به گزارش ایران اکونومیست، شهرام مسلخی کارگردان «عاشقها ایستاده میمیرند» خود معتقد است روایت متفاوتی از دفاع مقدس را روایت کرده و دوربین را به پشت جبهه دشمن برده است تا آدمهای آن سوی میدان نبرد هشت ساله را به تصویر بکشد. مسلخی در شهر همدان متولد شده است ولی ریشه های خانودگی این کارگردان جوان به کردستان عراق باز می گردد .جوانترین کارگردان بخش نگاه نو جشنواره فیلم فجر امسال در «عاشقها ایستاده میمیرند» از حضور بازیگرانی چون سروش صحت، لعیا زنگنه، پوریا پورسرخ، شوان عطوف استفاده کردند.
تسنیم: ایده اولیه فیلمنامه «عاشقها ایستاده میمیرند» چگونه شکل گرفت را بگویید
شهرام مسلخی: جنس فیلم نامه «عاشقها ایستاده میمیرند» فیلمنامه ای است نزدیک به سینمای نئو رئالیست ایتالیا و در واقع در مورد تاثیرات جنگ صحبت میکند تا خود جنگ. این اتفاق خیلی کم در سینمای ایران اتفاق می افتد. ضعف مهمی که در ژانر سینمای جنگی ما وجود دارد این است که دشمن، خیلی احمق فرض میشود و این خیلی از جنس سینمای جهانی جنگ دور است. از جهت دیگر مخاطب خیلی با این نوع سینما ارتباط برقرار نمیکند و بیشتر به سینمای جنگی که به موقعیت خود جنگ میپردازد توجه میشود چون آن نوع سینما المان ها و آرمان های مردم را نمادینه کند و خیلی از مردم می توانند از این طریق با آن ارتباط برقرار کنند اما سینمایی که از تاثیرات جنگ میگوید به این می پردازد که انچه موثرتر از خود جنگ بوده تاثیرات جنگ بوده است و این تاثیر و تراژیک بودن این قضیه همیشه بیشتر از اتفاق خود جنگ مهم بوده است.برای نگارش این فیلمنامه ما سعی کردیم مقداری از فضای جنگ بیرون بیاییم و در لایه های زیرین فیلم نامه، عشق وخیانت و طمع و رفاقت و تعریفی از انسانیت را ارائه دهیم.
ایده اولیه فیلم نامه هم برمیگردد به تقریبا دوسال پیش که به خاطر اکران فیلم قبلیام مسافرتی به کردستان عراق داشتم و پلیسی که مدارک ما را چک می کرد وقتی در مدارک نام زادگاه من شهر همدان را دید از من پرسید که کسی به نام سعید عسگری را می شناسم یا نه؟ این سرباز که اتفاقا کُرد هم بود خاطره ای از دوره جنگ ایران و عراق و گفت زمان جنگ ، من را هم مثل همه کردها به زور به جبهه فرستادند. در جریان یک عملیات شرایطی پیش آمد که همه کشته شده بودند و من فقط زنده ماندم و یک سرباز ایرانی. بعد از اینکه باهم درگیر شدیم و زدوخوردی داشتیم یک موقعیتی پیش آمد که به یک مین برخورد کردیم و آنجا بود که به خاصیت ناب بودن انسانیت رسیدیم و باهم تلاش کردیم که مین را خنثی کنیم و اصلا برای ما مهم نبود که تاچند دقیقه قبل باهم می جنگیدیم، اسلحه را کنار گذاشتیم و دوستی بین ما شکل گرفت. همین موضوع باعث شده است که بعد از این همه سال هر ایرانی که از اینجا رد می شود هرکسی که اسمش عسکری باشد و یا اهل همدان سراغ این رفیقم را میگیرم.
این اتفاق و نوع روایت این مرد کرد در عراق ایده اولیه نگارش فیلمنامه را برای من شکل داد و تنها سکانسی که در فیلم دیده میشود و فیلم را جز سینمای دفاع مقدس می کند همین بخش است که پایان عملیات است و دو سرباز عراقی و ایرانی در موقعیتی قرار گرفته اند که سعی کردند با هم دوست باشند.
بهترین خلاصهای که برای این فیلم می توانم بگویم این است که: «عاشقها ایستاده می میرند» روایتی واقعی از داستانی است که گاهی دشمن ما انسانها از برادر به ما نزدیک تر میشود و بعید نیست اگر که برادر ما از دشمن به ما دورتر شود.بهترین پیامی که «عاشقها ایستاده می میرند» می توان بدهد به صورت جامعتر این است که مرز، زبان، دین، حکومتها و این اتفاقات بین آدمها تفاوت ایجاد کرده است و باعث جدایی شان شده است و آنچه مهم است در نهایت وجه انسانی آدمهاست که آن را در این فیلم به تصویر کشیدم.
تسینم:و این ایده اولیه چگونه به فیلمنامه تبدیل شد؟
مسلخی: نسخه اولیه را استاد فرهودی نوشت ولی با ایده اولیهای که در ذهن من بود تفاوت داشت با آنکه فیلمنامه نگارش شده استاد فرهودی خیلی خوب بود، اما فیلم نامه ای که من نوشتم داستان ادمی بود که در جبهه دشمن حضور خواهد داشت و شاید برای مخاطب امروز این نوع نگاه فیلم تازگی داشته باشد که یک بار هم آدمها و روایت آن سوی جبهه را که اکثرشان هم به زور آمدند ببیند. اگرچه از جبهه دشمن حرف میزنیم ولی نباید فراموش کنیم که جبهه دشمن هم حلبچه ای دارد که به خاطر استقبال از سربازان ایرانی مورد حمله شیمیایی صدام قرار گرفت و از عربهایی که در بغداد حضور داشتند و به جنگ می رفتند حرف نمیزنم.
یکی از شخصیتهای دوست داشتنی این فیلم نقشی است که آقای پوریا پورسرخ بازی میکند و خیلی هم برای این نقش زحمت کشیده است و فکر میکنم جذابیت این نقش به خاطر رفتن به فضاهایی است که شخصیت را برای مخاطب ملموستر می کند و همین فضاها باعث شد که بر پیرنگ فیلم نامه نیز اثر بگذارد و روایتی را ارائه می کند که برای مخاطب تکراری نیست.
تسنیم:بازیگران با حضور در کردستان عراق مشکل نداشتند؟ شرایط کار در آنجا چگونه بود؟
مسلخی: خوشبختانه همهی عوامل فیلم خوب بودند و این از خوش شانسی من بود و از بازیگران هم اقای سروش صحت که خودشان کارگردان و نویسنده توانایی هم هستند همیشه ملاحظاتی را لحاظ میکردند که هیچ گاه به گروه تنش نمیداد و همچنین پوریا پورسرخ که شبها تاصبح تمرین لهجه می کرد و خیلی برای این فیلم زحمت کشید و همین باعث شده است نقش جذاب شود و اگر این فیلم در بخش مسابقه حضور داشت مطمئنم جایزه بهترین بازیگری را دریافت میکرد چون در این نقش کاملا متفاوت بازی کرده بود.
یکی از دلایلی که ما در کردستان عراق این فیلم را ساختیم این بود که از بهترین بازیگران کردستان عراق کمک بگیریم که یکی از اینها شوان عطوف هست که قبلا در فیلم من بازی کرده است و جایزه بهترین بازیگر جشنواره پوسان را دریافت کرده است .قسمتی از بار فیلمنامه روی دوش شوان عطوف هست و خیلی خوب از پس این نقش برآمده است.
حضور آقای سکوت به عنوان مدیر فیلمبرداری که در سینمای ایران هم سرشناس هستند یکی از خوش شانسیهای بزرگ من در این فیلم بود که یک جورهایی توازن گروه را حفظ میکرد و خوشبختانه فضای تصویری فیلم خوب شده است .سعید آهنگرانی هم به عنوان طراح صحنه ولباس گروه نقش موثری در ایجاد فضای مناسب این فیلم داشت. در نهایت کل گروه آنچنان با هم همدل بودند که در بیست روزی که در عراق فیلمبرداری کردیم با وجود گرما وشرایط سختی که وجود داشت توانستیم این فیلم را در یکی از روستاهای اطراف حلبچه با قوت بسازیم.
تسنیم: شما برای «عاشق ایستاده میمیرند» لوکیشنهای کردستان و خارج از شهر تهران را انتخاب کردید آیا انتخاب این فضا برای کار اول ریسک نبود و عمدی برای این کار داشتید؟ باتوجه به اینکه روند معمول سینمای ایران به خصوص برای یک فیلم اولی، انتخاب تهران است.
مسلخی: در رابطه با کلیت لوکیشن ها همیشه مشکل عمده ای که در سینمای ایران میبینیم این است که اکثریت فیلمها در فضای شهری ساخته می شود و ما از این مساله بسیار آسیب دیدیم. اکثر این فیلم ها لوکیشن بیمارستان، کلانتری،دانشگاه و یا یک آپارتمان دارد و اگر چه این فضا شاید برای مخاطب عجین شده باشد ولی فکر میکنم گاهی دورشدن از این فضای شهری و رفتن به فضاهایی مثل یک روستایی در دره ای در کردستان عراق باعث می شود خود به خود جدا از اینکه فضای فیلم را به عنوان محوریت داستان تشکیل می دهد باعث شود که شخصیتهای فیلم بر اساس چنین فضاهایی شکل بگیرد.
البته کار اول من «لانه های سوخته» بود و چون پروانه سینمایی نداشت در کردستان عراق اکران شد و به همین جهت اولین فیلم سینمایی من«عاشقها ایستاده می میرند» است که پروانه سینمایی دارد. اما اینکه چرا فضای کردستان عراق را برای این فیلم انتخاب کردم باید بگویم که بیشتر به خاطر این است که فکر می کنم روایت کردها در سینمای ایران مهجور واقع شده است. من خودم اصالتا فرزند کردستان هستم و پدرم اکنون در کردستان عراق ساکن هستند و زمان حمله به حلبچه همراه با آوارگانی بودند که به ایران آمدند و من هم در همدان بدنیا آمدم و در ایران بزرگ شدم ولی هنوز یک نوستالژی خاصی نسبت به کردستان دارم.
روایت های معمول سینمای ایران محدود به تهران شده است و فکر میکنم حق روایت برای سایر نقاط ایران مظلوم واقع شده است.ایران محدود به تهران و فضای شهری نمی شود و ایران سرزمین وسیعی است که زبانها و شهرهایی را دارد که هنوز نتوانستیم در یک فیلم خیلی از این شهرها و گویشها را نشان دهیم.
تسنیم: ظاهرا بین فیلم برداری و تدوین فاصله ای افتاده بود.علت چه بود؟
مسلخی: برای برخی از پلانها که مربوط به فضای دفاع مقدس بود و می خواستیم در شهرک دفاع مقدس بگیریم لازم بود که پلانهای معرف و لانگ شاتها را بگیریم و چون روند تغییر فصل را در فیلم قرار داده بودیم صبر کردیم زمین خیس باشد تا فیلم برداری این پلان ها را انجام دهیم.
تسنیم:فیلم بعدی شما هم در این فضاها ساخته شده است و آیا با هم روایت کردی در کرستان عراق خواهید داشت؟
مسلخی: فیلم بعدی من رویکرد اجتماعی دارد و فضای طنزی دارد که از معضلات اجتماعی صحبت می کند و اسم فیلم هم «عشق پیری» است و فکر می کنم داستان به خاطر عشق پیرمرد و پیرزن که در این فیلم به تصویر کشیده میشود برای مخاطب جذاب باشد.