شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 14 - ۱۱ جمادی الثانی ۱۴۴۶
برچسب ها
# اقتصاد
۰۸ دی ۱۳۹۲ - ۱۱:۲۷

بازی سیاه برای 4 شیطان

اعضاي باند برمودا با جرايم شيطاني و سرقت‌هاي وحشت‌آور كه در استان‌های خراسان، گلستان و تهران فعاليتي زيرزميني داشتند به ايستگاه محاكمه رسيدند كه جزئيات اقداماتشان روز 29 آبان ماه سال جاري در شوك انتشار يافت.
کد خبر: ۴۹۴۵۹
به گزارش ایران، در اين باند سه مرد خشن و يك زن تبهكار عضويت داشتند و زنان قربانيان اصلي‌شان بودند كه با سرنوشت‌ سياهي روبه‌رو مي‌شدند.

اين شياطين با تاكسي‌هاي سرقتي و خودروهاي مسافركش‌ كرايه‌اي شكار مي‌كردند. در اين فريبكاري آنها يك زن را در صندلي جلونشانده يا در حالي كه از آرم تاكسي تلفني استفاده مي‌كردند زنان را سوار مي‌كردند.

كمي جلوتر با سوار شدن يك همدست ديگر، مسافر از همه جا بي‌خبر را به حاشيه شهر برده و با شكنجه‌هاي سياه طلاها و دارو ندارشان را به سرقت مي‌بردند.اعضاي اين باند كه اهل خراسان، گلستان و تهران هستند مسافران را همزمان با تاريكي هوا در مناطق نزديك به خروجي شهر سوار كرده و با توجه به دودي بودن شيشه خودرو مسافران را به‌خارج شهر مي‌بردند.

اين گروه پس از مدت‌ها خلافكاري، شبي در مشهد يك مادر و كودك را سوار كردند و دست به اقدام سياه زدند.همزمان با فرار اعضاي اين باند، تيمي از پليس آگاهي استان گلستان در مسير مشهد بودند كه خودروي دزدان را تعقيب كرده و سپس در سه‌راهي تنگه راه پارك ملي گلستان، پليس جاده را روي آنها بسته و در حالي‌كه تبهكاران مقاومت کرده و قصد فرار داشتند را به دام انداختند.

 اعترافات آنان كافي بود تا يك مرد و زن ديگر نيز دستگير شوند و پرده از 36 اقدام تبهكارانه و سياه برداشته شده و طعمه‌هايشان كه 95 درصد زن هستند، شناسايي شوند.

اعضاي اين گروه در يكي از اقداماتشان پسر 28 ساله يك مرد ثروتمند را وقتي سوار خودروي بنز ميليوني بود در تصادف ساختگي ربوده و وي را به گروگان گرفتند.

گفت‌وگو با زني در باند برمودا


25 ساله است و چهره‌اي تكيده دارد، باور نمي‌كند جدايي از شوهرش وي را به دنياي تبهكاري كشانده است.

چقدر درس خوانده‌اي؟

تا دبيرستان درس خواندم.

چطور شد با اين گروه همدست شدي؟

با يكي از مردان آشنا شدم. ابتدا نمي‌دانستم كه چكاره هستند، دو ماه پيش بود وقتي براي جدايي از شوهرم در مشهد به دادگاه مي‌رفتم سوار خودروي مسافركش شدم و در آنجا با راننده درد دل كردم و همين باعث آشنايي مان شد. بعد از مدتي وقتي داخل خودرويش بودم طلا و پول زيادي را ديدم و فهميدم دزد هستند.

تو خودت زن هستي، التماس‌هاي زنان ديگر روي احساست تأثير نمي‌گذاشت؟

من هميشه با آنها نبودم. فقط دو، سه بار با آنها در نقش مسافر سوار خودرو شدم كه بعد از مسافت كمي مرا پياده مي‌كردند و آنها با همان مسافر زن مي‌رفتند. يك بار هم همراه آنها بودم كه مسافر پيرزن بود. من به مدت يك‌ماه ‌و نيم با آنها همكاري كردم ولي آنها چند سال بود كه دست به خلاف و دزدي مي‌زدند.

دو، سه بار سرقت خشن كم است؟

سكوت.

واقعاً چه فكري داشتي؟

هيچي، به هيچي فكر نمي‌كردم.

يعني انگيزه‌اي نداشتي؟

چون به پول احتياج داشتم با تهديد و با حرف زدن مرا هم وادار به همدستي كردند. يكي از آنها به
من قول داده بود برايم پول جور كند.

به آينده فكر مي‌كني؟

وقتي آرزو و انگيزه‌اي نباشد، وقتي در زندگي هدف نداشته باشي همان مرگ بهتر است. كسي برايش دنيا ارزش دارد كه آينده روشن و خوشي داشته باشد.

فكر مي‌كني عاقبت كارت چي باشد؟

طناب دار.

بچگي‌ات چطور گذشت؟

از 9 سالگي سر زمين‌هاي كشاورزي از صبح تا شب براي كار مي‌رفتم يا خانه‌هاي مردم كار مي‌كردم، هيچي از بچگي نديدم.

فكر مي‌كني فقط تو در زندگي سختي كشيدي؟

با كمي مكث- حرف‌هاي من را كسي باور نمي‌كند.
نظرات بینندگان
احمد یاداور
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۸ دی ۱۳۹۲ - ۱۶:۰۵
اینقدر درگیر مسایل سیاسی شدیم که داریم از بعضی چیزا وا میمانیم واقعا تاسف اوره واما این ( بی انگیزگی ) که ایشون اشاره کرد داره با رکود اقتصادی بیشتر وبیشتر خودشو نشون میده امیدواریم چشم بینایی باشه وببینه
۰
آخرین اخبار