پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 12 - ۹ جمادی الثانی ۱۴۴۶
برچسب ها
# اقتصاد
۱۷ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۳:۰۱

ققنوس دوباره جان می‌گیرد / درباره «چ» و حاتمی‌کیا دهه 90

فیلم سینمایی «چ» تصویری غرورآفرین و افتخارآمیز از ایستادگی یک ملت و قهرمانانش خلق می‌کند.
کد خبر: ۵۱۷۶۸

محدثه واعظی‌پور‌‌: برای ما که کودکی‌مان در دهه 60 گذشت و تجربه جنگ هشت ساله را از سر گذرانده‌ایم نام ابراهیم حاتمی‌کیا با خاطراتی خوش همراه است. 

فیلمساز محبوب ما تصویری از دفاع مقدس برایمان ساخته که هنوز با آن زندگی می‌کنیم. با اسد و غفور «مهاجر»، با عارفی «دیده‌بان»، سعید در «از کرخه تا راین»، شیرین «بوی پیرهن یوسف»، موسی در «برج مینو»، حاج کاظم و عباس «آژانس شیشه‌ای». یادمان نمی‌رود او حتی به نسل کشی مسلمانان در قلب اروپا طور دیگری نگاه کرد و در دل جنگ، خون و بی‌عدالتی شکوفه‌های کوچک عشق را دید و از پیوند عمیق ملت‌های مسلمان در «خاکستر سبز» سخن گفت.

حاتمی‌کیا فیلمسازی است که به وقایع جهان اطرافش واکنش نشان می‌دهد، اگرچه سیاه مشق‌های فیلمسازی‌اش با سینمای جنگ پیوند خورده، اما خیلی زود دوربینش را به دل اجتماع آورده و ردپای آدم‌هایی که می‌شناخته و نگرانشان بوده را در چارچوبی فراتر از جبهه جستجو کرده است. راز ماندگاری او در سینمای ایران همین است. همین که با وجود فراز و فرود در کارنامه‌اش، محدود به یک دوره نبوده و با زمانه‌اش همراه شده است.

حالا فیلمساز خوش‌چهره ما که موهای سفیدش بیشتر شده، برای نسل امروز حرف‌هایی شنیدنی دارد. حرف‌هایی که بوی اعتدال و عقلانیت می‌دهد. چقدر خوب که کارگردان «آژانس شیشه‌ای» در روزگاری که همه زخم خورده افراط و تفریطیم به بهانه روایت قصه قهرمان بزرگ دوران دفاع، شهید چمران از صلح، مذاکره، امنیت و حقوق مردم سخن می‌گوید. این گونه است که «چ» با وجود قصه‌ای که از دل تاریخ معاصر می‌آید و به بیش از سه دهه قبل برمی‌گردد فیلمی می‌شود برای امروز، برای روزگار دشواری که تجربه می‌کنیم.

حاتمی‌کیا در «چ» از قهرمانی سخن می‌گوید که در کنار مردم است، مردم بی دفاع پاوه که بیرحمانه از اختلافات قومی و درون گروهی رنج می‌برند. فیلم در نمایش این رنج موفق است. سکانس‌های درگیری از نظر تکنیکی قوی و تاثیرگذار است، فیلمساز کنار چمران ایستاده و همچون ناظری خاموش پاره پاره شدن یک سرزمین را نگاه می‌کند و می‌کوشد با تدبیر این مخمصه را تمام کند. 

حاتمی‌کیا برای نمایش دو روز از زندگی شهید چمران راهی آزموده شده و موفق را انتخاب کرده. او برای تعریف شخصیت، تفکر و مشی این شهید بزرگوار از طریق شخصیت‌های مکمل او اقدام کرده. هانا (مریلا زارعی) نماینده مردمی است که در نزاع‌های سیاسی قربانی می‌شوند و چریک جوان شهید اصغر وصالیتفکری را نمایندگی می‌کند که در روزهای آغازین انقلاب اسلامی همراهان بسیاری داشته است. اوشیفته امام خمینی (ره) است و با شور و حرارت یک انقلابی اصیل از جنگ و شهادت سخن می‌گوید.

فیلم موفق می‌شود گفتمان‌های مختلف را شرح دهد، حتی به دکتر عنایتی (مهدی سلطانی) فرصت سخن گفتن می‌دهد و دست آخر با رسیدن پیام رهبر انقلاب و پیروزی، یادآور وحدتی است که امام خمینی (ره) همواره به آن تاکید داشتند. «چ» از شخصیت اصلی‌اش عبور می‌کند و به اثری قهرمانی و حماسی تبدیل می‌شود. قهرمان فیلم تنها چمران آرام و موقر نیست که می‌کوشد در دل خون و بی‌عدالتی راهی به صلح باز کند، اصغر و دستمال قرمزها، هانا و تمام زنانی که در قاب تصویر مویه می‌کنند و مردانی که به خون می‌غلتند قهرمان فیلم «چ» هستند. فیلم عکسی است یادگاری از مردم مظلومی که قربانی جهل می‌شوند.

یکی از امتیازهای «چ» این است که وجه تکنیکی اش مانع قوت وجه عاطفی اش نشده. فیلم همان قدر که به عنوان یک اثر حماسی و جنگی سکانس‌هایی متقاعد کننده دارد. به عنوان اثری تراژیک تماشاگر را با شخصیت‌هایش همراه می‌کند. حاتمی‌کیا در انتخاب دشواری که برای ادای دین به شخصیت شهید چمران داشته، هوشمندانه فراتر از یک اثر اتوبیوگرافیک صرف با اطلاعاتی محدود و مختصر قدم برداشته و چمران را هم یکی از مردمی دیده که سلحشورانه مقابل ظلم ایستادند. شاید یکی دیگر از وجوهی که باعث می‌شود مخاطب «چ» را دوست بدارد همین است که قهرمانش در قابی ایستاده که مردم در آن ایستاده‌اند.

«چ» یادمان می‌آورد که سینمای ایران می‌تواند فراتر از فیلم‌های ساده و آپارتمانی باشد، حتی فراتر از پروژه‌های میلیاردی فاخر که حسی در تماشاگرانشان ایجاد نمی‌کنند. «چ» به خاطرمان می‌آورد که سینما یکی از موثرترین رسانه‌ها برای ایجاد روحیه همدلی در یک ملت است. تماشای بزرگی و عظمت قهرمان‌های یک سرزمین هنوز روی پرده سینما غرورآفرین است، حتی اگر قهرمان تنهای فیلم، دلگیر از دوری خانواده، در خلوتش اشک بریزد و فیلم با تاکید بر مظلومیت و تنهایی او تمام شود.

آخرین اخبار