جمعه ۲۳ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 13 - ۱۰ جمادی الثانی ۱۴۴۶
برچسب ها
# اقتصاد
۰۸ دی ۱۳۹۲ - ۱۵:۵۰

حال مادرمان خوب نیست

گفته بودی: «گاهی به آسمان نگاه کن!» اما نه، این‌روزها انگاری نه آسمان، دیدن دارد و نه زمین چندان حال و روزی مناسب برای تماشاکردن و خوش‌زیستن.
کد خبر: ۴۹۴۸۰

به گزارش ایسنا، احمد پورنجاتی در یادداشت خود در شرق نوشت: به‌گمانم آنچه در هیاهوی دلمشغولی‌های گونه‌گون سیاسی و اقتصادی جامعه و از این دست گرفتاری‌های بی‌پایان، یا به فراموشی سپرده شده یا اولویت دست‌چندم پیدا کرده، سرنوشت زیستگاه همه ما «ایران» است.

زندگی‌کردن یا زنده‌ماندن؟ پرسش اصلی این است! نادیده نمی‌گیرم که سال‌هاست برای بحران آلودگی هوا و نابودی جنگل‌ها و خشک‌شدن دریاچه‌ها و تغییرات بی‌رحمانه طبیعت اقلیمی سرزمینمان «نالیده‌ایم». همه. دولت و ملت، عالم و عامی. می‌دانم چه نشست‌وبرخاست‌ها و کمیسیون و اجلاس‌ها و شعار و برنامه‌ها و البته بودجه و هزینه‌ها که به نام حفاظت از محیط‌زیست «مصرف و مصروف» فرموده‌ایم اما دریغ از اندکی بهبود در وضعیت بیماری که «مادر» همه ماست، ایران سرزمین ماست.

در این مجال قصد ندارم فهرست بلندبالای چالش‌های زیست‌محیطی کشورمان را به رخ خواننده این نوشته در هرجای این مرز و بوم بکشم.

از نابخت‌ یاری است یا هر چیز دیگر، انگاری اگر در هر مورد میان برخی استان‌های کشور تفاوت و تبعیض روا داشته شده، در این مورد سهم همه عادلانه منظور شده است: از خشک‌شدن دریاچه ارومیه تا دریاچه هامون، از زاینده‌رود تا دریاچه پریشان و رودخانه کارون، از آلودگی هوای اهواز تا ایلام و تهران و اصفهان و اراک! ما اینک با یک«مساله ملی» مواجهیم؛ مساله‌ای که صغیر و کبیر نمی‌شناسد. اینجا یا آنجا ندارد. مرکزی یا مرزی نیست. فراتر از همه تعلقات منطقه‌ای، قومی، سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و آیینی، زلف سرنوشت امروز و فردای سرزمین و زندگی همه ما و نسل‌های آینده به آن گره خورده است.

می‌دانیم که کارنامه فعالیت‌های سودمند زیست‌محیطی بخش‌های دولتی به‌ویژه در چندسال گذشته، خالی است. مصرف اندوه و ماتم و تاسف بر فرصت‌های بربادرفته نیز تاکنون هیچ دردی را درمان نکرده است و می‌دانیم که از اینها بی‌فایده‌تر، بسنده‌کردن به تاکتیک «نق‌زنی و مطالبه‌جویی سیاسی» است که بیشتر به کار کنشگران عرصه سیاست و قدرت می‌آید. پس چه باید کرد؟ این پرسش البته بدیهی‌ترین واکنش هر شهروند ایرانی است که دغدغه «زیست خوب و سرنوشت سرزمین خویش» را دارد. خوشبختانه در این سال‌ها به یاری گسترش آگاهی روزافزون و احساس مسوولیت مدنی در جامعه ما، شاهد تلاش‌های خودجوش پژوهشی، اطلاع‌رسانی و حتی مشارکت در برنامه‌های عملی برای نجات زیست‌بوم ایران از سوی اشخاص و تشکل‌های مردم‌نهاد بوده‌ایم. مهم نیست که این تلاش‌ها تا چه حد از سوی متولیان به‌شایستگی مورد استقبال قرار گرفته یا چه دستاوردی داشته است. آنچه اهمیت و ارزش دارد، احساس و انگیزه تعلق خاطر به سرنوشت زیست بوم مشترک ما«ایران» است و اینک، آنچه به‌عنوان فراخوان «بار دیگر سرزمینی که دوست می‌دارم»، از سوی جمعی از اهالی فرهنگ و هنر و رسانه پیشکش هموطنان شده، گامی فروتنانه است فراپیش برای دعوت به همکاری و مشارکت عملی داوطلبانه در یک کنش ملی. «یارانه ما پیشکش زنده‌ماندن سرزمین ما»!

مهم‌ترین ویژگی این تلاش داوطلبانه در ناوابستگی و استقلال آن است، چه از دستگاه‌های دولتی و چه از جریان‌های سیاسی و حزبی و از اینگونه مرزبندی‌ها. هرکس که ایرانی است و سرزمین خود را دوست می‌دارد و به زندگی امروز و فردای خودش می‌اندیشد، می‌تواند به این فراخوان پاسخ مثبت دهد. البته نقش نهادهای مدنی و تشکل‌های صنفی و مردم‌نهاد در همبستگی با اینگونه تلاش‌ها بسی کارساز و شتاب‌دهنده است. اینک نوبت متولیان رسمی و دولتی است که عزم واقعی خود را برای پرداختن به یک مساله ملی که زیستگاه ایران و زندگی ایرانیان را به چالش کشیده است، به نمایش بگذارند. اگر آنچنان باشد که از همدلی‌ها و وعده‌های سرکار خانم دکتر ابتکار، معاون محترم رییس‌جمهور و رییس سازمان حفاظت از محیط‌زیست شنیده‌ام و اگر پشتیبانی رییس‌جمهور محترم نیز فراهم باشد که در شعارهای انتخاباتی خود به این مهم پرداخته‌اند، امید می‌رود گامی فراپیش برداشته شود.

نظرات بینندگان
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۸ دی ۱۳۹۲ - ۲۱:۴۹
حال خواهر و برادرمون هم خوب نیست شما چطورید
سلام برسانید
۰
آخرین اخبار