اينها حرفهاي شوخان دختر 6 ساله ديوان درهاي است كه چشمانش قرباني يك
اشتباه پزشكي شده و از دنياي رنگارنگ كودكي جز تاريكخانهاي برايش رنگي
باقي نمانده است.
شوخان در زبان كردي يعني دختري شاد و سرمست اما
اين دختر كوچك روزهاست كه لبخند بر لبانش نقش نبسته و به جاي بازي وشادي از
اين بيمارستان به آن درمانگاه ميرود تا شايد بتواند تصويري محو ازدنيا را
ببيند.
كمي تامل كنيد فقط 4 سال داشت كه نابينا شد و فقط 4 سال
دنيا را ديد. بگذاريد از اينجا شروع كنيم وقتي بعد از گذشت 35 سال از
پیروزی پر امید انقلاب اسلامي ايران همچنان بسياري از مردم در مناطق دور
افتاده برای دريافت حداقل حقوق اجتماعی خود به خصوص در امر بهداشت با چالش
مواجهند، وقتي پزشكان متخصص حاضر به ارائه خدمات در مناطق محروم نيستند و
خود راتافته اي جدا بافته از مردم جامعه ميبينند، وقتي شرط ورود به يك
بيمارستان مجهز پرداخت هزينه درمان در ابتداي امراست، وقتي خطاي پزشكي جان
ميگيرد اما در جواب، همه اشتباهات به گردن «قسمت» ميافتد، يك انسان بيايد
و بگويد ما كجاي اين سرزمين پهناور ايستادهايم.
چرا بايد هر روز شاهد تباه شدن زندگي و جان انسانهايي باشيم كه به جرم نداري و فقر قرباني ميشوند.
«قانون»
در گزارش امروز خود داستان كودكي را نقل ميكند كه يك اشتباه پزشكي
زندگیاش را تباه كرده و هيچيك از مسئولان پزشكي تاكنون حتي از اين كودك
عذر خواهي هم نكردهاند چه رسد به حمايت و كمك براي درمان.
درماني كه درد دادعباس
براخاصي پدر شوخان در توضيح ماجرا به «قانون» گفت: سال 90 شوخان سرماخورد و
ما به درمانگاه شهر (ديوان دره) مراجعه كرديم. دكتر پس از معاينه براي وي
آمپول پنيسيلين تجويز كرد. من دارو را از همان داروخانه درمانگاه خريداري
كردم و تزريق در همان درمانگاه انجام شد. بعد از چند روز پوست تمام بدن
شوخان تاول زد و تمام ناخنها و موي شوخان ريخت. بعد از مدتي وي را برای
مداوا به بيمارستان سنندج اعزام كردند و حدود 20 روز بستري شد و مورد
معاينات چشم پزشكي قرار گرفت و چشم پزشك به ما گفت كه اين بچه مبتلا به
«سندرم استيون جانسون» شده است و پس ازسه ماه از تزريق آمپول شوخان بينايي
خود را از دست داد.
پدر شوخان در رابطه با اقدامات پزشكي انجام شده
براي نجات دخترش گفت: در بيمارستان فارابي شوخان تحت عمل جراحي پيوند قرنيه
قرار گرفت. در حال حاضر دو بار عمل پيوند قرنيه انجام گرفته و هنوز اين
كودك فقط به صورتهالهاي كمرنگ اجسام را ميبيند و قدرت تشخيص اجسام را
ندارد. ولي بايد از پرسنل و پزشكان بيمارستان فارابي تقدير و تشكر كنم. از
نظر هزينهها خيلي به ماكمك كردند و پزشكان همكاري خوبي با ما داشتند.
درهيچ دادسرايي شكايت نكردهامعباس
براخاصي در رابطه با پيگيريهاي حقوقي و شكايت از عاملان حادثه، توضيح
داد: من در اين رابطه در هيچ دادسرايي شكايت نكردهام. من فكر كردم ممكن
است هزينه عمل حدود 4يا5 ميليون باشد كه خودم با افتخار اين مبلغ را
ميپردازم و نيازي به پيگيري قضايي نيست.
درمان تا 5 سال به طول ميانجامدمحمد
محمد رضايي، نماينده مردم كردستان در دوره ششم مجلس شوراي اسلامي كه به
طور داوطلبانه حاضر به كمك به اين خانواده شده است، نيز در توضيح جزئيات
ماجرا به «قانون» گفت: ما هماكنون از بيمارستان فارابي باز ميگرديم. در
آنجا رئيس بيمارستان پس از مطالعه پرونده پزشكي شوخان گفت درمان تا پنج سال
به طول ميانجامد و در اين مدت ممكن است نياز باشد جراحيهاي زيادي روي
چشم كودك انجام گيرد.
همچنين پزشكي كه عملهاي قبلي را انجام داده
بود نيز اعتقاد داشت بايد يك عمل پيوند قرنيه ديگر، انجام گيرد كه بعد از
تعطيلات نوروز اين عمل روي چشم شوخان انجام ميگيرد. ولي در اين زمينه
متاسفانه پزشكان اميدواري در مورد بازگشت بينايي چشم شوخان به ما
ندادهاند.
تا كنون كمكي به اين خانواده نشده استاين
نماينده پیشین ادامه داد: ما در حال حاضر براي پيگیري حقوقي اين پرونده در
حال تكاپو هستيم. پدر شوخان فقط به فرمانداري و نظام پزشكي و نمايندگان
مجلس مراجعه و استمداد كمك كرده است و پس از گذشت يك سال اقدامات فقط در حد
بوروكراسي و نامهنگاري بوده است و اقدام خاصي صورت نگرفته است و حتي در
حد هزينههاي سفر هم به اين خانواده كمك نشدهاست.
محمدرضايي تصريح
كرد: در اين رابطه بنده مكاتباتي با وزارتبهداشت داشتهام كه خوشبختانه
ظرف كمتر از 48 ساعت از دفتر وزير بهداشت با ما تماس گرفتند و اعلام كردند
پرونده پزشكي شوخان را برايشان بفرستيم.
نبايد فراموش كرد كه اين
درمانگاه در مسير شاهراه شمال غرب به جنوب غرب است كه در اين مسير روزانه
صدها خانواده تهراني، اصفهاني و ... به بانه سفر ميكنند ممكن بود كه اين
اتفاق براي كه يك كودك تهراني يا يك شهروند مازندراني بيفتد.
قانون مقصران را مشخص كرده استحسين
احمدي نياز وكيل دادگستري كه به صورت داوطلبانه پيگيري حقوقي اين پرونده
را پذيرفته است نيز به «قانون»گفت: در اين قضيه چند بحث وجود دارد:
1- آيا تجويز پزشك درست بوده يا خير؟
2- آيا تزريق آمپول پنيسيلين (كه بايد با تست همراه باشد) آيا تست صورت گرفته است يا خير؟
3-آيا
اين مشكل بر اثر حساسيت به آمپول پنيسيلين بهوجود آمده است؟يا شايد اين
آمپول تزريق شده چيني و از كيفيت لازم برخوردار نبوده است؟ كه بايد به صورت
دقيق بررسي شود.
طبق قانون، دانشگاه علوم پزشكي و پزشك و شخصي كه تزريقات را انجام دادهاست و بيمارستان داراي مسئوليت هستند.
اين
حقوقدان ادامه داد: متاسفانه پدر اين كودك تا به حال به علت عدم آگاهي در
اين مورد، در محكمه طرح دعوي نكرده است، و فقط به سازمان نظام پزشكي مراجعه
كرده كه جواب مثبتي نيز دريافت نكرده است و هزينههايي كه طي اين دوسال
اين خانواده متقبل شدهاند را هيچ سازمان يا ارگاني به آنها پرداخت نكرده
است.
استمداد از رئيسجمهوراحمدي
نياز با استمداد از رئيسجمهورمحترم خاطرنشان كرد: دولت تدبيرو اميد بايد
به قضيه ورود پيدا كند. رئيسجمهور حسب اصل 113و121و127قانون اساسي در
برابر تمام اقداماتي كه در كشور از طريق تمام دستگاههاي اجرايي صورت
ميگيرد داراي مسئوليت كامل است. چرا كودكي كه در حال حاضر بايد مشغول بازي
و تفريح باشد درگير بيمارستان و عمل و جراحي باشد؟
اين وكيل ادامه
داد: اگرچه تابهحال دانشگاه علوم پزشكي كردستان حسب اعلام پدر كودك،
برخورد مناسبي نداشته و در اين زمينه احساس مسئوليت نكرده و قدمي براي
جبران ضرر و زيان و احياي بينايي اين طفل برنداشتهاند كه البته قانونگذار
در قانون مجازات اسلامي به طور كامل مجازات اين عمل را تعيين كرده است.
بنده اميدوارم قبل از اينكه طرح دعوي در مورد اين قضيه صورت گيرد
رئيسجمهور و وزير بهداشت به مسئله رسيدگي كنند.
احمدي نياز بيان
كرد: وزارت بهداشت موظف است از تكرار اتفاقات مشابه جلوگيري كند زيرا اين
موضوع ميتواند جان شهروندان ما را نيز به خطر بيندازد. اگرچه اين موضوع در
دولت دهم اتفاق افتاده است ولي پيگيري دولت روحاني، و اتخاذ تدبير در اين
زمينه براي ما حائز اهميت است. اين مردم انتظار دارند كرامت انساني آنها،
حق و حقوق قانوني آنها رعايت شود .
دانشگاه علوم پزشكي مكلف به جبران خسارتاحمدي
نياز در رابطه با ديه اين طفل عنوان كرد: اگر بينايي اين بچه كامل از دست
رفته باشد ديه كامل به او تعلق ميگيرد. بحث بعدي خسارات، ضرر و زيان ناشي
از جرم است مانند هزينه درمان، طول درمان، اين هزينهها به علت پيوند قرنيه
كه هزينههاي هنگفتي خواهد داشت، طبق قانون مسئوليت مدني و نظريه فقها و
مراجع بحث هزينه مازاد برديه مطرح ميشود كه دانشگاه علوم پزشكي مكلف به
جبران خسارت خواهد بود.
جابهجايي وزير تاثيري در قصور نهاد نداردوي
در پايان تاكيد كرد: نقش رسانهها در اين موارد بسيار مهم است اگر
رسانهها نبودند حق اين كودك پايمال ميشد، رسانهها به دليل اينكه نقش ركن
چهارم دموكراسي را ايفا ميكنند ( به علت ضعف احزاب) ميتواند. كاركرد
بهتري داشته باشند. متاسفانه اين مسئله در دوره وزير سابق اتفاق افتاده است
ولي جابهجايي فرد، تاثيري در قصور نهاد ندارد. طبق قانون اساسي هر يك از
وزرا مسئول عواقب و حوادث در حوزه تصدي خود بوده و بايد پاسخگو باشند.
دكتر هاشمي، نگاهها به شماستاكنون
همه نگاهها به دستان وزير بهداشتي است كه جزو بهترين چشمپزشكان كشور
است. مردي كه در كمتر از يك هفته پس از اطلاع از موضوع دستور رسيدگي به
پرونده را داده. اتفاقي نادر كه بايد به فال نيك گرفت و منتظر اقدامت عملي
براي بهبود اين دختر خردسال شد تا چونان اسمش زندگياش رنگ شادي به خود
بگيرد .
اين پزشك ميداند چگونه نور را به تاريكخانه زندگي دختر 6
ساله برگرداند. اگر دكترهاشمي اراده كند ميتواند از توان داخلي و خارجي
براي كمك به شوخان استفاده كند بههر حال نبايد فراموش كرد دليل اين حادثه
ضعف عملكرد نظام پزشكي ايران است حتي اگر به ارث رسيده از دولت قبلي باشد.
وانگهي، اگر مشكل از پزشك است و تشخيص وي، آيا بايد براي يك سرماخوردگي ساده هم بهترين متخصصان در تمام نقاط كشور حضور داشته باشند؟ چرا نبايد ساير پزشكان كه فارغالتحصيلان سيستم آموزشي و دانشگاههاي همين كشور هستند، بتوانند حداقل در مورد يك سرماخوردگي تشخيص و تجويز صحيح داشته باشند؟ چطور است موقع اعلام آمار كه ميرسد، تعداد بالاي فارغالتحصيلان پزشكي مايه مباهات است ولي موقع كار كه مي شود اين فارغ التحصيلان كيفيت ندارند و بايد بهترين متخصصان جايگزين آنها شوند؟ چرا كيفيت آموزشي دانشگاهها اينقدر پاين است كه برخي پزشكان فارغ التحصيل در حال كار - نه فقط در مناطق محروم كه در بهترين مناطق تهران هم- فقط از روي نشانه ها تجويز ميكنند و هيچ تشخيصي در كار نيست. يعني اگر برويم بگوييم گلويم و معده ام درد ميكند، يك آنتي بيوتيك براي گلو مينويسد و يك قرص معده براي معده، بدون اينكه بتواند يا بخواهد ارتباط اين دو را با هم كه يك بيماري كاملا شايع و ساده است، دريابد.
وقتي تمام دانشگاهها بجاي افزايش كيفيت آموزش دنبال افزايش تعداد مدرك گيرندگان هستند و وقتي پايان نامه در خيابان انقلاب خريد و فروش ميشود، انتظار كيفيت كار پزشكان را داريد؟ آيا تعداد محدود پزشكان متخصص كه جواني خود را صرف يادگيري صحيح و نه تنها مدرك گرفتن، كرده اند تا جزء بهترين پزشكان متخصص قرار گيرند، بايد جور هزاران هزار فارغ التحصيل بي كيفيت سيستم آموزشي را بكشند و هركدام ده دست داشته باشند يا خود را در سطح كشور كپي كنند؟ آيا اين توزيع بهينه منابع است؟