همیشه همین طور است. در همین روزها و هفتههای منتهی به جشنواره است که به دلیل خلوت و خالی شدن سالنها، خبر پشت خبر میرسد که فلان سالن مشهور هم ممکن است تعطیل شود و کار به رسانهها میکشد. امسال که بازتاب بیشتری هم پیدا کرد در برنامه«هفت» شبکه سوم سیما[جمعه 13 دی] که نماینده انجمن سینماداران، تلفنی گفت ممکن است سینما قدس تعطیل شود[ البته بعدش این پیشبینی محقق شد] مگر اینکه در این روزها، همانطور که برای خرید کتاب، بُن اختصاص پیدا کرده، برای سینما هم، بُن اختصاص دهند تا لااقل هزینه نگهداری سالن، تا پایان سال تأمین شود.
امسال، خبرها، بیشتر است و فیلمهای تازهاکران، کمتر. مردم هم مثل سالهای قبل، منتظرند که در جشنواره، فیلمهای تازه را ببینند. سالهای قبل، چند فیلم خوب داشتیم که دقیقاً به همین دلایل، متناسب با ارزشهای هنری و توان جذاب مخاطبشان قدر ندیدند و مردم هم برای تماشاشان به سینما نرفتند چون زمان اکران نامناسبی داشتند و این زمان اکران هم میلی نبود اجباری بود. همین فیلمها وقتی وارد سیستم پخش خانگی شدند، مردم استقبال کردند به دلیل زمان پخششان که متناسب بود با زمان آزاد دانشآموزان و دانشجویان و البته هوای مناسب و همزمانی با زمان اکران مناسب آثاری پرمخاطب. یادمان باشد که یک تماشاگر مشتاق، فقط به سینما نمیرود، نسخه خانگی آثار سینمایی را هم میخرد و به خانه میبرد اما تماشاگر کسل و گرفتار ملال و درس و مشق و الودگی و سرمای هوا، حوصلهی خودش را هم ندارد چه رسد به فیلم دیدن و فیلم خریدن.
اوضاع اکران این روزها و هفتههای پیش از جشنواره، ظاهراً تأسفبرانگیزتر از سالهای قبل شده برای سالنهایی که حتی در زمان جشنواره هم به دلیل نداشتن امکانات کافی، از فیلمهای جشنواره فجر نصیبی نمیبرند و بعد هم که میرسیم به اسفند و مردم میخواهند به پیشواز عید بروند و خیلی کم سینما میروند یعنی درست سه ماه سال، سالنهای ما، در بهترین شرایط ممکن ، با یک دهم و یک بیستم ظرفیت کار میکنند و در شرایط بدتر، که همان میشود که پیشنهاد چاپ بُن سینما بدهند.
چاره کار؟ هر سال، از بهارش باید چاره کرد و درست اکران کرد و مردم را کشاند به سالنها. این بهار ببینیم با فیلمهای تازه چه میشود. اگر فکری نشود، همین طور، سالن پشت سالن است که تعطیل میشود تا پاساژ شود و دل ما هم خون شود.