به گزارش ایران اکونومیست، انجی مجدی، خبرنگار مصری در گزارشی برای ایندیپندنت نوشته است: سفر جو بایدن، رئیسجمهوری ایالات متحده آمریکا به عربستان سعودی، افزون بر معانی و حواشی بسیاری که داشت، بیانگر سیاست خارجی کامیاب عربستان سعودی در روابط با قدرتهای بزرگ جهانی بود. عربستان سعودی از دو دهه پیش، سیاست خارجیاش را مبتنی بر اصل تنوع در گزینش متحدان و توازن در روابط بینالملل، به سمت شرق و غرب گسترش داده است.
پس از حمله سپتامبر ۲۰۰۱ به نیویورک و بعد از وقوع انقلابهای بهار عربی در آغاز دهه گذشته و با توجه به سیاست باراک اوباما، رئیسجمهوری پیشین آمریکا مبنی بر گسست رابطه با خاورمیانه، ریاض سیاست خارجیاش را بر اساس منافع ملی و منطقهای خود تنظیم کرد و با موفقیت بهپیش برد.
سیاست انعطافپذیر
ناظران و تحلیلگران چه در واشنگتن و چه در کشورهای منطقه، در یک دهه گذشته سیاست خارجی عربستان سعودی و تحولات آن را مورد بررسی و ارزیابی قرار دادهاند، ازجمله «مرکز دموکراسی عربی برای مطالعات اقتصادی و سیاسی» گزارشی را در آوریل ۲۰۲۰ منتشر کرد که در آن آمده است: «سیاست خارجی که عربستان سعودی در پیش گرفته، دارای ویژگیهایی از جمله پویایی، انعطافپذیری و تنوع در گزینش متحدان بینالمللی است. این کشور با تکیه بر منافع مشترک در برخی از مسائل، صرفنظر از تضاد منافع و اختلافهای موجود در مسائل دیگر، روابط خود را با ائتلافها و پیمانهای مختلف در صحنه بینالمللی استوار کرده و با موفقیت پیش برده است. ایجاد رابطه با قدرتهای بزرگی مانند چین و روسیه که همواره نقش کلیدی در پارهای از مسائل منطقهای مانند بحران سوریه داشتهاند، از آن جمله است».
در راستای بهبود روابط با کشورهای منطقه، ریاض با ارائه «طرح العلا» که به امضای توافق آشتی و مصالحه با دولت قطر منتهی شد، توانست به قطع رابطه سهساله با دوحه پایان دهد. افزون بر آن، ریاض روابط خود را با عراق بیش از پیش بهبود بخشید، برای بازگرداندن سوریه به جهان عرب گامهای موثری برداشت، میان خود و ترکیه نزدیکی ایجاد کرد و حتی با دشمن سرسختش، جمهوری اسلامی ایران، وارد گفتوگوهای مستقیم شد.
«موسسه مطالعات واشنگتن برای خاورمیانه» در اینباره مینویسد: «عربستان سعودی همزمان که برای کاستن تنشهای منطقهای فعالیت میکند، برای تقویت نفوذش و حفظ منافع ملیاش نیز تلاش میکند». این موسسه افزود: «شاهزاده محمدبنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی، با داشتن بزرگترین اقتصاد خاورمیانه و با تکیه بر جایگاه معنوی خادم حرمین شریفین، سعی میکند عربستان سعودی را به جایگاه فراخور در منطقه بازگرداند. او همچنین برای به دست گرفتن قدرت پس از پدرش نیز آماده میشود و در این راستا سرگرم ایجاد دگرگونیهای مهم و اساسی در روابط خارجی ریاض با رقبا و شرکایش است».
البته هدف از سفر بایدن به ریاض، تنها به تلاش برای افزایش صادرات نفت عربستان سعودی محدود نمیشود، بلکه یکی از اهداف عمده این سفر، احیای روابط مستحکم دیرینه آمریکا و عربستان، زدودن تنش موجود میان واشنگتن و ریاض و دور کردن عربستان از محور روسیه و چین است. بایدن پیشازاین سفر در روزنامه «واشنگتن پست» نوشت: «هدف من از آغاز این بود که روابطمان را با کشوری که ۸۰ سال یک شریک استراتژیک بوده است تغییر دهم، نه اینکه بخواهم این روابط را از بین ببرم». دینا اسفندیاری، مشاور ارشد گروه بینالمللی بحران، در اینباره میگوید: «عربستان سعودی اکنون کشوری متفاوت است که در ابعاد گوناگونی مدرنیزه و تا حدودی هم باز شده است».
در مورد روابط عربستان سعودی با روسیه و دستاوردهای آن باید گفت که تاکنون میان عربستان سعودی و شرکت دولتی «روساتم» روسیه، توافقی به امضا رسیده است که بر اساس آن شرکت یادشده، یک پایگاه انرژی هستهای در عربستان سعودی احداث خواهد کرد. همچنین بر اساس گفته شاهزاده خالد بنسلمان، معاون وزیر دفاع عربستان سعودی، در سال گذشته توافق دیگری نیز میان این دو کشور در راستای همکاریهای نظامی و دفاعی به امضا رسید که بر مبنای آن قرار است مسکو، ریاض را در توسعه ارتش کمک کند.
در مورد روابط عربستان با چین، باید خاطرنشان کرد که چین بزرگترین مشتری تاریخی نفت عربستان سعودی محسوب میشود. عربستان سعودی نیز تاکنون سلاحهای فراوانی، ازجمله پهپادها و هواپیماهای جنگنده از پکن خریداری کرده است، حتی آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا در نوامبر سال گذشته گزارش داد که ریاض به کمک چین موشکهای بالستیک میسازد.
تنوع در گزینش متحدان
زمانی که باراک اوباما سیاست گسست ارتباط با خاورمیانه را مطرح کرد، ناظران در واشنگتن گفتند ایالات متحده آمریکا دیگر به نفت عربستان سعودی نیاز ندارد و مردم آمریکا هم علاقهمند نیستند که کشورشان نقش ژاندارم را در منطقه بر عهده داشته باشد، ولی عربستان سعودی در چهارچوب توافق نفت در مقابل امنیت، برای حفظ امنیت راهبردی خود، کاملا به ایالات متحده آمریکا متکی است. چنین به نظر میرسد که عربستان سعودی در سالهای اخیر این نقص را با تنوع روابط و گزینش متحدان جدید تا حدود زیادی جبران کرده است.
سینزیا بیانکو، پژوهشگر شورای روابط خارجی اتحادیه اروپا میگوید: «رهبری عربستان سعودی یاد گرفته است که آنچه را برای خود مناسب میبیند، بدون مراجعه به ایالات متحده آمریکا، انجام دهد، بهویژه بنسلمان آموخته است که بدون اخذ تایید از دولت آمریکا، عمل کند و حتی برای توسعه کشورش در داخل و تا حدودی برای گسترش روابط در خارج، گام بردارد». مرکز دموکراسی عربی برای مطالعات اقتصادی و سیاسی دراینباره مینویسد: «سیاست خارجی عربستان سعودی اکنون متحول شده است. این کشور برای دفاع از امنیت ملی و منافع راهبردی خود، سیاست آرام و متکی بر چتر حمایت امنیتی آمریکا را کنار گذاشته و به سیاست تقابل، پیشدستی و اعتمادبهنفس، روی آورده است».
البته این تحول در سیاست عربستان سعودی، پس از آن صورت گرفت که آمریکا به سیاست پرهیز از مداخله مستقیم در مسائل منطقه روی آورد و دولت آمریکا به رهبری باراک اوباما متحدانش در منطقه را بارها ناامید و نگران کرد. خروج ذلتبار آمریکا از افغانستان در اوت ۲۰۲۱، نیز اقدام دیگری بود که آمریکا اخیرا انجام داد و موجب ناامیدی و سرخوردگی متحدانش شد.
سیاست متوازن
گزینش متحدان جدید برای عربستان سعودی، به معنای قطع شراکت با ایالات متحده آمریکا و تعویض دوست دیرین با دوست جدید نیست. جرالد ویرشتاین، معاون موسسه مطالعات واشنگتن برای خاورمیانه در اینباره میگوید: «بهرغم تنش موجود در روابط واشنگتن و ریاض، سعودیها حفظ شراکت راهبردی ۸۰ ساله خود با ایالات متحده آمریکا را سنگ زیرین سیاست خارجی خود میدانند، زیرا این شراکت چندین دهه برای منافع هر دو کشور سودمند بوده است، اما آنها در عین حال بهروشنی و وضوح میگویند که مایل نیستند از دیدگاه واشنگتن در رقابت با قدرتهای بزرگی همچون روسیه و چین پیروی کنند.». ویرشتاین افزود: «چین در شرایط کنونی شریک تجاری اول عربستان سعودی محسوب میشود، در حالیکه روسیه شریک عمده ریاض در اوپک پلاس است.» او اذعان کرد: «عربستان مصمم است روابطش را با هر سه شریک بینالمللی عمدهاش، مستحکم نگه دارد».
به باور ویرشتاین، سعودیها تاکنون توانستهاند سیاست خارجی دقیق، متعادل، با پوششدهی و مدیریت ریسک به سبک پکن، یعنی توسعه روابط «فرا اقتصادی» با چین و حفظ روابط راهبردی با ایالات متحده را دنبال کنند. ویرشتاین میافزاید سعودیها میخواهند به منابع حمایتی خود تنوع بخشند تا از وضعیت وابستگی مطلق به آمریکا دور شوند و با توسعه روابط با قدرتهای رقیب، روابط راهبردی خود با آمریکا را تکمیل کنند.