به گزارش ایران اکونومیست، روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: «در سالهای میانی دوره قاجار و پس از فرونشستن آشوبها و درگیریهای داخلی و برقراری ثبات نسبی در اوضاع کشور، عقبماندگیهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران در مواجهه با جهان غرب آشکار شد. بهرهمندی جامعه غرب از دستاوردهای انقلاب صنعتی و تکنولوژیهای جدید در توسعه شهرها، راههای ارتباطی زمینی و دریایی، دستاوردهای عظیم نظامی و اقتصادی و بالاخره، توسعه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی حاصل از صنعتی شدن باعث شد سبک زندگی و تفکر جوامع غربی دگرگون شود.
مواجهه ایرانیان با تمدن غرب و پی بردن به واقعیات پیرامونی چنان به یکباره و سنگین بود که گفته شده است، «عصر حاکمیت قاجاریان، عصر آب افکندن به خوابگه مورچگان بود؛ عصر آگاهی و تغییر، آگاهی به مظاهر تمدنی غرب و به واپسماندگی خود و لزوم تغییر در وضع موجود. اساسیترین تغییر این عصر تغییر در تفکر سیاسی و اجتماعی و شیوه نگرش مردم به زندگی بود.» در این سالها، فشار نظامی و تهاجمی امپریالیسم روسیه و فشارهای نظامی و سیاسی بریتانیا از تکانههای مواجهه ایران با مدرنیته غرب بود که پیوسته اوضاع کشور را تحت تاثیر قرار میداد. گسترش تعاملات اقتصادی و سیاسی با غرب و زندگی در متن چنین حوادثی آگاهی مردم ایران، بهویژه طبقه تجار و روشنفکران را - که در پیشاهنگ چنین رویدادهایی بودند - نسبت به عقبماندگیهای خود شدت بخشید.
در چنین شرایطی بود که مساله اصلی بسیاری از روشنفکران و تجار، چگونگی مدرن کردن کشور به سبک اروپایی بود. نخبگان اجتماعی و روشنفکران جامعه علت پیشرفت غربیها را در حاکمیت قانون بر تمام آحاد جامعه، برخورداری از حقوق شهروندی و آزادیهای فردی و اجتماعی و دلیل عقبماندگی ایرانیان را استبداد سلطنتی و محرومیت از چنین حقوقی میدانستند. از این رو مشروطه و مشروطهخواهی را تنها راه برای به دست آوردن حقوق اجتماعی میدانستند. تداوم این جریان روشنفکری مطالبهگر که با تاسیس روزنامههای متعدد، توسعه مدارس نوین و بازگشت تحصیلکردگان از فرنگ در سالهای نخست قرن بیستم همراه بود، با پیوستن تودههای اجتماعی و طبقات کارگری و پشتیبانی تجار و بازرگانان به شکلگیری جنبشی تجددطلب انجامید که در تاریخ سیاسی ایران با نام مشروطهخواهی از آن یاد میشود. آرمان این جنبش با امضای فرمان مشروطیت به دست مظفرالدینشاه قاجار در ۱۳مرداد ۱۲۸۵ ه.ش. به ثمر نشست و تا دوره محمدعلی شاه قاجار (۱۲۸۸ه.ش) ادامه یافت.
از انقلاب مشروطه با عنوان نخستین مواجهه مستقیم بین فرهنگ سنتی اسلامی و غرب در ایران جدید یاد شده است. در طی چند دهه منتهی به انقلاب مشروطه، بخش عمدهای از صنایع نحیف، سنتی و عمدتا، دستی ایران در پی ورود انبوه فرآوردههای کارخانههای صنعتی و ایجاد انحصار خارجی در تجارت و به طور کلی، به حاشیه راندهشدن نظامهای سنتی تولید در ایران به نفع رقبای خارجی رو به نابودی گذاشته بود. نابودی اقتصاد سنتی و ضعیف ایران در مواجهه با دنیای غرب و وقوع مجموعهای از تحولات فرهنگی و اجتماعی در جهان مدرن غربی باعث احیا و توسعه قالیبافی، تقریبا در تمام جغرافیای ایران شد. رشد تولید و توسعه صادرات قالی در اوایل قرن بیستم و مقارن با سالهای انقلاب مشروطه چنان پرشتاب بود که قالی دستباف در صدر کالاهای صادراتی ایران قرار گرفت. دستاورد صادرات قالی در نزد دولتمردان صرف تامین بخشی از هزینههای اداره کشور و برای تجار و تودههای کارگری صرف تقویت و پشتیبانی مالی از مشروطهخواهان شد.
عمده فداییان و هواخواهان مشروطه را افراد طبقات متوسط و کارگران تشکیل میدادند؛ به طوری که بررسی گزارشهای کنسولی، سفرنامهها و دیگر منابع نشانگر آن است که «حدود ۱۲۶۰۰۰ کارگر در مناطق شهری در دهه نخست قرن بیستم وجود داشت که از این تعداد ۶۰ تا ۷۰ هزار نفر در کارگاههای قالیبافی استخدام شده بودند.»
بنابراین با توجه به اینکه بیش از نیمی از نیروی کار فعال جامعه در آن سالها جذب بخشهای مختلف نظام تولید قالی شده بودند، انتظار میرود تفکر نوگرایی و تجددطلبی در بخشهای مختلف نظام تولید و تجارت قالی ایران نیز رسوخ کرده باشد.
مطالعات نشان میدهد در بین مراکز تولید قالی مقارن با سالهای انقلاب مشروطه، عوامل تولید قالی در آذربایجان به مرکزیت تبریز بیش از دیگر مناطق تحت تاثیر تفکر تجددطلبی و مشروطهخواهی قرار گرفتند. مهاجرتهای گسترده و فصلی طبقات کارگری از آذربایجان - تا رقم قابل توجه پانصدهزار نفر - به ناحیه قفقاز و فعالیت در صنایع نفت باکو باعث انتقال تفکرتجددطلبی، متاثر از انقلاب روسیه به روستاها و شهرهای آذربایجان و تبریز شد؛ بهویژه اینکه تعدادی از این کارگران به سازمانهای اجتماعی دموکرات در باکو و شاخه ایرانی آن پیوستند. جایی که نقش موثری در انقلاب مشروطه ایران بازی کرد. در چنین شرایطی و با توجه به اینکه «تاجران قالی تبریزی آدمهای نوآوری بودند که حامی جنبش تجددخواهانه مشروطه نیز بودند.» نقش توسعه قالیبافی در کارگاههای شهری و روستایی و کمک به اشاعه تفکر انقلاب و بسیج تودههای کارگری آشکار میشود.
منابع متعددی به نقش مستقیم تجار تبریز از جمله حاج مهدی کوزهکنانی، حاج میرآقا رابط و حاج رسول صدقیانی در حمایت مالی و معنوی از انقلاب مشروطه و انجمن تبریز اشاره کردهاند. از بین این افراد حاج میرآقا رابط از مشروطهخواهانی بود که یک قالی برای گرامیداشت یاد هاوارد باسکرویل، معلم مدرسه آمریکایی در تبریز و از مربیان مشروطهخواهان این شهر سفارش داد. به طور کلی، تجار بنا به دلایلی چون ارتباط سازمانیافته با بازرگانان داخلی و خارجی و به تبع آنها ارتباط باکشورهای غربی از افکار و اندیشههای جدید آگاهی بیشتری داشتند. از این رو، در روند انقلاب مشروطه تاثیرگذاری مشخصی داشتند.
قالی فتح قلعه تهران
قالیچه فتح قلعه تهران در موزه مشروطه تبریز نگهداری میشود که در ناحیه قرهباغ آذربایجان و در ابعاد ۱۹۸×۱۳۸ سانتیمتر به صورت تمامپشم بافته شده است. نام قالی از مضمون شعر نقش بسته بر حاشیه آن، که به فتح «قلعه تهران» اشاره دارد، گرفته شده است. سبک نقشپردازی قالی از نوع عشایری و روستایی و حاوی صحنههایی از زندگی روستایی است. در متن و حاشیه داخلی قالی نیز اشعاری به زبان ترکی بافته شده است که ضمن اشاره به اهداف قیام مشروطه و جانفشانیهای انقلابیون، تاریخ شروع نهضت مشروطه و زمان فتح تهران را به دو تاریخ قمری (۱۳۲۷) و میادی (۱۹۰۹) ثبت کرده است. مضمون ابیات شعر و شعار «یاشاسین مشروطه، آباد اولسون ملک ایران» در وسط فرش، نشانی از فراگیربودن گسترش آرمان مشروطهخواهی تا لایههای پایین اجتماعی است؛ به طوری که ستارخان، از قهرمانان ملی مشروطه، نیز خاستگاهی عشایری از ناحیه قرهداغ آذربایجان داشته است.
قالی باسکرویل
هوارد باسکرویل، معلم آمریکایی مدرسه مموریال در تبریز بود که در جریان جنبش مشروطه و تلاش برای شکستن محاصره تبریز در این شهر کشته شد. از او اغلب به عنوان «شهید آمریکایی جنبش مشروطه ایران» یاد میشود. قالیچه مذکور به پاس قهرمانیهای باسکرویل که در جنگهای یازدهماهه تبریز جانفشانیهای زیادی از خود به یادگار گذاشت و در نهایت، جان خود را در اوج جوانی در جنگهای خونین محله شام قازان تبریز از دست داد، بافته شد. جمعی از تجار و اعضای جمعیت خیریه مرکزی تبریز - که از هواخواهان و حامیان مشروطه نیز بودند - باهدایت تاجر و مشروطهخواهی به نام حاج میرآقا رابط و به پاس یادبود جانفشانی باسکرویل پرترهای از وی را روی قالی بافتند و به خانواده وی در آمریکا ارسال کردند؛ هرچند اسنادی از دریافت این قالی توسط خانواده باسکرویل در آمریکا در دست نیست. طرح قالی لچک ترنجی و حاشیه نیز دارای طرح قاب قابی است؛ لچکهای اطراف نیز دارای طرح سرونازهای مارپیچ زیبا هستند که نمادی از جاودانگی و بیمرگی در فرهنگ ایران است. در ترنج قالی تصویر باسکرویل با مهارت زیاد نقش بسته؛ همچنین، در اطراف قاب ترنج به دو زبان فارسی و انگلیسی نوشته شده «تصویر مستر باسکرویل یادگار قدرشناسی از طرف جمعیت خیریه مرکزی ایران، تبریز.»
انتخاب قالی دستباف به عنوان یک محصول دستی بومی، فرهنگی و اصیل - که هنر رایج تودههای اجتماعی و هواخواه مشروطه نیز بود - برای به تصویر کشیدن یکی از یاران صدیق مشروطهخواهان نشان میدهد آرمان مشروطهخواهی در بین طبقه متوسط و رو به پایین جامعه و بزرگترین جمعیت کارگری کشور در آن دوره، یعنی عوامل تولید قالی ریشه گسترانده بود و تا زمان نسبتا طولانی، فرآیند طراحی تا بافت قالی، استمرار نیز داشته است.
از مقالهای به قلم عبداله میرزایی و فرنوش رحمانی