صرف نظر از عنوانهای اطلاقی به این حمایت مانند مسکن مهر، مسکن اجتماعی یا نهضت ملی مسکن آنچه وجه مشترک این عرصه از حمایت است کمک به دسترسی گروههای پاییندست یا متوسط جامعه به مسکن متناسب با قدرت مالی آنهاست.
افراد دارای معلولیت کشور با توجه به شرایط ویژه اقتصادی خود همواره از گروههای دارای اولویت برای دسترسی به مسکن ارزان قیمت و حمایتی بوده و هستند. اعلام آمارهای متفاوت از تأمین مسکن افراد معلول در قالب طرحهای حمایتی مبین همین امر است از جمله تحویل بیش از 16 هزار واحد مسکونی به افراد معلول از آغاز دولت سیزدهم و نیز پیشبینی تحویل حدود 3 هزار واحد مسکونی به این افراد تا پایان سال و ارائه تسهیلات ویژه به افراد معلول برای دسترسی به مسکن مانند پرداخت 2 میلیارد ریال کمک بلاعوض به خانوادههای 2 معلول به بالا و نیز یک میلیارد ریال کمک بلاعوض به سایر خانوادههای معلول متقاضی مسکن و نیز پرداخت تسهیلات بانکی با نرخ سود یارانهای از سوی دولت برای خانهدار شدن افراد معلول و حتی استثناء شدن افراد معلول از شرط تأهل برای ثبتنام در طرح نهضت ملی مسکن.
به هرحال اینها تسهیلات دولت برای تأمین مسکن ارزان قیمت برای افراد معلول است در این میان آنچه خواسته یا ناخواسته از اولویت توجه برخوردار نیست چگونگی دسترسپذیری واحدهای مسکونی در این طرحهای حمایتی برای افراد معلول است؛ آنچه اولویت دارد تأمین زمین، ایجاد زیرساختها و تأمین امکانات برای تولید مسکن مورد نیاز افراد معلول است اما تطبیق این واحدهای تولید شده با نیازهای افراد معلول از جنبههای فرعی قضیه است به همین دلیل بسیاری از پروژههای مسکن مهر به علت جانمایی نامناسب یعنی دوری از شهرها و زیر ساختهای ارتباطی و عدم پیشبینی خدمات مورد نیاز عملاً مورد بهرهبرداری بسیاری از افراد معلول قرار نگرفتهاند.
در این میان یک تناقض سیاستگذاری مشهود است، تأمین مسکن برای افراد معلول در 2 الگو قابل تحقق است، الگوی نخست تخصیص مجتمعهای مسکونی ویژه به افراد معلول که اگر چه پیشبینی ضوابط دسترسپذیری برای افراد معلول را در ایجاد این مجتمعها ممکن میکند اما به علت خودداری اکثریت افراد معلول از زیست در مجتمعها یا شهرکهای اختصاصی با برچسب معلول مورد استقبال اکثر افراد معلول به ویژه تحصیلکردگان این جامعه قرار نمیگیرد؛ الگوی دوم لحاظ کردن افراد معلول در پروژههای مسکن حمایتی در کنار سایر افراد است که اگر چه نقص برچسب خوردن اجتماعی را در الگوی نخست رفع میکند اما رعایت ضوابط دسترسپذیری و مناسبسازی این واحدها را برای افراد معلول برای طراحان و سازندگان سخت میکند.
قاعدتاً هم براساس دیدگاههای کارشناسی امور معلولان و هم براساس ضوابط ابلاغی دسترسپذیری اماکن به ویژه مجتمعها و شهرکهای مسکونی راه حل رعایت ضوابط دسترسپذیری در ایجاد مجتمعها و شهرکهای مسکن حمایتی مانند دسترسپذیری ورودیها، محوطهها، پیشبینی پارکینگهای اختصاصی، رعایت ضوابط دسترسپذیری در فضاهای مشترک همه ساختمانهای مسکونی وفق الزامات شورایعالی و آییننامه اجرایی ماده 3 قانون حمایت از حقوق معلولان در عرصه دسترسپذیری از جمله پیشبینی شیبراهها در ورودی ساختمانها، حذف موانع در راهروها و گذرگاههای ساختمان پیشبینی آسانسورهای مبتنی بر ضوابط دسترسپذیری به شکل عمومی و حداقل اعمال ضوابط مناسبسازی درون واحدی در واحدهایی از ساختمانهاست که به علت رعایت همین ضوابط از اولویت واگذری به افراد معلول و کمتوان برخوردارند پذیرفتنی نیست با وجود اسناد بالا دستی و ابلاغ ضوابط دسترسپذیری اولویت تولید و ارائه مسکن میزان دسترسپذیری و بهرهبرداری این واحدها را برای افراد معلول و سالمند تحتالشعاع قرار دهد و بعد از خون دل خوردنهای بسیار فرد معلول هنگام دریافت واحد مسکونی خود با موانع مختلف خود روزانه در خانه خود روبرو شود؛ موانعی که حذف آنها هم مبتنی بر الزامات قانونی است و هم در مرحله طراحی و ساخت انبوه قابل اجتناب و کم هزینه.