به گزارش خبرنگار سیاست خارجی ایران اکونومیست، سرانجام و پس از یک دهه فرازونشیب، جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از اعضای رسمی سازمان همکاریهای شانگهای پذیرفته شد. سازمانی بینالمللی که عضویت در آن هم از بُعد سیاسی و بینالملل و هم اقتصادی برای جمهوری اسلامی ایران اهمیتی ویژه دارد. عضویتی که گرچه نمیتوان تلاش دولتهای قبل در فرایند آن، غفلت کرد اما مهمترین دلیل پذیرش ایران در این سازمان در این مقطع زمانی، چرخش نگاه دولت سیزدهم به سیاست خارجی و درک و باور آن از سوی اعضای شانگهای است.
نگاهی که تاجیکستان را قانع کرد که ایران همسایه قابل اعتمادی برای این کشور است، چین و هند و روسیه را به عنوان سه ابرقدرت اقتصادی و سیاسی جهان قانع کرد که جمهوری اسلامی توان و ظرفیت ایستادن در کنار آنها برای شکل دادن به نظم نوین جهانی را داراست.کشورهای تازه استقلال یافته عضو این سازمان را هم قانع کرد که ایران میتواند کریدور ارتباطی آنها با آبهای آزاد و شرق دور باشد.
منافع عضویت ایران در این سازمان، از هر نگاه و زاویهای غیرقابل انکار است و دیپلماسی دولت سیزدهم در مسیر این عضویت هم غیرقابل انکارتر. با این وجود اما از همان روزی که «سیدابراهیم رئیسی» رئیسجمهور به سمرقند ازبکستان و به منظور حضور در بیستودومین نشست این سازمان، سفر کرد؛ سیل تخریبها، شایعات و حاشیههای علیه شخص رئیسی و دولت به راه افتاد.
گاهی به حضور چندثانیهای رئیسجمهور بر سر میزی خاص، پرداخت مغرضانه شد و گاهی خبرها و تحلیلهای منتشرشده در رسانهها درباره اهمیت این حضور و سازمان شانگهای مورد شبههافکنی قرار گرفت. تخریب موفقیت دولت و عضویت جمهوری اسلامی ایران در سازمان همکاریهای شانگهای، چشم منتقدان مغرض را بر واقعیات بدیهی بسته است که مرور آنها شاید برای این خط تخریبی چندان موثر نباشد اما میتواند برخی شبهههای موجود در افکار عمومی را رفع کرده و شیرینی این موفقیت را به کام مردم دوچندان کند.
بدیهیات عضویت دولت جمهوری اسلامی در سازمانهای بینالمللی
عضویت دولت جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری مستقل در هر کنوانسیون، سازمان، گروه و نهادی نیازمند تایید و تصویب نمایندگان مجلس شورای اسلامی است و این اصل بدیهی در تناقضگویی مخالفان سیاسی دولت به عمد نادیده گرفته میشود. در تبصره یک، ماده واحده قانون عضویت دولت جمهوری اسلامی ایران در سازمانها و مجامع بینالمللی، دولت تنها میتواند حق عضویت در سازمانها و نهادهای مشخص بینالمللی را تنها با تصویب مجلس پرداخت کند.
با وجود این موضوع بدیهی، باید از منتقدان اغلب رسانهای دولت پرسید که اگر بر این باور بوده و هستند که «جمهوری اسلامی به فاصله یک سال دوبار عضو سازمان شانگهای شده!» چرا سال گذشته که برای بار نخست خبر عضویت اعلام شد؛ درباره جزئیات تصویب آن در مجلس سخن و پرسشی مطرح نکردند؟ چرا این اصل بدیهی از مجلس و دولت سوال نشد که اگر ایران عضو شانگهای شده است چرا لایحهای از سوی دولت تقدیم و مصوبهای از سوی مجلس تصویب نشد؟ واقعیت آن است که گروهی از منتقدان در غرضورزی سیاسی، چندان پیش رفتهاند که گاهی این اصول بدیهی را نادیده میگیرند و با این تصور که عضویت ایران در شانگهای هم چیزی از جنس امضای ۲۰ دقیقهای برجام است! راه به بیراهه میبرند.
بدیهیات عضویت در شانگهای
موضوع بدیهی دیگری که در خط تخریبی دولت از سوی منتقدان، تعمدا یا از روی بیاطلاعی نادیده گرفته میشود، نحوه پذیرش عضو جدید در سازمان همکاری شانگهای است. جمهوری اسلامی ایران برای حضور میان هشت کشور رسمی عضو این سازمان باید ۴۹ سند را امضا و لایحه عضویت در این سازمان را تقدیم مجلس کند. در توضیح این بدیهیات «مهدی صفری» معاون دیپلماسی اقتصادی وزارت امور خارجه توضیح داده است که ۴۹ سند مربوط به عضویت ایران که لایحه آن تقدیم مجلس شده است، باید در مجالس هشت کشور عضو نیز تصویب شود؛ پس از آن در جلسه سال آینده که در هند برگزار می شود، روسای جمهور موافقتنامهها را امضاء خواهند کرد و رسمی شدن پذیرش ایران در پیمان شانگهای تکمیل میشود.
عضویت هر کشور در این سازمان، فرایندی دو یا حتی چهارساله است که از لحظه اعلام پذیرش آن تا تایید مرحله آخر، کشور مورد نظر عضو رسمی این سازمان است. هند و پاکستان این فرایند را دوساله طی کردند و برخی از کشورهای در صف برای عضویت هم در حال طی کردن آن هستند.
چرا منتقدان بدیهیات را نادیده میگیرند؟
عمده تخریبکنندگان موفقیت دولت سیزدهم، فعالان سیاسی و رسانهای دولت پیشین هستند که به رغم حضور خورشید در آسمان روز را انکار میکنند! این انکار درحالی است که دولت مطبوع آنها بین سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۴۰۰ که فرصت پیوستن به این سازمان بینالمللی فراهم بود و دیگر تحریمی از سوی شورای امنیت نبود این موضوع را فدای نگاه صرف به غرب کردند و به جای گشودن راهی برای عضویت در شانگهای، منتظر دربسته مذاکرات وین ماندند. حال روبرو شدن و پذیرش این واقعیت که دولت رئیسی در نخستین سال فعالیت خود به یک دهه بلاتکلیفی در شانگهای پایان داد و فرآیند عضویت رسمی در این نهاد را آغاز کرد، برای آن ها گران است. اغلب شبههافکنیها و تناقضگوییهای آنها را هم میتوان در این راستا ارزیابی کرد.
وگرنه آنها هم به خوبی میدانند که مسیر عضویت رسمی ایران در سازمان همکاری شانگهای شهریور سال گذشته و همزمان با حضور آیتالله رئیسی در نشست بیستویکم آن آغاز شد. در آن اجلاس اعضای شانگهای پس از یک دهه پذیرفتند که فرایند پذیرش ایران به عنوان عضو رسمی و نهم این سازمان آغاز شود. شهریور سال جاری و همزمان با حضور رئیسجمهور در اجلاس بیست و دوم، عضویت رسمی ایران مورد پذیرش و تایید قرار گرفت و سال آینده و همزمان با حضور آیتالله رئیسی در اجلاس بیستوسوم، با امضای اسناد موردنیاز، تعیین سفیرحسیننیت و رابط و شرایطی که صفری به آن اشاره کرده است، به مرحله نهایی و اجرا میرسد.
تخریب دولت و تضعیف امید جامعه
پروژه انتقام از رئیسی به دلیل عدم موفقیت دولت قبل در عضویت شانگهای، در همین محدوده و هدف باقی نخواهد ماند که اگر میماند، نه شخص رئیسجمهور و نه دولتمردانش قصدی برای ورود به آن احساس نمیکردند؛ این پروژه تخریب هدفی بسیار مهمتر از دولت را خواسته و ناخواسته مورد هدف قرار میدهد و آن امید و اعتماد مردم در شرایط کنونی است. حضور ایران در گروه کشورهای قدرتمند برای مردمی که در فشار و تحریم و تهدید غرب قرار دارند، امیدآفرین خواهد بود و اعتمادافزا. منتقدان دولت اما در اشتباهی استراتژیک این امیدآفرینی را به دولت رئیسی ربط داده و در رقابتهای سیاسی شروع به تخطئه و تخریب آن میکنند؛ غافل از آنکه این امید به آینده بهتر برای ایران و مردم آن از هر موضوعی مهمتر و ضروریتر است.