شنبه ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 27 - ۱۷ شوال ۱۴۴۵
۳۰ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۶:۵۲

پای افشردن‌تان برای دست ناکشیدن از چنین کاری چیست؟

خبر آمد که قرار است بانک تجارت بر زمین «نشر اسم» جوانه بزند. چه بهتر از این! شما که نیک می‌دانید نشر، برفرض که توشه آخرت‌تان مهیا سازد، انبان دنیایتان را به قدر قوت روزانه نیز پر نخواهد کرد، پس پای افشردنتان برای دست ناکشیدن از چنین کاری چیست؟
کد خبر: ۴۹۷۱۱۶

نشر اسم مرا به یاد نشر عصر داستان می‌اندازد. به یاد انتشاراتی نوپایی که در بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان شکل گرفته بود؛ جایی که محل ظهور و بروز نوآوری‌های خلاقانه‌ای در عرصه نشر کتاب شده بود. عصر داستان آمده بود تا پا جای پای بزرگان حوزه خودش بگذارد. صفحه‌بندی‌های خاص، طرح جلدها و صحافی‌های چشم‌نواز و تبلیغات جوان‌پسند و در عین حال وزین و شایسته از ویژگی‌های این نشر بود.

همین سبب شده بود تا بسیاری از اهالی قلم باور کنند که اگر کار به کاردان سپرده شود؛ می‌توان باور عموم را از روزمرگی و درجا زدن چنین محافلی تغییر داد. دور از انتظار نبود که تاختن علیه چنین بنیادی آغاز شود. زیرا با نشان دادن قابلیت خویش، یک کار بزرگ دیگر هم انجام داده بود و آن نشان دادن فاصله روزافزون خویش بود با نهادهای هم‌سطحی که بودجه‌هایی بس عظیم‌تر داشتند.

همین برای صدور حکم ذبحش کافی بود. هرچند با ادغام شعر و ادبیات داستانی، نطع و شمشیر تیز و لباس سرخ لازم نیامد و بنیاد ماند و تاخت، و البته نه در عرصه نشر، اهالی عصر داستان، دست از بنیاد ادبیات داستانی کشیدند و هسته اصلی آن، نشر اسم را تاسیس کردند.

پای افشردن‌تان برای دست ناکشیدن از چنین کاری چیست؟

الحق که تا پیش از همه‌گیر شدن کرونا، بسیار فراتر از حد انتظار درخشیدند. تا اینکه که خبر آمد که قرار است بانک تجارت بر زمین نشر اسم جوانه بزند. چه بهتر از این! شما که نیک می‌دانید نشر، برفرض که توشه آخرت‌تان مهیا سازد، انبان دنیایتان را به قدر قوت روزانه نیز پر نخواهد کرد، پس پای افشردنتان برای دست ناکشیدن از چنین کاری چیست؟

 در روزگاری که دانشجویان انیمیشن دانشگاه هنر به دعوت و هزینه دانشگاهی از آلمان، و در راستای مبادله دانشجو قرار است چند هفته‌ای عازم دانشگاهی در آن کشور شوند؛ اما یکباره در آستانه پرواز، روسای دانشگاه هنر پاسپورت‌هایشان را پنهان می‌کنند و در عمل به ایشان می‌گویند یادتان باشد که در این مملکت قانون و حقوق فردی با توجه به درجه شهروندانش تفسیر می‌شود؛ حالا که موسسه‌ای، بانکی یا نهادی قضایی داوطلب شده است، قانون را درباره شما نیز بدون توجه به درجه شهروندی‌تان اعمال کند، از چه رو مخالفت می‌کنید؟

باید خوشحال هم باشید. و خداوند بزرگ و روزی‌رسان را شکر بفرمایید که این فرصت را نصیب‌تان کرده است. حال که بخت با پای خویش به استقبال‌تان آمده، تا گرد پیری بر سر و روی‌تان ننشسته و توان گریختن دارید، دست از کار فرهنگی بکشید و در استخر پرجواهر اقتصاد فرو بغلتید. زودِ زودِ زود.

تا به روزگار خواننده و موسیقی‌دانی چون علیرضا نادری (علی نادری) دچار نشده‌اید که همچون جلال مقامی عزیز، حقوق سپاس ایشان از سوی اداره بازنشستگی صدا و سیما درست در زمانه‌ای از وی دریغ شده که بیماری پارکینسون چنگ در رشته‌های عصبی ایشان انداخته و باعث شده است که سخن طنازان چندین قرن پیش را با تمام وجود درک کند که عالِم را بی‌دولت و طالب علم را نامراد معرفی می‌کردند.

اگر به این سخن دلسوزانه شک دارید، شما را به نوشته پرآوازه عبید زاکانی حواله می‌دهم: «لولئی با پسر خود ماجرا می‌کرد که تو هیچ کار نمی‌کنی و عمر در بطالت به سر می‌بری. چند با تو گویم که معلق زدن بیاموز و سگ از چنبر جهانیدن و رسن بازی تعلم‌ کن تا از عمر خود برخوردار شوی. اگر از من نمی‌شنوی به خدا تو را در مدرسه اندازم تا آن علم مرده ریگ ایشان بیاموزی و دانشمند شوی و تا زنده باشی در مذلت و فلاکت و ادبار بمانی و یک جو از هیچ جا حاصل نتوانی کرد. (رساله دلگشا)»

نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار