ایران اکونومیستپلاس- عطیه همتی: اجتماع اربعین حسینی هرساله با حضور محبان و شیفتگان اباعبدالله برگزار میشود و ملتها و جوامع مختلفی را درگیر خود میکند. اجتماعی که در یک بازه زمانی کوتاه طیف رنگارنگی از دوستداران اباعبدالله حول نقطه کانونی او در یک محدوده کوچک جغرافیایی دید. کنارشان همقدم و همغذا شد. طیف رنگارنگی اگر هزار افتراق فرهنگی و زبانی از هم داشته باشند زبان مشترکشان حب سیدالشهدا است.
کارشناسان فرهنگی و جامعهشناسان زیادی معتقدند این تجمع انسانی بینظیر که محل تلاقی پیوندهای فرهنگی و اجتماعی دوستداران اهل بیت است رویدادی بسیار قابل مطالعه از منظرهای مختلف است زیرا که این پتانسیل را دارد که با بررسی آن هرچه بیشتر از برکات این تجمع مهم بهره برد. دکتر میثم مهدیار جامعهشناس و معاون پژوهشی پژوهشکده فرهنگ و ارتباطات در این باره با ایران اکونومیستپلاس گفتگو کرد.
هرساله اربعین حسینی محل تجمع همه دوستداران و محبان اباعبدالله از اقصینقاط جهان است. جمعیت کثیری که در یک بازه زمانی کوتاه کنار هم جمع میشوند و نقطه اتصال آنها محبت به امام حسین است. زائران چند۱۰میلیونی و رنگارنگی که چندوقتی باهم در محدوده مشخصی به میزبانی عراقیها همزیستی میکنند. شما این رویداد را از منظر جامعهشناسی چطور تحلیل میکنید؟
بعضیها تلاش کردهاند که بگویند اربعین ایرانیها و عراقیها تفاوتهایی دارد و سعی کنند دوباره آن خطکشیها را آنجا هم زنده کنند ولی خیلی موفق نبودهاند. نهایتاً تفاوت بین اربعین ایرانیها و عراقیها را فقط در این که ایرانیها ممکن است کرم بزنند یا کفش اسپورت بپوشند، تقلیل دادهاند. به همین جهت نمیتوان گفت نگاه جامعهشناختی است.
پس اولین اتفاقی که در اربعین میافتد، این است که یک وحدت اجتماعی بین گروهها و اقشار مختلفی که در این پدیده حضور پیدا میکنند، اتفاق میافتد و این وحدت برای یک جامعهای مثل جامعه ما ضروری است. جامعهای که تحولات اقتصادیاش خیلی شدید است و بالا و پایین زیاد دارد. یا تحول گروههای فرهنگی مختلف در اثر رشد تکنولوژیها و ورود جریانهای فرهنگی غربی و حتی شرقی به جامعه ما خیلی زیاد است. این تلاطمها باعث شده مدام بین آدمها فاصله ایجاد شود و یک مقدار آن بیگانگی آدمها از همدیگر بیشتر شود. در واقع اربعین از این جهت یک جذابیت اجتماعی دارد که یک وحدتی برای ما ایجاد میکند. یعنی آنجا یک مسیری است که همه با هم قدم برمیدارند. مهم نیست که شما در ایران چقدر زمین، خانه یا ماشین دارید و چطور زندگی میکنید؛ آنجا دیگر وقتی میآیید و کنار هم قدم برمیدارید، آدمها از هم خیلی قابل تمیز نیستند. حتی زبانشان یا اینکه ایرانی هستند یا عراقی دیگر خیلی اهمیتی ندارد. همه با هم به سمت یک مقصد واحد میروند. این وحدتبخشی مهمترین ویژگی اربعین است و به نظرم جامعه ما به چنین کانونهای وحدتبخشی نیاز دارد. اینکه بتواند تنها و جانها را در یک نقطه در هم بیامیزد، از این جهت اربعین برای جامعه ما نه تنها یک نقطه مثبت بلکه یک نقطه و کانون ضروری است.
آیا جز در اربعین نقاط وحدتبخش دیگری نیز وجود دارد که بتوان آنها را نیز بررسی و حتی تقویت کرد؟
اساساً در اجتماع دینی اسلامی، نقاط وحدتبخش زیادند. مثلاً مسجد قرار است یک وحدتی در محله ایجاد کند یا نماز جمعه یک وحدتی در شهر ایجاد کند یا مناسک حج هم سعی میکند این وحدت را بین مسلمین ایجاد کند. منتهی اتفاقی که در پدیده مناسک حج افتاده است این است که متأسفانه آنجا این وحدت خیلی شکل فرهنگی پیدا نمیکند. یعنی بین ایرانیهایی که به حج میروند با حجاجی که از کشورهای دیگر آمدهاند یا حتی با مردم کشور میزبان خیلی روابط فرهنگی ایجاد نمیشود. مردم در مناسک حج فقط هتل، حرم و بازار میروند و یک چرخه این شکلی وجود دارد. مردم آنجا حتی با آن ساکنان عربستان هم ارتباط برقرار نمیکنند، مگر بعضی از زائران خانه خدا که به برخی از مناطق مدینه که شیعیان آنجا ساکن هستند، سری میزنند که این هم خیلی کم رخ میدهد. یا مثلاً ارتباطهایی که ممکن است در خود حرمین شریفین برقرار شود که خیلی کم و در حد «اهل کجایید؟» هستند. ولی اربعین وحدتبخشی عمیقتری دارد.
چرا این وحدتبخشی در اربعین عمیقتر است؟
اولاً چون مردم صرفاً به زیارت امام حسین (ع) نمیروند، بلکه زیارت دو فرهنگ عمده یعنی فرهنگ ایرانی با فرهنگ عراقی اتفاق میافتد و ما عراقیها را در منزلشان، سر سفرهشان و در مواکبشان زیارت میکنیم. این یکی از جذابترین وجوه مناسک اربعین در مقابل مناسک حج است.
یک ویژگی دیگر اینکه در مناسک اربعین فقط مسلمانان یا فقط شیعیان نیستند، اهل سنت، ارمنیها یا حتی ایزدیها هم حضور دارند. مناسک اربعین یک مقدار شمولیت بیشتری از این جهت دارد، زیرا نام و یاد امام حسین (ع) با آزادیخواهی و عدالت گره خورده و اینها مفاهیم عامی هستند، لذا باقی مذاهب و آیینها هم امام حسین (ع) را قبول دارند. در واقع همین شمولیت باعث شده که آن وحدتبخشی گستردهتر باشد و از این جهت ما وحدتبخشی عمیقتری را برای پدیده اربعین از جهت فرهنگی حداقل شاهد هستیم.
پس میتوان اربعین را به راحتی از باقی مناسک دینی و مذهبی جدا کرد و برایش مفهوم متفاوتی قائل شد؟
بله دقیقا یک مسئلهای که در این سالها مطرح شده این است که اربعین را یک مناسک تمدنساز نام نهادهاند و به نظرم به درستی این کار را کردهاند. تمدن در واقع آن شکل عینیت یافته و شکل تداوم یافته یک فرهنگ است. انباشت شده و تهنشین شده یک فرهنگ است که شکل مادی و عینی پیدا کرده است. منتهی تمدن وقتی در یک حوزه جغرافیایی اتفاق میافتد که فرهنگهای مختلف آن حوزه با هم همگرا شوند، تعاملاتی داشته باشند، این تعاملات تداوم داشته باشد و این تداوم تهنشین شود و باقی بماند. آنجا است که کمکم تمدن شکل میگیرد.
اربعین از این جهت مهم است که این خرده فرهنگهایی که در همین حوزه جغرافیاییِ ایران و عراق و در میان سایر شیعیان منطقه مثل افغانستان، پاکستان، ترکیه، کشورهای جنوب خلیج فارس و حتی اروپا و سایر نقاط جهان وجود دارد را دور هم جمع میکند. نام و یاد امام حسین (ع) اینها را مثل یک مغناطیسی به سمت خودش جذب میکند و این آهنربا و مغناطیس اینها را همگرا میکند و به هم نزدیک میکند. لذا امکان اینکه تعاملات پایداری شکل بگیرد را افزایش میدهد و به آن کمک میکند.
آیا در دنیای خارج از اسلام هم میتوان چنین چیزی را در جوامع پیدا کرد؟
ما در دنیای مدرن انواع و اقسام تلاشها برای ایجاد اتحادیهها و وحدت بین کشورها را شاهد هستیم. مثلاً ناتو، سازمان ملل، گروه بیست، جی۸، کشورهای اوراسیایی، اتحادیه اروپا و... همگی تلاشهایی جهت نزدیک کردن کشورها برای منافع کوتاه مدت و بلند مدت است. منتها اینها چون بر یک محور منافع مادی استوارند و تعریف منافع مادی هم در طول زمان تغییر میکند، این اتحادیهها معمولاً ناپایدارند.
مثلاً الان انگلیس از اتحادیه اروپا جدا شد و برگزیت اتفاق افتاد. زیرا منافع ملی انگلیسیها برایشان مهمتر بود و میگفتند ما داریم هزینه میدهیم اما کشورهای شرق اروپا که از لحاظ اقتصادی ضعیف هستند، بهرهاش را میبرند و ما باید جور بدهیهای آنها را هم بکشیم. خلاصه از اتحادیه خارج شدند. حتی آلمان هم زمزمههایی شده که میخواهد خارج شود و اگر اینطور باشد اتحادیه اروپا کمکم از هم میپاشد.
پس آن چیزی که اینها را به یکدیگر نزدیک میکند، صرفاً منافع مادی کوتاهمدتشان است. اما تفاوت همگرایی و وحدتی که امام حسین (ع) ایجاد میکند این است که مبتنی بر منافع مادی کوتاهمدت نیست. آن چیزی که امام حسین (ع) را امام حسین کرده است، آن تصویری است که ما از آزادیخواهی و عدالت امام حسین در ذهنمان داریم. در واقع اتصال امام حسین (ع) به یک منبع فرامادی است که برای ما جذابیت دارد و ما را به سمت خودش میکشاند. برای همین جایی که امام حسین (ع) محور قرار میگیرد، با تلاطمهای سیاسی و اقتصادی و اینها قابل انفکاک نیستند. آن وحدتها، وحدتهای شکنندهای مثل اتحادیه اروپا و ناتو و... نیستند و نام و یاد امام حسین (ع) میتواند یک وحدت پایدار و بلندمدت را تضمین کند. البته باید برای این امر تلاش کرد و برای شکلدهی به این وحدت برنامهریزی نیز کرد.
حالا این چه سود مادی و حتی استراتژیک برای ایران و کشورهای منطقه دارد؟
حتی اگر بخواهیم مادی و با همین عناوین استراتژیک هم نگاه کنیم، امام حسین (ع) یا بهتر است بگوییم مناسک اربعین دارد امنیت فرهنگی و سیاسی ما را هم تضمین و فراهم میکند. یعنی الان مرزهای ایران صرفاً مرزهای سیاسی اعتباری و جغرافیایی نیست. مثلاً خرمشهر یا کرمانشاه مرز ما نیست. در واقع مناسک اربعین مرز ما را به نوعی توسعه میدهد و از این سمت تا قلب عراق میبرد و از آن سمت تا قلب پاکستان و افغانستان که شیعیان از آنجا میآیند. حتی کشورهای حاشیه دریای خزر که میآیند و از مسیر ایران رد میشوند و بعد آنجا با ایرانی ها ترکیب میشوند و دمخور میشوند. خود این یعنی اینکه دیگر ایران صرفاً محدود به این مرز جغرافیایی نیست و مرزهای ایران گسترش پیدا میکند. در واقع از این جهت میتوانیم بگوییم مرزهای فرهنگی ایران گسترش پیدا کرده و امنیت فرهنگی ایران تضمین شده است. پس اگر بخواهیم نگاه مادی داشته باشیم، این از جهت امنیت فرهنگی هم برای کشور ما آورده های بسیاری دارد.
دوباره از این زاویه اگر بخواهیم نگاه کنیم، حضور مردم در عراق و مقایسه میزان توسعه یافتگی ایران و عراق خودش یک تصویر واقعیتر از شرایط ایران برای زائرین فراهم میکند.مثلاً طبقات بالاتر ما به اروپا یا کشورهای حاشیه خلیج فارس میروند، آنجا چندتا مال یا چند شهر جدید یا مثلاً بعضی از مناطق توریستی را میبینند و فکر میکنند ترکیه یا امارات همهاش همین است که میبینند؛ یعنی همین دوتا هتل و دو تا مال و ساحل دریایی که میبینند! در صورتی که واقعیت آنجا متفاوت از چیزی است که نگاه توریستی میبیند.
به نظرم همین حضور ایرانیها در عراق و دیدن اینکه اگر ما در این سالها علیرغم فسادها و ناکارآمدیهایی که وجود داشته، جنگی که اتفاق افتاده و تحریمها حداقل از لحاظ توسعه شهری خیلی پیشتر از خیلی از شهرهای عراق هستیم و حتی روستاهای ما از این جهت توسعه یافتهتر از شهرهای عراق هستند و این مقایسه یک مقدار تصویر واقعیتری نسبت به شرایط کشورمان به آنها میدهد.
به نظر شما در فرهنگ عمومی جامعه عراق چه چیزی وجود دارد که مواجهه جامعه ایرانی با آن برای ما سودمند است؟ یا به عبارت سادهتر تاثیر مثبت جامعه عراقی روی جامعه ایرانی چه چیزی است؟
یکی دیگر از ویژگیهایی که اربعین دارد این است که در این سالها به علت مشکلات اقتصادی، مردم ما گرفتار شدند و یک مقدار آن روحیه مادیگرایی در بین ملت افزایش پیدا کرده است. حساب و کتابهای مادی در تعاملات و ارتباطات اجتماعی زیاد شده است. این تعامل ایرانیها با عراقیها در فضای اربعین و این مهماننوازی عراقیها و اینکه همه درآمدهای یک سالشان را ممکن است در این یکی دو ماه محرم و صفر برای زائران هزینه کنند، خود این تعامل و آشنایی با این فرهنگ برای مردم ما خوب است. یعنی در واقع یک تعامل مثبت فرهنگی است و در این سالها باعث شده که این مهماننوازی به میزبانان زائران امام رضا (ع) هم سرایت کند. مثلاً در بیست و هشتم صفر که از خارج و داخل کشور برای زیارت امام رضا (ع) میآیند، این فرهنگ موکبداری و پذیرایی از زائر امام رضا (ع) اینجا به خوبی تقلید شده است. یعنی یک واردات فرهنگی خوب اتفاق افتاده و ما این سخاوت و مهماننوازی را در سالهای اخیر در بین ایرانیها رو به گسترش دیدهایم؛ چیزی که پیش از این به این شدت نبوده است. چند سال قبل اگر در تاریخ بیست و هشتم صفر که روز شهادت امام رضا (ع) است یا در مناسبتهای دیگر به مشهد میرفتید، چنین پذیراییهایی را نمیدیدید. حتی ممکن بود در روز بیست و هشتم صفر از تشنگی در خیابانهای اطراف حرم اذیت شوید و کسی از مردم نبود که یک لیوان آب دستت بدهد. ولی الان از کیلومترها مانده به مشهد، موکب راهاندازی شده و از زائران پذیرایی میشود و اتفاقات خوبی رقم میخورد.