ایران اکونومیستپلاس-سهیلا صدیقی:اینجا نجف است؛ در آستانه اربعین حسینی شهر، پر از جمعیت شیعیان شده که قرار است پس از زیارت حضرت امیرالمونین(ع) ۱۴۵۲ عمود را به مقصد کربلای معلا با پای پیاده طی کنند. شهر پر از زائر و قدم به قدم موکب عراقیهاست. میخواهید بدانید، آدمها در این شهر شلوغ دنبال چه چیزی میگردند؟ هیچ؛ دنبال قرار این دل بیقرار…
«محمد» حالا که پای دیگ بزرگ غذاست، میگوید: «پدرم، پدربزرگم و پدرش به زائران اباعبدالله خدمت میکردند. حتی زمان صدام میزبان زائر بودیم. آن زمان به این شکل نبود، تعداد زوار کم بود اما در این چند سال شکر خدا زائر زیاد داشتیم.»
وقتی برای او از عنوان «خادم اباعبدالله» استفاده میکنم، خیلی این لفظ را دوست ندارد: «من خادم نیستم، فقط خدمت میکنم، کمک میکنم، لفظ خادم برای من خیلی خیلی بزرگ است. خادم پدرم و پدربزرگم بودند.»
محمد که حدودا ۴۰ ساله است، شغل پدرش را ادامه میدهد و به تجارت شن و ماسه مشغول است: «هرسال بخشی از درآمدمان خانوادگیمان به پذیرایی از زوار اختصاص دارد. برایمان مهم نیست چه کسی است؟ از کجا آمده است؟ همین که زوار امام حسین (ع) کافی است. دیگر هیچ…»
مادر «محمد» برای پذیرایی از زوار خانم، به طور تمام وقت خادمی میکند، غذا میپزد، لباس زوار را میشوید، خانه را تمیز میکند و جز لبخند رضایت هیچ نمیگوید.
مادر «محمد» میگوید: «جز اجر و ثواب دنبال هیچ چیز دیگر نیستم، خادمی میکنم و فقط ثواب میخواهم.»
او خواسته هیچ زائری را بیجواب نمیگذارد. رختخواب میاندازد و پتوهای زائران را بالاتر میکشد که مبادا سرما بخورند.
زائران کربلا حالا کمکم نجف را ترک میکنند، تا طی چند روز باقی مانده به اربعین حسینی بتوانند مسیر کربلا تا نجف را پیادهروی کنند.