهای ضدتورمی، کوچکشدن اقتصاد و کاهش نرخ اشتغال است.
بانک مرکزی برای تامین فرصتهای شغلی در فضای رکودی حاکم بر اقتصاد کشور چه
تدبیری اندیشیده است؟ و چرا بانک مرکزی در موازنه تورم- بیکاری تا این حد
طرف تورم را گرفته است؟
لازمه رعایت ظرافتهای سیاست پولی توجه به شرایط عمومی اقتصاد است. آیا در
وضعیت ركودی فعلی و با توجه به وضعیت شكننده جاری بازار سرمایه، میتوان از
اقدام بانك مركزی در این برهه از زمان دفاع كرد؟ این سیاستی انقباضی است
که کاهش سطح نقدینگی را هدف گرفته است. بانکهای مرکزی دنیا عموما زمانی
از این ابزار استفاده میکنند که بانکهای تجاری ذخایر مازاد قابلتوجهی
دارند. در چنین شرایطی بانکهای مرکزی با انتشار اوراق، ذخایر مازاد
بانکها را به اوراق بهادار تبدیل و از گردونه اقتصاد خارج میکنند. در
شرایطی که حساب اغلب بانکها نزد بانک مرکزی بهاصطلاح قرمز است، استفاده
از این ابزار و جمعآوری نقدینگی از اقتصاد فشار زیادی بر سپردههای
بانکها وارد میکند و با کمبود منابع مالی در دسترس بانکها، اشتغال و رشد
اقتصادی با مشکل جدی مواجه میشود.
موضوع دوم به نرخ انتشار برمیگردد. اینكه بانك مركزی نرخ جاری بازار را 23
درصد میداند و ممكن است عده بسیاری نظری متفاوت داشته باشند، راهحلی
آسان و جهانشمول است. همهجای دنیا بانكهای مركزی اوراق را از طریق بازار
حراج و به نرخی كه نهایتا بازار تعیین میكند، میفروشند. بهگمان اینجانب،
نرخ جاری میتوانست كمتر از 23 درصد باشد، اما راه بسیار ساده برای رفع
منازعه آن بود که بانك مركزی بهمثابه مقام ناظر در نظام قیمتها مداخله
نمیكرد و بهراحتی از طریق بازار حراج، قیمت را كشف میكرد. در آن صورت
برای اولین بار در تاریخ بعد از انقلاب ایران، نرخ سود بدون ریسك رسمی
بهدست میآمد؛ نرخی كه كاربردهای گستردهای در اقتصاد کشور دارد. امید است
برای تصحیح این وضعیت، حداقل ظرف دو، سه روز آینده بانك مركزی اجازه دهد
این اوراق در بازار ثانویه به فروش برسد تا قیمت تعادلی بازار برای نرخ این
اوراق بهدست آید. و اما در مورد انتشار اوراق توسط بانكمركزی. برای
كنترل حجم پول، بانكمركزی معمولا به خرید و فروش ابزار دولتی میپردازد،
نه اینكه خود اوراق منتشر كند و ناشر باشد. انتشار اوراق از جانب خود
بانکهای مرکزی چندان رایج نیست. یکی از دلایل آن هم مداخله مستقیمی است که
با استفاده از این ابزار ایجاد میشود. در شرایطی که با ثابتبودن نرخ سود
علیالحساب، امکان رقابت با نرخهای جذابتر بانک مرکزی برای بانکهای
تجاری فراهم نیست، این اقدام بانک مرکزی بهمعنی مداخله مستقیم در سازوکار
بازار است. شاید بتوان اینگونه توضیح داد که بانک مرکزی در غیاب سایر
ابزارهای کنترلبازار چنین اقدامی کرده است. شاید هم انتشار اوراق توسط خود
بانك مركزی از این نگرانی سرچشمه میگیرد كه دولت بدهی خود را در قالب
اوراق منتشره به بانك مركزی پرداخت نكند. اگر همین قدر اشاره شود که با
انتشار مبلغ 6 هزار میلیارد تومان، بانك مركزی باید از محل پول پرقدرت ظرف 6
ماه آینده 1200 میلیارد تومان پول جدید خلق كند (اقدامی كه ممکن است مخالف
با برنامههای 6 ماه آتی آن بانك باشد) آن گاه روشن میشود که ضرورت جدی
وجود دارد تا این موضوع عمیقا مورد بحث قرار گیرد كه آیا بانك مركزی باید
اوراق را خود منتشر كند یا اوراق دولتی را خرید و فروش كند؟