«اگر خبر تأخیر یک ساعت و نیمی برنامه تلویزیونی در سایتهای خبری انعکاس نمی یافت، شاید اصلاً علاقهای به دنبال کردن گزارش رییس جمهور، آن هم از رسانه ملی نداشتم، چرا که پیش از این مصاحبهی کلیشهای مجریان صدا و سیما با رییس دولت نهم و دهم را دیده بودم. علاوه بر آن تجربهی اطلاعرسانی رسانه ملی در طول سال های اخیر نشان داده قبل از اینکه این رسانهی پر قدرت از نظر منابع انسانی و اعتبارات، موج خبری ایجاد کند، خود تحت تأثیر امواج سایر رسانههاست؛ نمونهی اخیرش را در برنامهی صبحگاهی شبکه سوم سیما دیدیم؛ خبر همدردی مجری جوان رسانه ملی با «ماهان و معلم کردستانی»، تازه بعد از مدتی به اندرخم کوچه جام جم رسید.
بارها مطالبی در رسانههای خبری از جمله تلویزیون ماهوارهای، روزنامهها و سایت های خبری داخلی و خارجی دیدهایم که نشانی از آنها در اخبار و رویدادهای رسانه ملی نیست. حال با توجه به کاهش مقبولیت رسانه ملی در بین مخاطبان ایرانی، درخصوص اطلاعرسانی و انتقال پیام، هر مخاطب ایرانی میتواند بر اساس نظریهی «مک لوهان»، «رسانه، پیام است»، گزارش رسانه ای رییس جمهور را نشر دهند.
حال که این اتفاق رخ داده و رسانه ملی از رییس جمهور عریضهای به شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما برده لازم است اشاراتی مطرح شود:
- بررسی بندهای هفتگانهی وظایف شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما، مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام نشان داد که شورا بیشتر بر سیاست های کلی، حسن اجرای قوانین و قراردادهای داخلی و خارجی، انحلال و ایجاد واحدهای رسانه ای و سایر امور رسانهی ملی نظارت دارد و در مفاد آن بر انتخاب یا عدم انتخاب مجری سیما اشاره ای نشده است. هر چند مصاحبهشونده طبق قاعدهی عرفی و اخلاقی این حق را دارد که در مورد گفتگو با وی، نظرات پیشنهادی خود را مطرح کند همانطور که بارها خبرنگاران رسانهی ملی بر اساس قراردادهای رسانه ای در سایر کشورها عمل کردهاند و یا برعکس خبرنگاران خارجی در گفتگو با رؤسای قوا آن را رعایت می کنند. حال انتخاب یک مجری توسط رییس جمهور که طبق اصل 113 قانون اساسی، پس از مقام رهبری، عالی ترین مقام رسمی کشور است گلایه و شکایت ندارد. انتظار افکار عمومی از شورای نظارت بر سازمان صداوسیما این است که در چارچوب وظایف ذاتی، به ارزیابی کاهش مقبولیت رسانه ملی در بین مخاطبان و کنکاش درباره راهاندازی بیرویه شبکههای تلویزیونی کم مخاطب بپردازد.
- نگارنده اعتقادی به پخش گفتگوی مستقیم رییس جمهور از رسانه ملی ندارد؛ چرا که این شیوه گفتگو بازخورد منفی در اذهان افکار عمومی دارد. این موضوع را نظریههای ارتباطی، به طور مشخص بیان کرده اند. به نحوهی انتقال پیام مسؤولان حکومتی غربی توجه کنید؛ کمتر اتفاق میافتد که در یک سخنرانی طولانی به ارایهی گزارش یک سویه بپردازند، مگر اینکه به مناسبت ملی و مذهبی بخشی از سیاستهای اجرایی خود را بیان کنند.
چه ایرادی دارد مشاوران رسانهای رییس جمهور، این نوع گزارش به مردم را در برنامههای سخنرانی رییس جمهور به مناسبت دهه فجر و یا سفرهای استانی بگنجانند تا دیگر نیازی به کشمکشهای انتخاب مجری رسانهای نباشد. تازه مگر مجریان تلویزیونی چه نقش مؤثری در این گفتگوها دارند؟
- به نظرم به جای طرح چنین گفتگوهایی با مجریان محتاط تلویزیونی، بهتر است برنامهی پرسش و پاسخی با روزنامهنگاران داخلی و خارجی ترتیب داده شود تا بازتاب پیام رییسجمهور، خود را بر رسانه ملی تحمیل کند. همانطور که پوزش رییس جمهور از بابت تأخیر گفتوگوی تلویزیونی و توزیع سبد کالا تأثیر خود را در بین مخاطبان گذاشت.
- ای کاش ضرغامی به خاطر تأخیر برنامهی رییس جمهور از مخاطبان پوزش میطلبید! راستی آیا انتخاب مجری برنامه تلویزیونی این قدر مهم بوده که ضرغامی نامهای به شورای نظارت بنویسد؟ به نظرم موضوع آن چنان اهمیت نداشت وگرنه «جواد متین» مدیر حوزهی ریاست شورای نظارت بر سازمان صدا وسیما نمیگفت: «موضوع کاملاً روشن و واضح است و خیلی پیچیده نیست.»
- به گفتهی حجت الاسلام رئیسی، رییس شورای نظارت بر سازمان صداوسیما «تأخیر در پخش مصاحبه ریاست محترم جمهوری به هر دلیلی، امر پسندیدهای نبود و با توجه به آمادگی مردم و عموم جامعه نسبت به شنیدن این مصاحبه، باید در زمان خودش انجام میگرفت. رسانهها به ویژه رسانه ملی در انتخاب اعضاء و کادر گفتگو محق هستند و طبیعتا باید از جانب صدا و سیما انتخاب شوند. ولی وقتی طرف مصاحبه شونده رییس یکی از قوا باشند حتما امر هماهنگی با ایشان در انتخاب مجریان امری ضروری است».
درخاتمه امیدواریم رییس رسانه ملی، به خاطر تأخیر در پخش مصاحبه، از افکار عمومی پوزش بطلبند!»
ایسنا