خانه ای کنار ابرها ( سیدجلال دهقانی اشکذری ) :
فیلمی با موضوع دفاع مقدس اما از زاویه ای متفاوت ، قصه دو جوان که به
بهانه جبهه دست به عمل خلاف می زنند و در برخورد با مادر یک رزمنده دچار
تحولی در نگرش به زندگیشان می شوند ، می توان گفت برای فیلم اول ، کارگردان
نمره قبولی را کرفته است . برای دیدن فیلم خوبی است .
امروز ( سید رضا میر کریمی ) :
فیلم قصه راننده تاکسی با بازی پرویز پرستویی می باشد که در موقعیتی قرار
می گیرد که باید به یک زن جوان غریبه بدون هیچ چشمداشتی کمک کند ، برخلاف
ادعای کارگردان و فیلمنامه نویس که تصمیم داشته اند قهرمانی متفاوت به
تصویر بکشند قهرمان فیلم امروز نه قهرمان است و نه متفاوت ، حرف نزدن و
سکوت او کراکتری متفاوت از او نمی سازد بلکه او را معیوب نشان می دهد و از
طرفی دیگر فیلم بسیار کشدار و لخت می باشد به گونه ای که تماشاگر از اواسط
فیلم ارتباطش را با فیلم از دست می دهد و بسیار بعید است در اکران به فروشی
حداقلی هم برسد .
رد کارپت ( رضا عطاران ) : فیلمی
طنز ، مفرح ، با مزه و از همه مهمتر ثبت کننده بخشی از واقعیتهای زندگی
امروز ما در سفر به خارج از کشور ، چون داستان علاقمندی به سینماست که به
هر شکلی شده خودش را به فستیوال کن فرانسه می رساند تا در آنجا بتواند به
گونه ای با دنیای سینما وارد شود و استیون اسپیلبرگ یا وودی آلن را ببیند
که در این مسیر اتفاقات جالبی را از سر می گذراند ...نکته بسیار جالب و
حائز اهمیت فیلم عطاران اینست که ایده خلاقه و فکربکر بالاتر از هر چیزی
است چون او همراه با یک فیلمبردار و دوربینش و کمترین عوامل ممکن چنین فیلم
جذابی را ساخته است و از طرف مقابل پروژه های فاخر با اینهمه هزینه و لشکر
کشی عوامل و بازیگران و ... نمی توانند با مخاطب ارتباط برقرار کنند و
یا معادل هزینه یک سکانس از فیلم را در اکران جبران کنند ، فیلم را ببینید
ولذتش را ببرید .
پنج ستاره ( مهشید افشارزاده ) :
شگفتی دیگر جشنواره سی ودوم ، می توان گفت سینما ، نه نمایشنامه رادیویی
یا تله فیلم بلکه کاملا سینماست و این درجشنواره امسال غنیمتی است ، قصه ای
روان با بازیگران خوب و کارگردانی درست و چندین حسن دیگر ... باید به
مهشید افشارزاده برای فیلم اولش تبریک گفت و البته نباید از فیلمنامه نویس
غافل ماند ، علی اکبر قاضی نظام که از با تجربه های این حرفه است ، داستان
درباره خانواده ای متوسط است که دخترشان برای داروسازی دانشگاه آزاد قبول
می شود ولی برای هزینه تحصیلش مشکل دارند ، بنابراین دخترهم به محل کار
مادرش (هتلی پنج ستاره ) میرود ودر آنجا شروع به کار می کند و اتفاقاتی در
آنجا رخ میدهد ... نکته جالب در اینجا دقیقا همان بحث قهرمان است که در
بخش فیلم امروز اشاره شد در این فیلم ما قهرمانی می بینیم که هیچ گونه
ادعای هم برای قهرمان بودن ندارد ، مخاطب باید خود انتخاب کند چه کسی
قهرمان است نه این که کارگردان یا فیلمنامه نویس او را به مخاطب معرفی کند .
فیلم را ببینید خود متوجه خواهید شد ، همین .