جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 April 19 - ۹ شوال ۱۴۴۵
۱۰ مهر ۱۴۰۱ - ۱۲:۳۱

ریزش 2 ساله بورس و ارتباط آن با روانشناسی فردی و خرد جمعی

علیرضا گیتی گهر - از سال 99 که اوضاع بورس کشورمان پس از صعودی عجیب و غریب، دچار به هم ریختگی شد، تا امروز که در نیمه دوم سال 1401 قرار داریم، حدود 2 سال گذشته است.
کد خبر: ۵۱۸۴۰۰

در این مطلب به بررسی ارتباط رشد فردی و آگاهی ذهنی با استفاده از مولفۀ هوش هیجانی پرداختیم و از یک رویداد نامبارک (سقوط بازار سرمایه) به عنوان یک مثال روشن، بهره برداری کردیم.
دو سال پر تلاطم برای اقتصاد کشورمان که البته بورس یا بازار سرمایه، آیینۀ آن است.
در میان ده ها زیرشاخۀ رشتۀ روانشناسی، هم اقتصاد رفتاری، یک سلسله دانشِ تمام عیار است و هم زیرشاخه‌هایی از جمله روانشناسی اقتصاد.
جامعه شناسان چپ گرای ایرانی و بعضا غیر ایرانی، علاقه ای ندارند که اقتصاد را به خودی خود و به تنهایی، به رسمیت بشناسند. آنها معتقدند که ما اقتصاد سیاسی داریم و نه اقتصاد به معنای خاص و بدون در نظر گرفتنِ سیاست.
علوم انسانی مدرن (به طور مثال روانشناسی نسل چهارم) از این نیز فراتر می‌روند و نه تنها علم اقتصاد یا روانشناسی که مجموعا علوم انسانی را دیگر تفکیک شده نمی‌بینند.
ریزش 2 ساله بورس و ارتباط آن با روانشناسی فردی و خرد جمعی
نگاهی به بازار نشر علوم انسانی در سطح جهان چه آنکه کتاب می‌شود و چه مقالات (آکادمیک یا جهت انتشار برای مطالعه عموم)، همین موضوع را تصدیق می‌کنند.
اگرچه علوم انسانی در مجموع در کشور ما در یک فقر غامض و شاید با تلاش برخی، سترون سازی (Sterilization) شده و می‌شود، با این حال، تلاش‌های "افراد" همچنان راه تنفسی برای جامعه باقی می‌گذارد و راهِ باز را نشان می‌دهد.
اصطلاح سترون سازی به این دلیل به کار برده شد که گویی تفکراتی وجود دارند که نه یک زیر شاخه یا رشته، بلکه مجموع علوم انسانی را همچون ویروسی گزنده تصور می‌کنند.
تصور ایشان احتمالا این است که اگرچه این ویروس را نمی‌توان به طور کامل از بین برد اما می‌توان آن را به مرحله‌ای رساند که عملکردی همچون آلرژی فصلی یا سرماخوردگی ساده داشته باشد.
هرچند نباید این را از یاد برد که این مساله نه مختص به کشور ما و نه حتی خاورمیانه بلکه مساله ای جهانی است.
حال برگردیم به موضوع بورس و بازار سرمایه
اتفاقاتی که می‌افتند اینها هستند:
1- جامعه‌ای از فقر رنج می‌برد/جامعه‌ای خواهان رفاه بیشتر است!
2- تبلیغات گسترده در راستای سرمایه گذاری و هر آنچه که جهانِ نئولیبرالیسم آن را تبلیغ می‌کند به وجود می‌آید.
3- جامعه بدون پیش زمینه و آموزش لازم (نه حتی در حد آکادمیک) به شکل هیجانی به سمت آن سرازیر می‌شوند.
4- آبشاری که با قدرت بالا می‌رود، بالاخره می‌بایست پایین بیاید و این ذات سرمایه داری در جهان نو است...
تصور کنیم اگر این تمنا برای به دست آوردن سرمایۀ بیشتر در یک شب وجود نداشت چه اتفاقی می‌افتاد؟ مثلا چه میشد اگر افراد به جای سرازیر شدن، اندکی تامل می‌کردند و سطح دانش خود را بالاتر می‌بردند؟ آیا مورد سوءاستفاده قرار می‌گرفتند؟
اصل این مطلب نه خالی کردنِ درونیاتِ مالباختگان و نه مقصر دانستن آنهاست. به هیچ وجه! اتفاقا بناست تا امیدی ایجاد و شمعی روشن کند.
اغلب کارشناسان اقتصادی معتقدند که بهترین سن برای شروع فعالیت در بازارهای سهام وقتی است که شما به اندازه کافی جوان باشید تا زمان کافی برای تحمل سود و زیان را داشته باشید، به این معنا که وقت کافی داشته باشید تا به پای سهام منفی خود بگذارید تا از این قبیل سهم ها، بازده مثبت کسب کنید. (شجاع الدین جهاندیده، بورسینس، 1394 – به روزرسانی شده در شهریور 1401).
در آمریکا ، 26 درصد از سهامداران فعال در بازارهای سهام جوانان زیر 30 سال و 58 درصد از فعالان بازار بین سن 50 و 64 هستند. (همان)
ریزش 2 ساله بورس و ارتباط آن با روانشناسی فردی و خرد جمعی
با بررسی این آمار و یک تخمین تقریبی از حضور گسترده مردم در سال‌های 1398 و 1399 در بازار سرمایه و همچنین جوان بودن جمعیت ایران، می توان نتیجه گرفت که سرمایه گذاران ایرانی حدود 1 دهه دیگر فرصت، جهت ساختن برای خود را دارند و شکست دو سال قبل به هر علتی که بوده، به منزلۀ نابودی آنها تا پایان عمر نیست.
این بدان معنی است که تنها می بایست از هر اتفاق و شکستی، درس گرفت. جهان بی رحم و موج گلوبالیسم، قطعا ایران را نیز در بر گرفته و بیش از این در بر خواهد گرفت.
آنچه که لازم است دانسته شود، تنها افزایش آگاهی نسبت به هر موضوعی است که قصد ورود به آن وجود دارد.
همین مساله را می توان به سایر حوزه های زندگی بسط داد. از آموزش به فرزندان تا حل مسالمت آمیز مسائل میان یک زوج در زندگی مشترک.
شاید این موضوع مرغ و تخم مرغ در میان جامعه شناسان و روانشناسان و دعوای این دو طیف با یکدیگر باشد که مسائل جامعه بر روی روان فردی (و به طبع آن زندگی شخصی) اثرگذار است یا اصولا باید جامعه را رها کرد و هر آنچه که هست را صرفا از منظر افراد زیر نظر گرفت و در راستای بهبود آن اقدام کرد.
با این حال، شاید این گزینۀ بهتری باشد که هر فردی به میزان بضاعت خود در راستای فهم بیشتر امور روزمره و برخورد با جامعه حرکت کند و آموزش ببیند.
احتمالا بهتر این است که فرد به فرد نیز، علوم انسانی را نه در یک وجه خاص بلکه به شیوه ای میان رشته ای ببینیم. در نهایت در موقعیت های مختلف، به مدد خرد فردی تاثیر گرفته شده از مطالعه، بهترین برخورد را نیز داشته باشیم.
خود آگاهی به فرد کمک می‌کند که باور بیشتری به خودش و توانایی‌هایش داشته باشد. فاکتوری که برخی آن را مهم‌ترین مولفه هوش هیجانی می‌دانند.
ریزش 2 ساله بورس و ارتباط آن با روانشناسی فردی و خرد جمعی
شاید در اکثر مواقع با اندکی تامل، اندکی تفکر و اندکی یادگیری (در طول زمان) و گریز از هیجانات، 10 سالِ شکوفایی را برای خود در بُعد شخصی و روانی و برای جامعه در راستای تقویت خرد جمعی داشته باشیم.
اگر بنا را بر نگاه اومانیستی نیز بگذاریم، طبیعی است که هر دو سر این موضوع، از یکدیگر وام گرفته و در نهایت بر روی زندگی شخصی نیز، اثر مثبت خود را می‌گذارد.

نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار