فراگیری ویروس کرونا و بالتبع آن افزایش آمار مرگ و میر جهانی طی چند سال گذشته سبب متحمل شدن آسیبها و لطمات سنگینی مالی و اقتصادی به کشورهای گردشگرپذیر شد که در این بین، ایران نیز علی رغم دارا بودن ظرفیتهای بسیار غنی از منظر قدمت تاریخی بیش از ۲۵۰۰ سالهاش، از این امر مستثنی نشد؛ اما با مرور زمان و تداوم امر واکسیناسیون، هم اکنون شاهد ریشهکنی و کاهش بسیار زیاد لطمات کوید_۱۹ و رونقگیری مجدد این صنعت در برخی از کشورها هستیم؛ به طور مثال وزارت گردشگری ژاپن طی چند روز گذشته راهنما و شیوهنامهای برای آژانسهای مسافرتی و هتلها در آستانه از سرگیری سفرهای گردشگری به این کشور منتشر کرده است که براساس آن، ورود اتباع ۹۸ کشور که کمترین خطر ابتلا به ویروس کرونا در آن مشاهده میشود را مجاز شناخته شده است.
واقعیت آن است که برخی دولتها از همان روزهای اوجگیری کرونا و همزمان با لغو روادید گردشگری برای مقابله با شیوع این بیماری فراگیر، اقدام به تدوین نقشه راهی متقن و منسجم برای دوران پساکرونا شدند تا پس از توقف این چرخه فراگیر بتوانند در اولین فرصت، عرصه را برای پذیرایی گردشگران خارجی مهیا سازند؛ اما به نظر میرسد جمهوری اسلامی ایران هر چند در زمینه جذب گردشگر از ظرفیتهای بسیار غنی تاریخی، معنوی و مذهبی برخوردار است اما آن گونه که شایسته است؛ نتوانسته از این نقاط قوت که موهبتی الهی بشمار میرود؛ نهایت سودمندی را کسب و به موفقیتهای چشمگیری دست یابد.
این در حالی است که اهتمام ویژه برای رونقبخشی به صنعت گردشگری میتواند از جمله راهکارهای مفید و ارزشمندی برای خنثیسازی و یا کم اثر کردن تحریمهای ظالمانه و نیز معرفی چهره واقعی از این کشور به جهانیان برخلاف تبلیغات فریبنده امپراطوری رسانههای آمریکایی، عرضه کند؛ اما با این وجود جای تعجب است که با داشتن چنین منافع سترگی برای نظام، وزیر میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری که سابقه مدیریت رسانه ملی را نیز در کارنامه دارد تاکنون فقط یک نشست خبری با اهالی رسانه آن هم بدون حضور معاونان و مدیران کل وزارتخانه در مقام پاسخگویی داشته است! و این در حالی است که مولفههایی همچون اشتغالزایی، ارزآوری و درآمدزایی از جمله اهداف دولت سیزدهم بیان شده است.
همچنین بر اساس سند چشمانداز بیستساله، سهم ایران از شمار گردشگران جهانی بایستی به ۱.۵ درصد و از درآمد گردشگری جهانی باید به ۲ درصد در سال ۱۴۰۴ افزایش یابد؛ بهگونهای که جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۴۰۴ سالانه نزدیک ۳۰ میلیارد دلار از محل گردشگر ورودی، درآمد کسب کند اما به نظر میرسد با تداوم چنین روندی، دستیابی به ۲ درصد از درآمد جهانی گردشگری امری غیر محتمل باشد؛ چراکه براساس آخرین آمارها، تا قبل از شیوع کرونا بالاترین رقم درآمد سالانه ایران از گردشگری ۱۲ میلیارد دلار بوده که این میزان معادل کمتر از یک درصد از درآمد گردشگری جهان بوده است.
هم اکنون با کاهش میزان مرگ و میر ناشی از ویروس کرونا، بسیاری از کشورها در سودای افزایش درآمدزایی ارزی از این صنعت هستند؛ اما مسوولان و مدیران متولیان این امر در کشور، هنوز برنامهریزی مشخصی را در این زمینه اعلام نکردهاند و یا هنوز برنامه ملی گردشگری با گذشت بیش از دو دهه به تدوین جامع و کامل نرسیده است.
همچنین بسیاری از استانهای کشور یا فاقد طرح جامع گردشگری و یا در مرحله مطالعاتی هستند؛ که چنین روند و سیاستی سبب برخوردار نشدن از نقشه راهی منسجم شده و نتیجه آن نیز حیف و میل بیتالمال است به گونهای که هر مدیر و مسوولی اعم از نماینده مجلس، استاندارد، فرماندار و غیره در مقاطع مختلف، نسخههایی را برای گردشگری پیچیده و بودجههای هنگفتی نیز دریافت میکنند؛ اما با گذشت چند صباحی آن طرحها به کتابخانهها منتقل میشوند و در نهایت تنها عایدی این طرحهای فرمایشی، دستوری و خلقالساعه، خاکهایی است که طی سالها کنجنشینی در قفسهها به خوردشان میرود.