به گزارش خبرنگار اجتماعی ایران اکونومیست؛ حذف محتوای سنگین و غیرکاربردی کتابهای درسی که در طول 12 سال به دانشآموزان تحمیل میشود، سالهاست به عنوان یک مطالبه آن هم نه فقط از سوی کارشناسان بلکه از سوی والدینی که فارغالتحصیل سالهای دور مدارس هستند، مطرح میشود.
محتوای غیرکاربردی کتابهای درسی در دیدار روز چهارشنبه 21 اردیبهشت رهبر انقلاب با جمعی از فرهنگیان با عنوان ضرورت ارائه علم نافع در مدارس مورد اشاره قرار گرفت.
رهبر معظم انقلاب ضمن اشاره به محتوای غیرکاربردی برنامه درسی دانش آموزان تأکید کردند: «بعضی مطالب در برنامه درسی کنونی، صرفاً محفوظاتی است که بدون هیچ سودی برای حال یا آینده دانشآموزان به ذهن آنها سرازیر میشود که باید این موارد شناسایی و از آموزشها حذف شود.»
دانشآموزان و معلمان بارها درباره بالا بودن حجم کتابهای درسی گلایههایی را مطرح کردهاند از جمله اینکه حجم کتب با ساعات آموزش در طول هفته همخوانی ندارد یا مطلب از توان یادگیری دانشآموز فراتر است. بعضی دروس هستند که دانشآموزان در یادگیری آن مشکل دارند و این نشاندهنده آن است که محتوای کتاب متناسب با توان یادگیری دانشآموزان نیست.
در میزگردی که با هدف بررسی حجم کتابهای درسی و ضرورت تعدیل محتوا به منظور آزاد شدن فضا برای آموزش مهارت در مدارس برگزار شد، میزبان دکتر فرهاد کریمی؛ رئیس سابق پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش، دکتر حیدر تورانی عضو پژوهشگاه و پروانه کسایی دبیر نمونه شهر تهران در درس ریاضی بودیم.
سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی به عنوان متولی اصلی، کاهش حجم کتابهای درسی و تعیین معیارهای علم نافع از معرفی نماینده برای حضور در این میزگرد امتناع کرد.
در این بخش از میزگرد، بخش نخست نظرات دکتر فرهاد کریمی؛ رئیس اسبق پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش تقدیم مخاطبان میشود:
: پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش پژوهشی درباره حجم کتابهای درسی انجام داده است، نتایج این پژوهش چه واقعیتهایی را مشخص کرد؟
موضوع حجم کتابهای درسی یکی از مشکلات مزمن نظام آموزشی ایران است که تاکنون اقدام جدی برای حل و فصل آن صورت نپذیرفته است، رهبر انقلاب نیز به این موضوع ورود کردند که امیدوارم با توجه ایشان، تعیین تکلیف حجم کتابهای درسی بالأخره صورت گیرد.
از سوی دیگر، موضوع حجم کتابهای درسی توسط برخی از روسای جمهور پیشین و برخی از وزرای آموزش و پرورش هم گوشزد شده بود و حداقل در 100 پژوهش و مقاله هم به این مشکل اشاره شده ولی متاسفانه تاکنون ارادهای برای رفع مشکل نبوده است.
نکته اینجاست که موضوع حجم بالای کتابهای درسی به عنوان یکی از چالشهای اساسی برنامه درسی، در پژوهشهای پشتیبان سند تحول بنیادین آموزش و پرورش هم مورد اشاره قرار گرفته بود، پژوهشهایی که در سال 1384 تا 1389 انجام شد، به طوری که در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش که در سال 1390 به تصویب رسیده نیز اولین راهکار( 1-1) به موضوع طراحی، تدوین و اجرای برنامه درسی ملی بر اساس اسناد تحول راهبردی و باز تولید برنامههای درسی موجود اشاره دارد و در بند نخست راهکار 1-1 به متناسب سازی حجم و محتوای کتب درسی و ساعات آموزشی با توانمندی و ویژگیهای دانش آموزان اشاره شده است. البته از نظر اینجانب، مشکل حجم کتابهای درسی، عارضه و نمود بیرونی است و مسئله در جاهای دیگری است.
نتایج برخی از پژوهشهایی که در کشور وجود داشت را با نتایج پژوهشهای انجام شده در پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش درباره ارزشیابی کتابهای درسی، جمع بندی کردیم تا شواهد علمی معتبر در باره آنچه در رسانهها و افواه عمومی درباره حجم کتابهای درسی مطرح میشود و مسئولان کشور نیز بارها بر آن تأکید دارند، فراهم کنیم.
ناهماهنگی محتوای کتب درسی با توان ذهنی دانشآموزان
در این چارچوب، متن کامل 22 پژوهش و مقاله علمی-پژوهش در موضوع ارزشیابی از کتابهای درسی بررسی شد. نتایج همه موارد مرور شده تأکید داشتند حجم کتابهای درسی بالاست و محتوای کتابهای بررسی شده در بیشتر موارد با توان ذهنی دانش آموزان متناسب نیست لذا کتابهای درسی بررسی شده قادر به درگیر کردن دانش آموزان در یادگیری نیستند و منجر به کاهش انگیزه دانشآموز برای یادگیری میشوند.
از سوی دیگر محتوای کتابهای درسی بررسی شده با دانش پیش نیازی که دانش آموزان با خود به کلاس درس میآورند هماهنگ نبوده و بین مفاهیم کتاب درسی پایه قبل و بعد تناسب، هماهنگی و انسجام طولی وجود ندارد همچنین برخی کتابهای درسی به ویژه علوم و ریاضی، دانش آموزان را دچار بد فهمی میکند.
حجم نمونه در این پژوهش شامل 22 پژوهش و مقاله است که در فاصله سالهای 1390 تا 1397 نگاشته شدهاند. پژوهشهای مرورشده از نظر موضوع پژوهشی به چهار دسته زیر تقسیم شدند:
1-پژوهشهای مرتبط با ارزشیابی کتاب درسی ریاضی (با فراوانی 6 پژوهش)
2- پژوهشهای مرتبط با ارزشیابی کتاب درسی فارسی(با فراوانی 5 پژوهش)
3- پژوهشهای مرتبط با ارزشیابی کتاب درسی علوم تجربی(با فراوانی 4 پژوهش)
4- پژوهشهای مرتبط با ارزشیابی سایر کتاب های درسی( که هر کدام یک فراوانی داشتهاند مانند شیمی، تفکر و سبک زندگی، زبان انگلیسی، هنر، جامعه شناسی، هدیههای آسمانی و سازماندهی محتوای کتاب های درسی ابتدایی.7پژوهش)
تأیید پژوهشها درباره حجم بالای کتابهای درسی
نتایج این بررسی مؤید آن است که، حجم اغلب کتابهای درسی بررسی شده در این گزارش بالاست و با زمان آموزش متناسب نیست.
محتوای اغلب کتابهای درسی بررسی شده با توان ذهنی دانش آموزان مطابقت ندارد.
چگالی بالای مفاهیم در برخی از کتابهای درسی کاملاً وجود دارد.
عدم رعایت اصل توالی در ارائه بعضی از مفاهیم کتاب درسی و عدم در نظر گرفتن سلسله مراتب مباحث و مفاهیم، نشان دهنده عدم توجه به پیش نیازها است.
یادگیری سطحی و طوطیوار
حجم زیاد مطالب با توجه به کم بودن زمان آموزش، معلم را با کمبود وقت مواجه میکند و از زمان تفکر و کشف مفاهیم توسط دانشآموز کاسته میشود. این شرایط موجب میشود که انگیزه دانش آموزان نیز کاهش یافته و به یادگیری سطحی و طوطیوار روی آورند.
بالا بودن دشوار برخی مفاهیم
درجه دشواری برخی مفاهیم و مباحث کتابهای درسی بالاست و دانش آموزان و معلمان را با چالش جدی مواجه میکند.
در برخی صفحات کتاب درسی، مفاهیم متعددی وجود دارد که باید آموخته شود و تعداد تمرینها زیاد است.
علوم، ریاضی و دینی با توان دانش آموزان هماهنگ نیست
محتوای کتابهای علوم، ریاضی و دینی با توان درک دانش آموزان هماهنگ نیست.
سطح خوانایی برخی کتابهای درسی ریاضی و فارسی بررسی شده در این پژوهش، 2 تا 3 پایه تحصیلی بالا تر از درک و سطح خوانایی همان پایه تحصیلی و حتی در سطح دوره کارشناسی است.
مجموعه این یافتهها را در سال 1399 در اختیار وزارت آموزش و پرورش قرار دادیم و وزیر وقت با حساسیت خاص و درک اهمیت کار، موضوع را به سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی که کار تالیف کتابهای درسی را انجام میدهد ارجاع داد و جلسهای با مسئولان وقت سازمان پژوهش برگزار شد، نتایج پژوهش را ارائه کردیم و قرار بود سازمان پژوهش در چارچوب آن و در جهت کاهش حجم کتابهای درسی اقداماتی را انجام دهد اما از آنچه اتفاق افتاده خبر ندارم.
در سه سال اخیر چند پژوهش دیگر در حوزه ارزشیابی کتابهای درسی انجام شد. به عنوان مثال کتابهای فارسی، ریاضی و علوم دوره اول ابتدایی (سه سال نخست ابتدایی) و نیز 16 کتاب درسی پایه دهم (دوره متوسطه دوم) ارزشیابی شد.
آشفتگی جدی در کتاب ریاضی، علوم و فارسی
در مورد دوره اول ابتدایی، نتایج هر سه پژوهش ملی که با کیفیت بسیار بالایی هم انجام شدهاند نشان داد که حجم کتابهای درسی ریاضی، علوم و فارسی بالاست، محتوای کتاب درسی با زمان اختصاص یافته به آموزش تناسب ندارد و کتابهای درسی از نظر تعدد و چگالی مفاهیمهای روش ساختنگرایی به طور مکرر بر آنها تاکید میشود دچار تورم هستند و نیز سلسله مراتب منطقی از نظر رعایت ترتیب مفاهیم کتاب درسی از آسان به دشوار صورت نگرفته و آشفتگی جدی در کار وجود دارد.
از میان 13 موضوعی که در ارزشیابی کتابهای درسی پایه دهم بررسی شد، معلوم شد که در 6 شاخص مربوط به بحث ما یعنی حجم کتب درسی شاخصهایی نظیر انتخاب محتوا، حجم محتوا و تناسب آن با توان و درک دانش آموزان و زمان آموزش، ابهام و نارسایی متن و صحت محتوا دچار مشکل هستیم.
کتاب علوم ایران دو تا 10 برابر سایر کشورها
از طرف دیگر،کتاب علوم سه سال دوره نخست ابتدایی را با کتاب درسی علوم پنج کشور از قارههای مختلف مقایسه کردیم و به این نتیجه رسیدیم برنامه درسی علوم تجربی دوره نخست ابتدایی ما به لحاظ حجم، محتوا، چگالی و مطالبی که باید به دانش آموزان آموزش داده شود دو تا 10 برابر سایر کشورهاست، این نتایج نشان میدهد در حوزه کتابهای درسی اتفاقهای بدی در حال رخ دادن است.
: نتایج پژوهش را بیشتر توضیح میدهید؟
در حوزه کتاب درسی فارسی، ریاضی و علوم تجربی سه سال نخست دوره ابتدایی، وقتی نتایج را بررسی کردیم معلوم شد که حجم بیشتر کتابهای درسی بالا بود، همچنین زمان آموزش و تقویم آموزش مدرسه با محتوای کتاب متناسب نیست، محتوای کتابهای درسی با توان ذهنی دانش آموزان مطابقت ندارد، چگالی بالای مفاهیم وجود دارد و اصل توالی در ارائه برخی از مطالب کتابهای درسی رعایت نشده است.
حجم زیاد کتابهای درسی با توجه به کم بودن زمان آموزش باعث شده معلم نتواند مطالب کتاب درسی را مدیریت کند و مطالب را به نحو شایسته بازگو کند. در این شرایط، زمان برای تفکر و کشف مفاهیم توسط دانش آموزان وجود ندارد.
فرصتی برای کشف مفاهیم توسط دانش آموز نیست
به دلیل حجم بالای کتاب درسی و تعدد مفاهیم و غلظت بالای مطالب کتاب درسی، معلم زمان کافی برای تفهیم مطالب کتاب به دانش آموز در اختیار ندارد، لذا نمیتواند همه مفاهیم کتاب را برای دانش آموزان توضیح دهد و با مثال نشان دهد همچنین زمان کافی در کلاس درس در اختیار معلم و دانش آموز نیست تا کشف مفاهیم توسط دانش آموزان شکل گیرد و معلم به درک آنها از کتاب درسی و تدریس خود بازخورد بدهد، این دو اصول طلایی هستند که در آموزش ما باید در کلاس درس به دانش آموزان فرصت بدهیم خودشان در مورد آنچه آموختهاند و فهمیدهاند، حرف بزنند و دیدگاهشان را با کلاس مطرح کنند و بازخورد بگیرند.
کلاسهای درس مدارس دولتی بازدهی ندارد
اما بالا بودن حجم کتاب درسی در کنار چند مشکل دیگری که این سالها گریبان کلاس درس را گرفته(نظیر تراکم بالای دانش آموزان در کلاس درس، عدم تسلط برخی از معلمان به محتوای کتابهای درسی به دلیل عدم برگزاری دورههای آموزشی جدی و کارگاهی در مورد محتوای کتابهای جدیدالتالیف، عدم آموزش روشهای جدید آموزشی به معلمان جدیدالورود، ضعف جدی در فرایند انتخاب، جذب و آماده سازی معلمان جدید الورود،کاهش جدی و مخرب زمان آموزش و ...) سبب شده کلاسهای درس مدارس به ویژه مدارس دولتی، آن بازدهی مورد انتظار را به هیچ وجه نداشته باشد.
در چنین شرایطی آموزش سرسری گرفته میشود و دانشآموزان از لذت یادگیری محروم میشوند و معلمان هم احساس میکنند که نمیتوانند به دانش آموزان آموزشهای لازم را ارائه کنند و نوعی خودکارآمدی ضعیف در آنها شکل میگیرد.
تلقی امروز از آموزش، با تلقی گذشته تفاوت دارد، در گذشته تصور میشد معلم انتقال دهنده دانش است و باید اطلاعاتی را به دانش آموزان منتقل کند و آنها نیز ورودی ذهن خود را باز کرده و اطلاعات را دریافت کنند.
امروزه بر نقش فعال دانش آموز در فرایند یادگیری تأکید میشود و در این رویکرد لازم است دانش آموزان با مفاهیم دستورزی کنند، مفاهیم را کشف و برای آن مثالهای جدید طراحی کنند و کشف خود را با معلم و هم کلاسیها در میان بگذارند تا یادگیری صورت گیرد بخش مهمی از یادگیریهای کلاس درس، یادگیری اجتماعی و یادگیری از همسالان است.
فرایند کار در برخی از بخشهای مهم آموزش و پرورش، هنوز بر اساس تلقیهای منسوخ از یادگیری و مدل انتقال اطلاعات است.
درجه دشواری مفاهیم کتابهای درسی موضوع مهم دیگری است که دانش آموزان و معلمان را با چالش جدی مواجه کرده است،گاه در یک صفحه کتاب درسی، مفاهیم متعددی وجود دارد که باز( تبیین) و با مثال تشریح نشدهاند.
سطح خوانایی برخی کتب دو تا سه پایه بالاتر از درک دانشآموزان
همچنین سطح خوانایی برخی از کتابهای ریاضی و فارسی و سطح و نوع واژگان کتاب درسی، دو تا سه پایه از درک دانش آموزان فراتر است این امر نشان میدهد که در فرایند تدوین کتاب درسی از مفاهیم رایج در بین دانش آموزان آن پایهها اطلاعی وجود ندارد و استفاده نمیشود.
چگالی مفاهیم فیزیک کتاب علوم ایران سه برابر بیشتر
در مطالعهای تطبیقی، درس علوم دوره نخست ابتدایی با کتاب درسی علوم کشورهایی مانند سنگاپور، کره جنوبی، انگلستان، استرالیا و ایالت اونتاریو کانادا مقایسه شد. براساس نتایج به دست آمده معلوم شد که تعداد مفاهیم زیر رشته فیزیک کتاب علوم سه پایه دوره نخست ابتدایی در ایران 11، استرالیا 4، درکانادا 3، انگلستان 2، کره جنوبی 2 و سنگاپور 4 است. چگالی مفاهیم فیزیک در درس علوم دوره نخست ابتدایی در ایران سه برابر این کشورهاست.
مفاهیم زیر رشته علوم زیستی در کتاب علوم دوره نخست ابتدایی در سنگاپور 5، کره جنوبی 2، انگلستان 19، کانادا 2، استرالیا 4 و در ایران 21 است. این وضعیت نشان میدهد دانش آموزان را در معرض گرانباری نظام پردازش اطلاعات قرار میدهیم.
مفاهیم زیر رشته شیمی در کتاب علوم دوره نخست ابتدایی در سنگاپور 3،کره جنوبی 1، انگلستان 2، کانادا 6، استرالیا 3 و ایران 8 است.
تعداد مفاهیم علوم زمین و فضا در مطالب کتاب درسی علوم دوره اول ابتدایی در کشورهای مورد بررسی به این شرح هستند: سنگاپور 1، کره جنوبی 1، انگلستان 3، کانادا 5، استرالیا 3 و ایران 12.در کتاب پایه اول ابتدایی سنگاپور و کره جنوبی هیچ مفهومی درباره علوم زمین و فضا ندارند اما درکتابهای درسی ایران 6 مفهوم وجود دارد.
به طور کلی و از نظر مقایسه چهار زیر رشته ، تعداد مفاهیم به کار رفته در کتاب های درسی علوم دوره اول ابتدایی به این شرح است: سنگاپور 13مفهوم، کره جنوبی 6، انگلستان 26، کانادا 17، استرالیا 14 و ایران 52 مفهوم.