جام جم:با يار مهربان، مهربانتر باشيم
«با يار مهربان، مهربانتر باشيم»عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم مهدي فضائلي است كه در آن ميخوانيد؛ميتوان گفت بدبيني يا خوشبيني هميشه خوب يا بد نيست ولي اينكه به دقت معلوم كنيم كجا و كي، بدبيني يا خوشبيني خوب است و كجا بد، نيازمند تفصيلي است كه در اين مجال نميگنجد ولي اجمالا ميتوان پذيرفت كه بدبيني و خوشبيني افراطي هر دو خسارتبار است.
نشناختن فرصتها و در نتيجه عدم استفاده از آنها، يأس و نااميدي، خودكمبيني و برتربيني ديگران و كاهش انگيزهها از جمله پيامدهاي بدبيني است و غفلت از تهديدها و در نتيجه پيشگيري نكردن از آنها، اميدواري بيجهت و ايجاد رخوت و عدم تلاش از نتايج منفي خوشبيني. معالوصف نه بر اساس يك پژوهش عالمانه بلكه در يك استنباط كلي به نظر ميرسد در جامعه ما، بدبيني بر خوشبيني غلبه دارد كه اگر اين برداشت صحيح باشد بايد جداگانه به ريشههاي آن پرداخت.
اما اصل موضوع اين يادداشت، مقوله كتاب و كتابخواني، آن هم به مناسبت برپايي بيست و پنجمين نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران است كه روزهاي پاياني خود را سپري ميكند. اشاره به غلبه خصلت بدبيني در فرهنگ عمومي هم از اين باب است كه مقوله كتاب نيز از اين خصلت بينصيب نمانده است. لذا براي رسيدن به يك نگاه واقعبينانه بد نيست به برخي آمار تهيه شده توسط مجامع بينالمللي از قبيل يونسكو و مركز آمار كميسيون اروپا (Euro state) و مراجع داخلي نظري بيندازيم، آماري كه تاكنون كمتر مورد توجه قرار گرفته است.
يكي از جنجالبرانگيزترين آمارها، آمار سرانه مطالعه در كشور و مقايسه آن با برخي كشورهاست. آخرين سنجش كه در سال 88 و توسط نهاد كتابخانههاي عمومي كشور انجام شده است بيانگر 18 دقيقه براي مطالعه آزاد (15 دقيقه و 26 ثانيه كتابهاي چاپي و 2 دقيقه و 29 ثانيه براي مطالعه آزاد كتابهاي ديجيتالي) و 39 دقيقه و 30 ثانيه براي مطالعه روزنامهها و نشريات است. بر اساس همين سنجش روزانه 12 دقيقه و 12 ثانيه نيز قرآن و ادعيه خوانده ميشود كه خواندن با ترجمه آنها مطابق معيارهاي جهاني جزو مطالعه محسوب ميشود. اين اعداد قطعا براي كشوري مثل جمهوري اسلامي ايران با توجه به انتساب كشورمان به اسلام، پيشينه تمدني، درصد افراد باسواد و جايگاه كتاب در آن، رضايتبخش نيست ولي در صورت مقايسه با كشورهاي پيشرفته (اگرچه با توجه به فقدان اطلاعات درباره ميزان اوقات فراغت ايرانيان و همچنين مباني متفاوت در سنجش ميزان مطالعه در ديگر كشورها، مقايسه دقيق و سنجيدهاي نيست) به طور اجمال ميتوان گفت ايران در زمره 10 كشور اول دنياست.
مطابق آمار سال 2007، از بين 27 كشور اروپايي به ترتيب فنلاند با 35 دقيقه، آلمان با 26 دقيقه، سوئد با 23 دقيقه، انگليس با 15 دقيقه، فرانسه با 10 دقيقه، ايتاليا با 6 دقيقه و اسپانيا با 4 دقيقه سرانه مطالعه در روز، رتبههاي يكم تا هشتم را به خود اختصاص دادهاند. 5 كشور اول اين فهرست، بيش از 5 ساعت اوقات فراغت روزانه دارند.
آمار مهم ديگر تعداد عناوين چاپ شده كتاب در سال است كه هم از نظر يونسكو و هم مركز آمار ايران، شاخص سنجش توسعه كشور در حوزه نشر كتاب به حساب ميآيد. متأسفانه يونسكو از 1999تاكنون در اين زمينه آماري ارائه نكرده است، ولي طبق آمار يونسكو جايگاه ايران در بازه زماني 1995 تا 1998 بين 15 تا 21 بوده است.براساس آمار خانه كتاب ايران، تعداد عناوين چاپ شده كه در سال 1373، 10 هزار و 272 عنوان بوده است با رشد شگفتانگيز 629 درصدي در سال 89 به 64 هزار و 606 عنوان افزايش يافته است. عددي كه امسال بنا به اظهارات وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي به حدود 70 هزار عنوان رسيد.
اين شاخص در سال 2009 در آمريكا 288 هزار و 355 عنوان، در چين 136 هزار و 226 و در ژاپن 87 هزار و 555 بوده است.بر اين اساس و با توجه به آمار پراكنده از كشورهاي ديگر، جمهوري اسلامي ايران هم اكنون جزو 20 كشور برتر جهان و رتبه اول منطقه است.
اگر چه آمارهاي ارائه شده روشنگر همه وضعيت كتاب نيست و آمارهاي ديگري مثل شمارگان كتاب، ميانگين تعداد صفحات، سرانه توليد كتاب، گردش مالي حوزه كتاب و تعداد كتابفروشان نيز بايد مورد توجه، كنكاش و مقايسه قرار گيرد، ليكن بنابر آنچه گذشت، جايگاه جمهوري اسلامي ايران در حوزه نشر كتاب، جايگاه رفيع و قابل تقديري است اما نه به نسبت آنچه بايد و ميتواند باشد كه راه فرا روي طولاني است و غرّه شدن به اين آمارها ممكن است همين جايگاه را نيز به مخاطره اندازد. هشدارهاي داده شده در حوزه كتاب كه از سوي رهبر فرزانه انقلاب اسلامي مطرح شده است ميتواند به موضوعاتي از قبيل توليد كتابهاي مفيد و منطبق با نياز جامعه، ميزان مطالعه مفيد و افزايش آن، كيفيت محتوا، ويرايش و كتابآرايي، توجه به عناوين جديد، حضور در بازار جهاني كتاب و شبكه توزيع باشد؛ موضوعاتي كه هر يك جداگانه جاي سخن بسيار دارد.
به هر حال يار مهربان نيازمند برخورد مهرآميز بيشتري است تا ايران به جايگاهي كه از او انتظار ميرود دست يابد، هم از سوي مسوولان، هم دستاندركاران نشر كشور، هم صاحبنظران، مؤلفان، مترجمان و تصويرگران و هم مردم.
كيهان:آنتي ويروس فساد بانكي
«آنتي ويروس فساد بانكي»عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم حسام الدين برومند است كه در آن ميخوانيد؛اين روزها باسرعت گرفتن محاكمه متهمان پرونده بزرگ فساد بانكي و برگزاري منظم جلسات دادگاه بصورت هفتگي و آنهم در دو نوبت صبح و بعدازظهر بار ديگر سوالاتي در افكار عمومي بوجود آمده است؛ آيا دادگاه رسيدگي به فساد مالي 3 هزار ميليارد توماني به سرانجام مي رسد؟ دانه درشت ها و متهمان اصلي پرونده پاي ميز محاكمه قرار گرفته و مي گيرند؟ فرآيند دادرسي اين پرونده بزرگ 12 هزار صفحه اي - حاوي 33 جلد اسناد و مدارك و اوراق - از فاز اطاله دادرسي در امان خواهد بود؟ احكام صادر شده براي متهمان اين پرونده تاريخي به مرحله اجرا مي رسد؟ آيا شدت مجازات ها با عمق جرايمي كه در اين پرونده فساد انجام شده همخواني و مطابقت خواهد داشت؟ و آيا ...
برخورد دستگاه قضايي با اين پرونده و قاطعيت مشهود و محسوس در رسيدگي بي ملاحظه به جرايم متهمان، پاسخ روشني به برخي از دغدغه هاست اما، سوال كليدي و مهم در ميان مردم و افكار عمومي (فراتر از سوالاتي كه در صدر اين نوشته آمد) مطرح است اين كه؛ «جلوي اين تخلفات و فسادهاي كلان بانكي - كه به تعبير رهبر معظم انقلاب اسلامي دزدي از كيسه ملت است - چه زماني گرفته مي شود؟»
از سوي ديگر؛ دادستان محترم كل كشور در نشست اخير خود با خبرنگاران ابراز اميدواري كرد كه مجموعه قوا از پرونده بزرگ فساد بانكي موفق بيرون بيايند و به نقطه مطلوب و نتيجه بخش انگشت گذاشت: «كاري كنيم كه اين فساد ديگر تكرار نشود.» و البته اين در حالي است كه چندي قبل از آن رئيس محترم سازمان بازرسي كشور - ديگر مقام عالي قضايي - از قضا در جمع خبرنگاران در پاسخ به سوالي درباره فساد بزرگ بانكي 3 هزار ميلياردي تصريح مي كند: «امكان تكرار فساد بانكي در كشور وجود دارد.»
در اينجا ذكر نكاتي به طرح بحث پيش روي كمك مي نمايد:
اول - در 9 ماه گذشته و از زماني كه پرونده فساد بزرگ بانكي در نيمه مردادماه 90 در قوه قضائيه تشكيل شد اقدامات قضايي ارزشمندي صورت گرفته است كه نمي شود آنها را انكار كرد.
1- در كوتاهترين زمان اقدامات تاميني مناسب جهت حفظ دلايل و آثار اين فساد بانكي انجام شد و پس از اين اقدامات توسط دادگستري خوزستان، پرونده به تهران احاله شد.
2- بدون فوت وقت و در يك كار شبانه روزي و پر حجم و تشكيل تيم هاي كارشناسي متعدد، تحقيقات مقدماتي تحت نظر دادسرا و نظارت ويژه دادستان محترم كل كشور انجام شد كه حاصل آن 12 هزار صفحه اوراق اين پرونده تاريخي است.
3- علي رغم ابعاد پيچيده اين پرونده در يك ظرف زماني مناسب پس از انجام تحقيقات مقدماتي براي متهمان و دانه درشت ها كيفرخواست صادر شد و پس از 6 ماه تلاش گسترده دادسرا، اولين جلسه دادگاه در 29 بهمن با حضور متهم رديف اول برگزار شد.
4- از 29 بهمن تاكنون نيز 9 جلسه دادگاه بدون وقفه برگزار شده است و افشاگري هاي متهمان نيز در حضور وكلا، اصحاب رسانه و مطبوعات بدون سانسور - و البته بخاطر معذوريت قانوني بدون نام - منتشر شده است.
5- در ميان متهمان، رئيس گروه آريا كه هدايت اين فساد بزرگ را برعهده داشته و متهم رديف اول است تا مسئولان دولتي در سطح معاون وزير حضور داشته است. حتي براي يك وزير سابق به گفته نماينده دادستان پرونده تشكيل شده است.
6- 17 متهم اين پرونده آخرين دفاعيات شان را انجام داده اند و 12 كيفرخواست جديد نيز صادر شده است. اتهام 5 متهم اخلال در نظام اقتصادي است كه مجازات آن اعدام مي باشد.
7- با تاكيد چندباره مسئولان ارشد قضايي بقيه متهمان نيز در جلسات باقي مانده دادگاه پاي ميز محاكمه خواهند آمد و حتي خاوري مديرعامل فراري بانك ملي بطور غيابي مورد محاكمه قرار خواهد گرفت.
8- قوه قضاييه بدون پذيرش هرگونه سفارش حتي 2 مقام قضايي سابق در اين قوه را در ارتباط با پرونده 3هزار ميلياردي بازداشت كرده است.
9- دستگاه قضايي بدون واهمه از جنجال سازي ها و هياهوي جرياني كه تلاش دارد اين پرونده را يك تسويه حساب سياسي جا بزند و بدون محافظه كاري و با شجاعت هيچ سرنخ كليدي در اين پرونده را حذف نكرد و برهمين مبنا بود كه پروژه دو طبقه كردن بزرگراه رامسر به نور و ديدارهاي رمزآلود در هتل لاله را نيز در جلسه دادگاه مورد رسيدگي قرار داد.
آيا اين اقدامات گسترده قوه قضاييه كه به وضوح نشان از عزم جدي براي برخورد با فساد در هر سطحي است را مي شود ناديده گرفت يا به آن انگ سياسي كاري زد يا با قشقرق بازي افكار عمومي را بدان بدبين كرد؟
دوم- شواهد و قرائن آشكارا ثابت مي كند كه قوه قضاييه در به سرانجام رساندن اين پرونده بزرگ ذره اي كوتاهي نخواهد كرد و به مجازات رساندن متهمان كه خواسته بحق مردم است در امر مبارزه با فساد اقتصادي نقشي بسزا خواهد داشت اما آيا اين بازدارندگي كه خود يك نوع پيشگيري از جرم است و اثر آن نسبت به آينده درس عبرت براي سودجويان و حرامخواران و رانت خواران خواهد بود كافي است؟
بدون كمترين ترديدي پاسخ به اين سؤال منفي است، و برخورد قضايي حتي به صورت قاطعانه- كه در جاي خود ارزشمند است- نمي تواند از تكرار پرونده هاي فساد مالي و بانكي به طور كامل جلوگيري كند.
بنابراين علاوه بر اين اقدامات قضايي و اجراي مجازات هاي سنگين براي مفسدان اقتصادي بايد همزمان پيشگيري از وقوع اينگونه جرايم در 2 سطح در دستور كار باشد؛ يكي اين كه راه ها و علل فسادهاي كلان مالي و بانكي مسدود شود و ديگر آن كه ابزار و فرصت ارتكاب به اينگونه جرايم نيز از بين برود.
سوم- چاره كار چيست؟ بايد تنها نسبت به احتمال شكل گيري فسادهاي كلان اقتصادي و مالي و بانكي هشدار داد آيا اين كه علاوه بر آن و به دور از بگومگوهاي برخي مسئولان با هم يك نسخه اثربخش براي درمان اين معضل و غده سرطاني به صحنه عمل آورد.
بنابراين برگزاري همايش ها و اجلاس هاي پي درپي با عناوين پرطمطراق به بهانه آسيب شناسي فساد بانكي كارگر نخواهد بود و بايد از اين سطح عبور كرد.
آنچه كه محرز است و شواهد و قرائن نشان مي دهد مشكل اساسي در بروز و ظهور اين فسادهاي كلان بانكي و مالي به ساختارها برمي گردد و به همين خاطر است كه اخبار و گزارش هايي از برخي مفاسد كلان ديگر به ميان كشيده شده است. قطعا رسيدن به يك راهكار مناسب بايد با عزم و جديت مجموعه قوا و نهادها باشد اما پيشنهاد اين نوشته اين است كه با توجه به تجربه ارزشمند دستگاه قضايي پيرامون 2 پرونده فساد بانكي اخير و پتانسيلي كه اين قوه در امر نظارت، بازرسي و امور قضايي دارد و مي تواند از بهترين و خبره ترين كارشناس ها بهره ببرد به «معاونت پيشگيري از وقوع جرم»- كه در دوره آيت الله آملي لاريجاني ايجاد شده و نشان از توجه ويژه براي مسدود كردن علت ها و ابزارها و فرصت هاي جرم است- ماموريت دهد تا با توجه به شرايط خطير كنوني پيش نويس لايحه اي را پيرامون جلوگيري از فسادهاي كلان بانكي تهيه كند تا قوه قضاييه از طريق دولت به مجلس شوراي اسلامي براي تصويب يك قانون راهگشا ارسال نمايد. بي شك قانوني كه در آن ظرايف و دقايق ديده شود و خلأها را پوشش دهد و ساختار معيوب نظام بانكي را ترميم نمايد و راه هاي گريز از خود را مسدود كرده باشد كار آساني نيست ولي شدني است.
همچنان كه به تعبير رهبر بصير انقلاب، «قانون» نرم افزار كشور است؛ تهيه اين قانون، آنتي ويروسي است كه اولا مانع ورود فساد به سيستم مي شود و ثانيا در صورت رخنه اين ويروس، آن را شناسايي و تار و مار خواهد كرد.
خراسان:به آسمان هم نگاه کنيم
«به آسمان هم نگاه کنيم»عنوان سرمقاله روزنامه خراسان به قلم کورش شجاعي است كه در آن ميخوانيد؛۱ - تونل سبز مشهد چند سالي است که تخريب شده است و ديگر از جلوه گري آن درختان سرسبز سر به فلک کشيده که سر بر شانه هم مي گذاشتند و چشم ها را به سرسبزي و زيبايي خود ميهمان مي کردند و سايه دلپذيرشان فضايي رويايي براي هر بيننده اي مي آفريد هيچ خبري نيست و اگر بگوييم که فاصله بين ميدان ملک آباد تا ميدان پارک (ميدان آزادي) به خاطر زيبايي همين درختان و شکوه سايه اي که مي آفريدند و نسيم دلپذير و مطبوعي که به يمن سروقامتشان در اين محدوده مي وزيد خود به تنهايي قابليت جذب هزاران گردشگر را داشت سخني به گزاف نگفته ايم اما به هر بهانه و دليل کارشناسي يا غيرکارشناسي آن کهنسال درختان نه تنها سايه مبارکشان از سر اين خيابان برداشته شد بلکه تمامي درختان ديرپايش ريشه کن شد تا ... و اگر چه چند سالي از تبديل آن قطعه بهشتي سرسبز به آسفالت و بتن و سيمان مي گذرد اما هنوز خاطره آن زيبايي ها و آن هواي دلپذير و مطبوع از خاطر بسياري از مردم نرفته است. همچنين خاطره زيبايي باشکوه بلوار وکيل آباد با آن درختان فراوان و پرسايه نيز از ياد مردم نرفته است.
گرچه وعده هايي از سوي مسئولان براي احياء آن سرسبزي ها داده مي شود اما انصاف قضيه اين است که با ژرف انديشي و دورانديشي و دلسوزي، مشهد عزيز مي توانست آن تونل سبز زيبا و خاطره انگيز را از دست ندهد. فرياد رسانه ها هم به جايي نرسيد شايد به قول بعضي ها طبيعت زيبا و بسياري از اين تونل هاي سبز و برخي جنگل ها مثل جنگل ابر به نظر بعضي ها بايد فداي توسعه نه چندان همه جانبه نگر شود! اما خيلي از وقت ها مي توان تدبيري کرد تا فضاي سبز و جنگل و سروقامت درختان سرسبز که قلب تپنده هواي تازه براي زمين است از تپش باز نايستد و قرباني نشود.
۲ - بارش هاي مناسب پاييزي و زمستاني و به دنبال آن بارش هاي بسيار خوب بهاري، ارديبهشت سال ۹۱ را به ارديبهشتي واقعي و کم نظير تبديل کرده است بسياري از استان ها و شهرهاي کشور به خاطر اين رحمت هاي الهي از سرسبزي و طراوت و شادابي خاصي برخوردار شده اند به لطف خداوند مشهد عزيز نيز امسال پس از چند سال ارديبهشتي سرسبز و پرطراوت و با نشاط دارد، ييلاق ها، کوه ها و دشت و دمن هاي اطراف مشهد و پارک ها و بوستان ها و فضاهاي سبز مشهد نيز به يمن بارش نعمت هاي الهي سرسبز و پرنشاط و با طراوت شده است کارهاي انجام شده هم در زمينه گسترش، احياء و نگهداري و زيباسازي فضاهاي سبز خصوصا در سال جاري به زيبايي و طراوت شهر مشهد افزوده است. گرچه براي هرچه زيباتر کردن فضاي سبز و مبلمان شهري مشهد عزيز هنوز کارهاي بسياري مي توان انجام داد.
اما بهانه اين نوشته بارش تگرگ و باران شديد سه شنبه شب مشهد است که گويي آسمان دوست مي داشت صداي رعد و برق هايش آن قدر بلند باشد که همگان بشنوند! و اگرچه بارش تگرگ هايي که بزرگي آن ها گاه به اندازه يک نقل درشت بود چند دقيقه اي بيشتر طول نکشيد و پس از لحظاتي نيز باراني سيل آسا در برخي نقاط شهر مشهد باريدن گرفت و چندين نقطه شهر دچار آب گرفتگي شد و احتمالا خسارت هايي نيز به برخي باغ ها و مزارع وارد شد اما چند نکته دراين بارش قابل توجه بود: اول بارش تگرگ که زيبايي خاص خودش را داشت اما بي تعارف گويي نوعي لرزه هم نيز بر دل ها مي انداخت و اگر آن بارش تگرگ با چنان شدتي حتي يک ساعت ادامه مي يافت چه مي شد؟ آن صداي رعد و برق و آن صداي کوبيده شدن تگرگ ها به بام خانه ها و سقف خودروها و کف خيابان ها هم زيبا بود و هم مي توانست چيزهايي را به ذهن بياورد !
من اما در اين بين علاوه بر همه اين ها مي پندارم که آن صداهاي بلندي که از دل آسمان برمي خاست شايد به نوعي با ما اين گونه سخن مي کرد: کمي از زميني که بر روي آن زندگي مي کنيد نگاه برگيريد و به آسمان هم نگاه کنيد!
آنجا در آسمان خبرهايي است، خبرهاي اصلي آنجاست. مي پندارم که شايد آسمان جلوه گري مي کند و طنازي تا شايد برخي از ما به اين بهانه نگاهي هم به آسمان بيندازيم و سري هم به ابرها و ماوراء ابرها و آسمان ها و افلاک بزنيم و دمي از ناسوت به لاهوت پر کشيم.
۳ - صبح پس از آن بارش شديد تگرگ و باران ، دشت و دمن و کوه و باغ و بوستان و پارک هاي مشهد تماشايي شده بود آن روز وقتي که زيردرخت هاي بلند قامت و سرسبز پارک ملت مشهد قدم مي زدي برگ هاي سبز را تنها بالاي سرخود بر سر شاخه هاي بلند بالا به رقص وطنازي نمي ديدي بلکه آن تگرگ و باران شديد شب گذشته بسياري از اين برگ ها را از فراز شاخه ها به کف آسفالت پارک ريخته بود و هر عابري روز چهارشنبه به گاه قدم زدن در ضلع غربي پارک ملت هم منظره زيباي تونلي سبز را مشاهده مي کرد و هم زيرپايش تا چشم کار مي کرد برگ هاي سبز و خيس خورده اي بود که بر زمين کنار هم گويي چيده شده بود! حالا هم بالاي سر و هم زير پاي عابران پر بود از برگ هاي سبز و خيس بهاري و چه زيبا بود اين بوستان که طراوت و سرسبزي اش چشم ها را نوازش مي دهد و هواي دلپذيرش که سرشار از اکسيژن ناب و عطر گل هاي رنگارنگ اين بوستان است مشام ها را مي نوازد و دل ها را نيز تازه و بهاري مي کند.
۴ - خانه ها هر روز کوچک تر و آپارتمان ها به هم فشرده تر مي شود در کوچه هاي ۴متري ساختمان هاي چند طبقه علم مي شود اگر ميهماني براي خانه اي بيايد جاي پارک در کوچه ها نيست! آپارتمان ها از صدمتري به ۹۰متري، ۷۵متري و ۴۰متري تبديل مي شود حالا چشم آپارتمان نشين ها کمتر به درخت و سبزه مي افتد از کوچه باغ هاي قديمي هم که هيچ خبري نيست برخي از باغ هاي اطراف و داخل شهر هم که به بهانه هاي مختلف خشکانده مي شود و ...
و حالا در اين فصل گردنکشي آهن و سيمان و فولاد گاه از ديدن آسمان و حتي تابش نور آفتاب نيز در اين به اصطلاح خانه هاي لانه زنبوري و تو در تو محروم مي شويم. و حالا تنها دل به اين خوش داريم که کارهايي که براي حفظ، احيا و نگهداري فضاهاي سبز پارک ها و بوستان ها انجام مي شود گسترش و تداوم يابد تا شايد جاهايي مانند پارک بزرگ ملت، پارک وحدت، پارک پرديس، بوستان وکيل آباد و بوستان بسيج و... که هر روز آبادتر مي شود جايي باشد و نقطه اميدي براي مردم که پس از بيرون زدن از خانه هاي کوچک و تاريک بتوانند در فضايي با طراوت و سرسبز لحظاتي هواي تازه تنفس کنند و چشم شان به تماشاي سرسبزي بهار روشن شود و بتوانند نيم نگاهي نيز به آسمان پر مهر و آبي بالاي سرشان داشته باشند و فرصتي باشد براي سري به آسمان زدن!
جمهوري اسلامي:تحليل سياسي هفته
«تحليل سياسي هفته»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛بوي عطر گل محمدي(ص) رفته رفته فضاي جانها را معطر ميكند. ميلاد خجسته بانوي بزرگ عالم خلقت، هديه آسماني خداوند سبحان به پيامبر اعظم، حضرت فاطمه زهرا سلامالله عليها كم كم فرا ميرسد؛ بانويي كه هيچ واژهاي نميتواند ابعاد وجودي و شخصيتي ايشان را قلم زند چرا كه نه تنها خاكيان بلكه افلاكيان نيز از وصف عظمت و صفت او ناتوانند.
اين مناسبت فرخنده، سالهاست كه در كشور ما به عنوان روز زن نامگذاري شده و زنان فهيم ايران زمين، اين بانوي با فضيلت و بيهمتا را به عنوان الگوي انسان بودن برگزيدهاند.
باشد كه مكتب اين بانوي بزرگ، درس آموز زنان و دختران اين مرز و بوم در عرصه حيا، عفاف، ايمان، همسرداري و فرزندپروري بوده و مبناي تربيت خانوادههاي متعالي گرديده و منشاء تحولاتي شگرف در جهان شود.
در اين هفته در رويدادي بيسابقه كه حتي در اوج دوران جنگ تحميلي نيز سابقه نداشت، بودجه كل كشور با تاخيري چند ماهه در دستور كار مجلس قرار گرفت. بودجه سال 91 كه ميبايست اواخر پائيز سال گذشته از سوي دولت براي بررسي و تصويب به مجلس ارائه ميشد با تاخيري چند ماهه، اواخر بهمن ماه و در آستانه انتخابات مجلس نهم به قوه مقننه ارائه شد و طبعاً بودجه به موقع تصويب نشد و بررسي نهايي آن به سال 91 موكول گرديد.
در اواخر فروردين ماه، كميسيون تلفيق، كار بررسي بودجه را آغاز كرد ولي به دليل ايرادات ماهوي بسياري كه به آن وارد بود به نحو بيسابقهاي، با كليات آن در كميسيون مخالفت شد ولي پا در مياني رئيس مجلس باعث شد كميسيون تلفيق با اين ديدگاه مصلحتي كه "بدون بودجه ماندن كشور بيش از اين به صلاح نيست"، آنرا به جريان اندازد و سرانجام اين بودجه پراشكال و پرايراد از روز گذشته در صحن علني مجلس به بحث گذاشته شود. با توجه به زمان حدوداً 15 روزهاي كه از عمر مجلس هشتم باقي مانده، از قبل ميتوان حدس زد كه بودجه امسال، صرفاً از باب ضيق وقت و اسقاط تكليف به تصويب خواهد رسيد. اكنون با توجه به اينكه جهت گيري كلي كشور و سمت و سوي اقتصاد كشور در سالجاري بايد به طرف توليد ملي نشانه برود، خوف اين وجود دارد كه بودجه از كيفيت دقيق و كارشناسي لازم براي تأمين اين هدف برخوردار نباشد.
در اين هفته همزمان با بهار طبيعت، شكوفههاي علم و دانش در نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران جوانه زد و بيست و پنجمين بوستان كتاب، آغوش خود را به روي كتاب دوستان و پويندگان عرصه دانايي گشود. همه ساله در اين ماه، شور و شوق وسيعي در ميان طبقات مختلف مردم و علاقمندان به كتاب ايجاد ميشود كه از فرصت ده روزه برپايي نمايشگاه براي بازديد و خريد كتاب استفاده كنند ولي صدافسوس كه سال به سال بويژه امسال، گراني كاغذ آنچنان تأثير سويي بر قيمت كتاب و ذوق و شوق مردم در كتابخواني گذاشته و اين فرهنگ مكتوب را از دسترس سبد هزينههاي مردم دور كرده، كه رهبر معظم انقلاب نيز در بازديد دو ساعته و نيم خود از نمايشگاه كتاب به دولت و وزارت ارشاد تكليف كردند كه موانع توليد و نشر بويژه گراني قيمت كاغذ را برطرف كنند تا به گونهاي شود كه فضاي كتابخواني در كشور، توسعه و تعميق يابد.
در مسائل خارجي، انتخابات فرانسه، روي كار آمدن مجدد پوتين، انتخابات سوريه و ادامه بحران سياسي در عراق، مهمترين رويدادهاي هفته را تشكيل ميدادند. در فرانسه، پيروزي فرانسوا اولاند، نامزد حزب سوسياليست اين كشور بازتاب گستردهاي در پي داشت و واكنشهاي متفاوتي را به همراه داشت. اگرچه اروپا و آمريكا تلاش كردهاند وانمود كنند پيروزي اولاند و شكست ساركوزي اهميت چنداني براي آنان ندارد ولي واقعيت به جز اين است. سياست اولاند در بسياري از موارد در ارتباط با اروپا و آمريكا با سياست ساركوزي متفاوت است و آن همسويي كامل كه فرانسه در دوره ساركوزي با برنامهها و استراتژي غرب به مديريت آمريكا داشت به احتمال زياد وجود نخواهد داشت.
اولاند در نخستين اظهاراتش پس از كسب پيروزي، صراحتاً اعلام كرد با سياستهاي رياضتي اروپا به رهبري آلمان مخالف است و آنرا در فرانسه اجرا نخواهد كرد. در مورد همكاري با آمريكا نيز اولاند تصريح كرد هر چند مايل است همكاري با آمريكا را ادامه دهد ولي در چارچوب اين همكاري، حفظ منافع فرانسه در اولويت خواهد بود. اولاند بار ديگر تاكيد كرد كه 3600 سرباز فرانسوي مستقر در افغانستان را حداكثر طي 7 ماه آينده به فرانسه باز خواهد گرداند.
اين فقط اروپا و آمريكا نيستند كه از تحول اخير در فرانسه نگران شدهاند بلكه رژيم صهيونيستي نيز كه در دوره ساركوزي مناسبات بسيار نزديكي با پاريس برقرار كرده بود خود را در جمع بازندگان انتخابات فرانسه ميداند همچنانكه روزنامه صهيونيستي هاآرتص اعتراف ميكند دوران ماه عسل تل آويو - پاريس به پايان رسيد. ساركوزي يكي از متحدين پر و پا قرص رژيم صهيونيستي بود و نه تنها آنرا كتمان نميكرد بلكه با افتخار آن را مطرح مينمود، به گونهاي اين اتحاد تا مرز سرسپردگي و نوكري ساركوزي در قبال رژيم صهيونيستي پيش رفته بود.
اولاند، در نخستين موضع گيريهاي خود پس از كسب جواز ورود به كاخ اليزه، تاكيد كرد كه طرفدار تشكيل حكومت مستقل فلسطيني است. البته اولاند در ادامه بر تعهدش به حفظ امنيت اسرائيل نيز اشاره كرد ولي بديهي است كه همين مقدار حمايت از فلسطينيها نيز صهيونيستها را خشمگين ميكند و از ساركوزي هرگز چنين موضع گيريهايي مشاهده نشد.
اين هفته انتخابات مجلس در سوريه نيز برگزار شد و با وجود بحران سازيهايي كه عليه اين كشور در جريان است، اين انتخابات در آرامش كامل برگزار گرديد. آنچنانكه دولت سوريه اعلام كرده است در اين انتخابات حدود 60 درصد واجدين شرايط مشاركت داشتهاند كه با توجه به شرايط ويژه سوريه، رخداد مهم و پيروزي شاياني براي دمشق است.
گروههاي مخالف افراطي و جنگ طلب اين انتخابات را تحريم كرده بودند ولي گروههاي مستقل و جناحهاي منتقد ميانهرو در آن شركت داشتند.
اين انتخابات كه براي تصاحب 250 كرسي مجلس برگزار گرديد، اولين انتخابات پس از اجراي اصلاحات سياسي در اين كشور به حساب ميآيد كه ميتواند، در اعاده ثبات و آرامش به اين كشور كمك كند. با اينحال گروههايي در داخل و همچنين كشورهايي در خارج كه مايل نيستند اين كشور به ثبات برسد، بعيد است دست از توطئه بردارند و به حل مسالمتآميز بحران جاري اين كشور رضايت دهند. اين جبهه مشترك داخلي و خارجي ضد سوري تنها به هدف خود كه ساقط كردن حكومت فعلي است ميانديشد و به همين جهت حاضر نيست به واقعيتها تمكين كند. اين جبهه، آنچنانكه نشان داده است، براي دستيابي به خواسته غيرقانوني خود در سوريه از هيچ اقدامي رويگردان نيست حتي اگر دامنه توطئه و اقدامات آنها به وقوع جنگ داخلي تمام عيار و ريخته شدن خون هزاران سوري منجر شود.
ولاديمير پوتين، اين هفته مراسم تحليف رياست جمهوري خود در كاخ كرملين را برگزار كرد و با اين مراسم، يك دوره ديگر از رياست جمهوري هفت ساله وي در روسيه آغاز شد. پوتين كه قبلاً نيز دو دوره رئيسجمهور و نخستوزير روسيه بود، بار ديگر توانست با كسب حدود 64 درصد آراي راي دهندگان پيروز انتخابات اخير رياست جمهوري روسيه شود.
پوتين در بدو ورود به كرملين و در نخستين موضع گيري رسمياش با لحني هشدارآميز آمريكا را مورد خطاب قرار داد.
وي ضمن برحذر داشتن آمريكا از دخالت در امور داخلي روسيه، به واشنگتن هشدار داد مبادا از سپر موشكياش در اروپا عليه روسيه استفاده كند. چند مقام روسي از جمله رئيس ستاد ارتش روسيه هفته گذشته تهديد كرده بودند مسكو ممكن است عليه سپر موشكي آمريكا دست به حمله پيشگيرانه بزند كه اين تهديدها با واكنش دبيركل ناتو و مقامهاي آمريكايي مواجه شد. ناتو و آمريكا از قبل نيز كوشيدهاند وانمود كنند هدف سپر موشكي مذكور، روسيه نميباشد ولي روسها اين ادعاها را نپذيرفتهاند. دبيركل ناتو و مقامهاي ارشد نظامي آمريكايي هفته جاري بار ديگر اعلام كردند كه حاضرند براي رفع اين نگراني تلاش كنند ولي روسها استقبالي از اين توجيهات نداشتهاند.
در دوران رياست جمهوري مدودف در روسيه، روابط روسيه و غرب تا حدودي بهبود يافت ولي اكنون به نظر ميرسد در دوره پوتين، گرمي نسبي روابط ادامه پيدا نكند.
اين هفته، نوري مالكي نخستوزير عراق اعلام كرد بحران اين كشور "ساختگي" است و عواملي از خارج آنرا ساخته و به ادامه آن اصرار دارند. واقعيت نيز همين است چرا كه كشورهايي مايل نيستند دولت فعلي عراق ثبات و استحكام پيدا كند و هر چند روز با بحرانيتر ساختن فضا، تلاش دارند تا حكومت فعلي عراق را وادار به تسليم در برابر خواستههاي خود سازند.
در پشت سر عوامل ايجاد بحران در عراق، مشخصاً آمريكا، عربستان و گروههاي زياده طلب و عناصر بعثي قرار دارند كه با ايجاد جبههاي مشترك، فشار عليه دولت شيعي عراق را به طور روزافزون ادامه ميدهند. هدف از اين فشارها نيز آن است كه جناح حاكم بر عراق را كه با انتخاب مردم بر سر كار آمده به دادن امتيازات اساسي مجبور سازند تا از اين طريق، ابتكار عمل از دست جريان شيعي در عراق خارج شود.
به زعم مداخله گران خارجي با حاكم بودن دولت كنوني، اهداف آنها در عراق محقق نخواهد شد زيرا كه جناح حاكم كنوني، مطيع سياستها و ديكتههاي غرب و آمريكا نيست و از حمايت مردمي برخوردار است. با توجه به اين مسائل است كه عواملي مايل نيستند بحران در عراق خاتمه يابد و از تمام توان خود براي ادامه و تشديد بحران بهره ميگيرند.
رسالت:درباره تصويب بودجه سال 91
«درباره تصويب بودجه سال 91»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در آن ميخوانيد؛كار رسيدگي به تصويب كليات بودجه سال 91 ديروز درمجلس سامان يافت . اعتراض نمايندگان به تاخير در ارسال بودجه از سوي دولت به جاي خود باقي است . اما بايد انصاف داد كه مجلس هم وفق آيين نامه بيش از 45 روز در آماده كردن بودجه براي صحنه علني تاخير داشت . سخنان موافق و مخالف در يك نگاه اوليه همانند سالهاي گذشته تكراري بود .
آيا قرار است اشكالات بودجه نويسي همه ساله در ايام رسيدگي به امر بودجه گفته و از آن عبورشود . اشكالات بودجه به شرح آنچه در جلسه ديروز مجلس، نمايندگان گفتند و نيز توسط كارشناسان اقتصادي به آن اشاره شده را مي شود در زير فهرست كرد .
1- بودجه لايحه است نبايد در جريان رسيدگي درمجلس به صورت طرح در آيد .
2- بودجه يعني پيش بيني در آمد و برآورد هزينه لذا بندها و تبصره هاي ماده واحده بيشتر ماهيت برنامه اي دارد تا بودجهاي، مجلس نمي تواند درحين تصويب بودجه به برنامه نويسي بپردازد يا برنامه پنج ساله را تصحيح كند.
3- بودجه بايد وفق اصل 52 قانون اساسي مطابق قانون نوشته شود . قانوني كه بودجه بر اساس آن نوشته مي شود
الف - قانون محاسبات عمومي است
ب- قانون برنامه پنج ساله پنجم
ج- چشم انداز بيست ساله جمهوري اسلامي
د- قانون اجراي اصل 44 قانون اساسي و ديگر قوانين مربوطه است .
بودجه نويسي بايد در راستاي اين قوانين باشد .
4- بودجه بايد وفق اصل 53 قانون اساسي باشد يعني همه دريافت هاي دولت در خزانه متمركز شود و همه پرداختها هم به موجب قانون باشد . تمركز و تجميع درآمدها در غير خزانه داري كل خلاف قانون اساسي است .
دولت بايد همه درآمدهاي خود را افشاء كند . اكنون بخشي از انفال بويژه در حوزه نفت ومعادن اصلا در درآمدهاي دولت احصاء نمي شود .
5- اعداد و ارقام بايد شفاف باشد . عناوين و جداول در آمدي و هزينه اي بايد بر اساس ارقام صحيح باشد. حدود و ثغور اين ارقام را مي توان حداقل درگزارش تفريغ بودجه سال قبل يا سالهاي قبل محك زد .
6- بودجه بايد داراي سقف صادق باشد و هرگونه بودجه بندي بر اساس سقف كاذب فلسفه بودجه نويسي را بلاموضوع مي كند .
يكي از اشكالات مهم بودجه امسال اين بود كه مخبر كميسيون تلفيق اعلام كرد سقف درآمدها و هزينه هاي بودجه در كميسيون تلفيق نهايي نشده است بودجه بدون سقف يا با سقف كاذب قطعا روي ستونهاي درآمدي و هزينه اي كاذب خواهد بود . دقيقا بايد معلوم شود دولت چقدر در آمد دارد و با اين در آمد چه ميخواهد بكند .
7-و....
به نظر مي رسد اصلاح اشكالات بودجه ظرف همين يك هفته كه نمايندگان مشغول رسيدگي آن هستند امكان پذير نيست . مجلس نهم بايد با آسيب شناسي ماليه عمومي به سمت اصلاح ساختار بودجه نويسي برود و اين كار را بايد در اولين دستور خود قرار دهد .ريشه بسياري از نابسامانيها در حوزه اقتصاد بي انضباطي مالي و خروج از استانداردهاي علمي و فني در بودجه نويسي است .
اگر بودجه انطباقي با اسناد بالادستي خود نداشته باشد معناي آن اين است كه مدل رياضي اقتصادي كشور منطبق بر مدل حقوقي آن در برنامه و نيز چشم انداز نيست . مفهوم اين عدم انطباق آن است كه ما هيچ گاه به اهداف مورد نظر در حوزه تصميم گيري و تصميم سازيهاي اقتصادي نخواهيم رسيد . لذا رسيدن به مقام اول در پايان برنامه چشم انداز بيست ساله در قلمرو اقتصاد همچنان به صورت يك رويا باقي خواهد ماند .
تهران امروز:خطاها جبران ناپذيرند
«خطاها جبران ناپذيرند»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم دكتر مجيد حاجي فرجي است كه در آن ميخوانيد؛وزارت بهداشت آزمايشگاه غني و كاملي براي نظارت و آزمايش در اختيار دارد و كارشناسان اين سازمان به صورت تصادفي از كارخانجات و كارگاههاي مواد غذايي بازديد كرده و مواد غذايي و خوراكي توليد شده به صورت تصادفي براي بررسي و آزمايش به اين آزمايشگاهها فرستاده ميشود. در طول هفته بيشتر از 100 پرونده در اين رابطه تشكيل ميشود و در صورتي كه تخلفي احراز شد حتما به صورت قاطع با آن تخلف برخورد ميشود.
در تمامي استانها كارشناسان علوم تغذيه و علوم پزشكي با وزارت بهداشت همكاري نزديكي دارند اما به دليل اين كه موضوع مواد غذايي و خوراكي عظيم و پراكنده است و كارخانجات كوچك و بزرگ و كارگاههاي زيادي در اين امر دخيلند حتي اگر وزارت بهداشت چندين برابر وضعيت موجود كارشناس داشته باشد نميتواند از عهده بازرسي آنها بر بيايد به اين دليل است كه نظارت تصادفي در دستور كار كارشناسان اين وزارتخانه قرار گرفته است.
با اين وجود در تمامي كارخانهها و كارگاههاي صنعتي يك مسئول كنترل كيفي بايد حضور داشته باشد و گزارشهاي مرتبي را به سازمان غذا و داروي وزارت بهداشت ارائه كند اما توجه دقيق شهروندان به استاندارد و بهداشتي بودن مواد غذايي از جمله مواردي است كه مدام بايد گوشزد شود، اين در حالي است كه وزارت بهداشت و سازمانهاي تابعه نيز هر چند مدت يك بار اطلاع رسانيهايي را در موارد خاص انجام ميدهندتا شهروندان از سلامت محصولاتي غذايي كه استفاده ميكنند اطمينان كامل داشته باشند.
با وجود فعاليت كارشناسان وزارت بهداشت، شهروندان نيز بايد حساسيت خود را نسبت به سالم و بهداشتي بودن مواد غذايي بالاتر ببرند و در هنگام خريد اين محصولات به برچسبها و تاريخ درج شده بر روي كالا دقت كنند. اما گاهي كالاهايي نيز كه داراي برچسب هستند در شرايط بد نگهداري ميشوند و هنگامي كه به دست مصرف كننده ميرسند از كيفيت مناسبي برخوردار نيستند اما اين خطاها و خطاهاي مشابه آن در هر شغل ديگري نيز به چشم ميخورد كه غير قابل اجتناب است.
حق شهروندان اين است كه به راحتي تشخيص دهند كدام كالا بهداشتي و با كيفيت است و كدام كالا از كيفيت پايينتري برخوردار است كه براي رسيدن به اين هدف سيستم نظارتي تا جايي كه ميتواند بايد تلاش كند تا محصولاتي با كيفيت به دست شهروندان برسد. مي توانم اين اطمينان را به شهروندان بدهم كه آزمايشگاههاي صنايع غذايي هيچ گاه سلامت شهروندان را به خاطر يك محصول يا فرد به خطر نمياندازند چرا كه وظيفه آنها حفظ سلامت مردم است.
با اين حال خطاهاي آزمايشگاهي غير قابل پيشبيني است و ممكن است در برخي آزمايشگاهها خطاهايي هم روي بدهد. اما حداكثر سعي همكاران بر اين است كه خطاها محو شود و بايد شهروندان اين اطمينان را پيداكنند كه محصولاتي كه برچسبهاي وزارت بهداشت بر روي آنها ديده ميشود، مشكل ندارند و ميتوانند با خيال راحت از اين محصولات استفاده كنند.
مردم سالاري:نتيجهساده از حضور احمدينژاد در جلسات مجمع تشخيص
«نتيجهساده از حضور احمدينژاد در جلسات مجمع تشخيص»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم محمدحسين روانبخش است كه در آن ميخوانيد؛ آيا حضور يا عدم حضور رئيس قوه مجريه در يکي از جلسات مجمع تشخيص مصلحت نظام، چنان اهميتي دارد که رسانهها به آن بپردازند و آن را از زواياي مختلف مورد نقد و تحليل قرار دهند؟ پاسخ به اين سوال در وضعيت سياسي متعارف و سالم منفي است. رئيس دولت، در واقع فقط يکي از اعضاي حقوقي مجمع تشخيص است و همچنان که ممکن است روساي ديگر قوا يا اعضاي ديگر مجمع، به دليل مشغلههاي گوناگون، در بعضي از جلسات شرکت نکنند، حضور يا عدم حضور رئيس دولت هم چندان اتفاق عجيبي نيست.
اما وقتي اين گونه نيست و هر بار که احمدي نژاد در جلسه مجمع شرکت مي کند، رسانههاي مختلف عکسهاي او را منتشر مي کنند و درباره حضورش مطالب متنوع و گاه ضد و نقيض نوشته مي شود، نشانهاي است از اينکه وضعيت سياسي کشور در وضعيتي غير معمول است.
البته اين فقط يکي از نشانه ها است و ماهها است که به هر سو نظر بيندازي، از اين جور نشانهها ديده ميشود و به همين دليل، رفتار رسانه ها در قبال يک حضور ساده احمدي نژاد در مجمع تشخيص مصلحت، برخلاف آنچه بايد باشد، چندان تعجب برانگيز نيست! اين نگاه رسانهاي بازگو کننده يک واقعيت ديگر نيز هست ؛ اينکه نه تنها دولتمردان با رفتارهاي خود در طول اين سالها، وضعيتي ويژه را بوجود آورده اند، بلکه اين وضعيت که بخشي از آن رودررو قرار گرفتن بخشهاي مختلف نظام در مقابل هم است، دور از چشم مردم هم نيست و اگر چه جزئيات آن معلوم نيست اما همه مي دانند چه خبر است.
داستاني است که بر هر سر بازار ي هست و همين باعث شده که رسانهها هم اين چنين رويکردي داشته باشند. اين دقيقا برخلاف نظر بعضي که فکر مي کنند اگر رسانهها به اين موارد نپردازند، مردم هم کاري به اين کارها ندارند و مي توان همين طور کج دار و مريز، داستان را تا پايان دوره دولت فعلي ادامه داد! بازخواني هفت سال حضور دولتمردان فعلي در راس قوه مجريه، نشان مي دهد که چنين کاري اولا وضعيت ناهنجار را تشديد مي کند، چنان که وضعيت امروز سياسي کشور، به مراتب بدتر از سالهاي 87 و 88 است ؛ ثانيا در دنياي امروز، محدود کردن رسانه هاي داخلي کشور، تنها باعث رونق و توجه بيشتر مردم به رسانه هاي خارجي مي شود و بس! يعني در اين عصر ديگر شتر سواري دولا دولا امکان ندارد!
شايد با اين اوصاف، اين سوال پرسيده شود که خوب، پس چرا در هفته هاي اخير احمدي نژاد درجلسات مجمع شرکت ميکند و رفتارش درجهت بهبود وضعيت نابهنجار سياسي است؟ اين سوال اما بر اساس پيش فرضي است که غلط است؛ يعني علت اصلي حضور احمدي نژاددر جلسات مجمع چيزي نيست که مبناي اين سوال قرار گرفته است، چرا که اگر چنين نيتي وجود داشت نبايد همزمان اين اقدام، رويارويي با قوه مقننه، قوه قضائيه، شوراي نگهبان، شهرداري تهران و...، آن هم به طور بي سابقه اي همزمان با هم شکل مي گرفت ! داستان همان داستان معروف دم خروس و قسم حضرت عباس است! پس بايد حضور احمدي نژاددر جلسات مجمع را بنا به علل ديگر دانست که مطمئنا يکي از آن علتها اين است که به نظر سامان دهندگان رفتار دولت،ديگر عدم حضور احمدي نژاد در جلسات مجمع کارايي خود را از دست داده و هيچ توجهي را برنمي انگيزد و کشتي بان را – در اين خصوص – سياستي تازه بايد! اين سياست تازه چيزي نيست جز حضور يکباره در جلسات مجمع که بار ديگر حواسها را به داستانهاي قبلي تقابل دولت با مجمع، يا همان تقابل احمدي نژاد با هاشمي رفسنجاني جلب ميکند!دولتمردان در طي اين سالها نشان داده اند که آنچه بيش از هر چيز ديگري برايشان مهم بوده توجه رسانهاي به آنها است و در اين راه به هر کاري دست زده اند. نامه نگاري به بوش و مرکل و شيراک را به خاطر داريد؟
آن داستان اگر چه واقعا ارزشي براي کشور نداشت، اما مدتها مورد استفاده تبليغاتي دولت قرار گرفته بود و به قول عماد افروغ، کار به جايي رسيده بود که بعضي مشاوران احمدي نژاد اين حرکت او را با کارهاي انبيا مقايسه
ميکردند!
سفرهاي پر هزينه استاني، اگرروزي بدون غرض و با دقت مورد مطالعه وتحليل قرار گيرد، به نظرم همين نتيجه از آن گرفته مي شود و... جالب تر از همه اينکه، خانه نشيني 11 روزه احمدي نژاد هم احتمالا از همين ويژگي ذهني دولتمردان پديد آمد!
همه اينها را نوشتم که اين حرف نهايي را بگويم: اينکه با چنين وضعي واضح است که تلاش بعضي از اهالي سياست و کساني که مصالحي را پيش چشم دارند، نيز کار چندان موثر و مفيدي نيست و چيزي را تغيير نميدهد؛ نه از اين جهت که سعي آنها ارزشمند و از روي حسن نيت نيست،بلکه از اين جهت که ذهنيات و شيوه رفتاري دولتمردان به گونه اي نيست که جاي اميدي باقي گذاشته باشد.مي گويند جلوي ضرر را از هر جا بگيري منفعت است و متاسفانه مردم ايران در اين سالها بسيار ضرر کردهاند.
شرق:ابهامات ايميل ملي
«ابهامات ايميل ملي»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم محمودرضا خادمي است كه در آن ميخوانيد؛وزير ارتباطات و فناوري اطلاعات طي روزهاي اخير دستورالعملهايي را به بانك مركزي، بيمه و همچنين سازمان تنظيم مقررات و ارتباطات راديويي ابلاغ كرده كه بر اساس آن استفاده از ايميلهاي خارجي براي رد و بدل كردن اطلاعات ميان كاربران ممنوع بوده و همچنين نهادهاي اجرايي، آموزشي و دانشگاهي نيز بايد پسوندهاي نام اينترنت خود را بر اساس«ir.» تعر يف كرده و تمامي دادههاي خود را روي مراكز داده داخلي انتقال دهند. اين دستورالعمل از دو منظر مورد بررسي است:
1- چنانچه اين دستورالعمل تنها منوط به نهادهاي اجرايي و مراكز آموزشي دولتي باشد، به دليل توجيه بودن كارمندان و همچنين آموزشهاي از پيشدادهشده و زمينهسازيهاي فراهمشده خوب است؛ اين مساله به امنيت دادههاي سازمانها كمك كرده و موجب ميشود، درصد حملات اينترنتي براي تخريب و سرقت اطلاعات در نهادهاي دولتي كاهش يابد؛ گرچه در اين زمينه هنوز با معيارها و استانداردهاي بينالمللي در زمينه امنيت شبكههاي داخلي فاصله وجود دارد.
2- چنانچه اين دستورالعمل به صورت عام بوده و نگاه مجموعه وزارت ارتباطات و فناوري اطلاعات شامل تمامي كاربران اعم از كارمندان و مردم باشد- كه هست - به نظر، كاري اصولي و منطقي نيست. چرا كه در ابتدا بايد وزارت ارتباطات و فناوري اطلاعات به تعريف «ايميل ملي» بپردازد و براي مردم روشن كند كه «ايميل ملي» چيست؟ ديگر آنكه بايد براي اين مساله اقدام به جذب بخش خصوصي به عنوان خدماتدهنده ايميل كند كه اين مساله به دليل رايگان بودن براي بخش خصوصي به صرفه نبوده و به نظر نميرسد كه بخش خصوصي در اين زمينه ورود پيدا كند؛ مگر آنكه حمايتهاي مالي دولت صورت گيرد.
همچنين وزارت ارتباطات و فناوري اطلاعات بايد سازوكارهاي راهاندازي و سپس جلب اعتماد عمومي براي استفاده از «ايميل ملي» را فراهم كند. در حالي كه هنوز مردم به «ايميل ملي» آشنايي كافي نداشته و نسبت به استفاده آن اعتماد لازم را ندارند.
هرچند كه وزارت ارتباطات و فناوري اطلاعات اقدام خود را خيرخواهي و حمايت از اطلاعات كاربران ميداند اما بايد توجه داشت كه قرار نيست بدون تعريف هيچ سازوكاري به يكباره مردم را به عدم استفاده از سرويسهاي خارجي و استفاده از سرويسهاي داخلي مجاب كرد.
اين مساله حق انتخاب مردم را در زمينه دريافت خدمات ناديده ميگيرد. گرچه توجيه مسوولان بر حفظ اسرار كاربران و مشتركان بانكها، بيمه و ديگر موارد است اما بايد در نظر داشت در صورتي ميتوان مردم را به استفاده از سرويسهاي داخلي سوق داد كه زمينههاي اعتمادسازي آنان فراهم شده باشد. اين درحالي است كه تاكنون زمينهسازي مبني بر امينبودن سرويسهاي داخلي صورت نگرفته و بارها از طريق رسانهها شاهد بودهايم كه خدمات داخلي به راحتي مورد حمله قرار گرفته است.
گرچه در اين ميان سهم نهادهاي اجرايي از مردم جدا بوده و ميتوان آنها در استفاده از خدمات داخلي اجبار كرد اما نميتوان از مردم خواست به يكباره از خدمات خارجي دست برداشته و از خدمات داخلي بهره ببرند، كه اين مساله در همه جاي دنيا به صورت آزاد بوده و دولت دست مردم را در نوع دريافت خدمات باز گذاشته است. در عين حال نقش سازمان تنظيم مقررات و ارتباطات راديويي در نهادينه كردن اين مساله حايز اهميت است.
از اين رو به نظر ميرسد مجموعه وزارت ارتباطات و فناوري اطلاعات بايد در ابتدا به جاي ابلاغ دستور منع استفاده از خدمات خارجي، آرام آرام با اطلاعرساني و جلب اعتماد عمومي، زمينهاي را فراهم كند كه مردم، خود مشتاق دريافت خدمات بانكي، بيمهاي و ديگر موارد از سرويسهاي داخلي شوند و اينكه نبايد فراموش كرد با گفتن كلماتي مانند «ايميل ملي» كه نهادهايي مانند شورايعالي اطلاعرساني نيز راهاندازي آن را اعلام كردهاند مانند «ايميل چاپار»، بتوان گفت كه «ايميل ملي» داريم. «ايميل ملي» تعريفي مشخص، سازوكاري معين و فرآيند مختص به خود را دارد كه بدون طيكردن آن محقق نميشود.
اي كاش وزير ارتباطات و فناوري اطلاعات در ابتدا فرآيند «ايميل ملي» اعم از صدور پروانه، ايجاد شركت پشتيبان، دريافت گواهينامههاي بينالمللي و همچنين مرحله آزمايشي آن را طي و در نهايت اقدام به ارسال دستورالعمل به نهادهاي دولتي و آموزشي براي ممنوعيت استفاده از ايميلهاي خارجي ميكردند.
حمايت:تغيير قانون يا قدرت طلبي
«تغيير قانون يا قدرت طلبي»عنوان يادداشت روز روزنامه حمايت است كه در آن ميخوانيد؛
تركيه در روزهاي اخير در حالي با دخالت در امور كشورهاي منطقه بويژه عراق و سوريه ميرود تا جايگاه خود را در ميان دولت ها و ملتهاي از دست داده و به عنوان مهرهاي آمريكايي شناخته شود كه در روزهاي اخير در اين كشور تحولاتي خاص در حال روي دادن است.
از جمله مهمترين اين تحركات رويكرد دولتمردان اين كشور با محوريت نسخت وزي رجب طيب اردوغان است به درخواستهاي مكرر براي تبديل نظام تركيه از پارلماني به رياستي است. بر اساس اين طرح ، ساختار پارلماني و حزبي در تركيه حذف و ساختار رياست جمهوري بر اين كشور حاكم ميشود.
هر چند كه دولتمردان تركيه تاكيد دارند كه اين رويكرد در چارچوب ايجاد شرايط براي اداره بهتر كشور ميباشد اما بسياري از ناظران سياسي تاكيد دارند كه اين رويكرد در شرايطي كنوني ميتواند برگرفته از اهداف انحصار طلبانه دولتمردان تركيه و شخص اردوغان باشد.
در مقطع كنوني بسياري از جريانهاي سياسي در برابر سياستهاي داخلي و خارجي اردوغان صف آرايي كرده و تاكيد دارند كه اين سياستها مغاير با خواست مردم و منافع ملي تركيه است. مهمترين مسئله در اين عرصه همنوايي دولتمردان تركيه با خواستههاي غرب عليه سوريه و عراق است كه فضايي ناآرام را براي اين كشورها به همراه داشته است.
تن دادن به خواست ناو براي ميزباني طرح سپر موشكي نيز از ديگر ابهامات رفتاري سران تركيه است. نكته ديگر آن است كه سران تركيه با بحرانهاي موجود ديگر اميدي به پيروزي در دورههاي آينده انتخابات ندارند. در همين حال روند تحولات نشان ميدهد كه اردوغان در روياي رياست جمهوري به سر ميبرد. البته رياست جمهوري با اختيارات گسترده نه آنچه اكنون " گل" آن را در اختيار دارد.
با توجه به ساختار پارلماني موجود اردوغان نه ميتواند به روياي خود براي رياست جمهوري بر تركيه دست يابد و نه به سياستهاي همگرايي با غرب ادامه دهد. سران تركيه اميددارند كه با رويكرد به تغير ساختار سياسي كشور از پارلماني به رياست جمهوري در حالي كه راه را براي رياست جمهوري با اختيارات گسترده براي اردوغان فراهم ميآورند، با پاسخ گويي كمتر به پارلمان، به همنوايي با آمريكا نيز ادامه دهند.
به عبارت ديگر ميتوان گفت كه رويكرد دولتمردان تركيه به تغيير قانون اساسي و ايجاد نظام رياستي بر گرفته از قدرت طلبيهاي آنها است كه با حمايت برخي از كشورهاي غربي صورت ميگيرد هر چند كه مخالفتهاي مردم و برخي از جريانهاي سياسي با اين انحصار طلبي ميتواند اين خواسته اردوغان را با ابهامات بسياري همراه سازد.
ابتكار:رسانههاي داخلي و بازي در زمين دشمن
«رسانههاي داخلي و بازي در زمين دشمن»عنوان يادداشت روز روزنامه ابتار به قلم ميثم مهديار است كه در آن ميخوانيد؛يکي از عواملي که معمولا باعث بروز ناآراميهاي اجتماعي و سياسي ميشود، نارضايتيهاي اقتصادي است. اين نارضايتي ممکن است به علت رکود اقتصادي رخ دهد اما هميشه اينگونه نيست.
در واقع دنياي مدرن بر شالوده اقتصاد بنا شدهاست و توليد و مصرف بيشتر کالاها، شاخصه توسعه و پيشرفت است. همين توسعه مدوام باعث افزايش خطي توقعات اقتصادي هر جامعه در طول زمان نيز ميشود. اما مهم اين است که شيب رشد وضعيت اقتصادي و معيشتي متناسب و موازي با رشد"افزايش توقعات" اقتصادي مردم باشد. شايد زياد شنيده باشيد که آنچه باعث نارضايتي ميشود نه فقر که "احساس فقر" از سوي مردم است.
مطالعات نشان دادهاست که جنبشها و انقلابهاي اقتصادي نه توسط طبقات تهيدست بلکه معمولا توسط طبقه متوسط جامعه شروع ميشوند. در اين زمينه برآورده نشدن توقعات فزاينده طبقات متوسط و به بالا، نارضايتيهايي را به بار ميآورد که دامنه آن به ديگر طبقات نيز کشيده ميشود. اما چه چيز باعث ناهماهنگي رشد اقتصادي يعني"قابليت"حاکميت در ارضاي نيازهاي واقعي مردم و"توقعات و انتظارات" آنها ميگردد؟ يکي از مهمترين عوامل تاثيرگذار در ايجاد اين ناهماهنگي، رسانهها هستند.
رسانه ها که به عنوان يکي از دستگاههاي توليد و بازتوليد و انتشار ارزشهاي فرهنگي در جامعه شناخته ميشوند، ميتوانند فاصله بين توقعات اقتصادي مردم و قابليت واقعي جامعه براي ارضاي نيازهاي معيشتي را کم يا زياد کنند. البته اين کار هميشه به صورت مستقيم صورت نميگيرد. درکنار گزارشهاي خبري و اخبار برگزيده سايتها و خبرگزاريها، تبليغات تجاري رسانهها، کتابهاي داستان و رمان، مجموعههاي نمايشي، برنامههاي آموزشي و حتي مستندهاي تلويزيوني در اين باره سهم بيشتري ايفا ميکنند.
تبليغ يک سبک زندگي که بر قناعت، صرفه جويي، کار وتلاش، پس انداز و... تاکيد دارد باعث کم شدن شکاف پيش گفته و بالعکس، تبليغ سبک زندگياي که بر زياده خواهي، مصرف بيشتر، تجمل گرايي، مدگرايي، تن آرايي افراطي و... تاکيد دارد شکاف بين قابليتهاي واقعي و توقعات را به صورت کاذب افزايش ميدهد.رسانههاي ايراني را ميتوان به دو دسته داخلي و خارجي تقسيم کرد اما هر دو دسته در ترويج مصرف گرايي و تجملطلبي و... با يکديگر اشتراک و حتي رقابت دارند.
با بررسي محتواي شبکههاي ماهوارهاي فارسي زبان متوجه ميشويم که اين رسانهها اگر چه از سويي در برنامههاي مستند و خبري، فقر و فاصله طبقاتي موجود در ايران را به تصوير ميکشند اما از سوي ديگر علاوه برمثلا تبليغ مستقيم فراوردههاي شيميايي شامل کرمها و ژلهاي زيبايي و جنسي و... با تبليغ خوشگذرانيهاي شبانه و...، تبليغ يک سبک زندگي لوکس و مصرفي را در دستور کار دارند. با ديدن اين برنامهها مخاطب اينگونه تصور ميکند که غربي ها و ايرانيان مقيم اروپا و آمريکا به جز دنس، نايت کلاب، تن آرايي، عشقهاي مثلثي و حتي ضربدري! دغدغه ديگري ندارند و ما در اين شبکهها از جديت غربي ها در کار و تحصيل و مطالعه و برنامه ريزي چيزي نميبينيم. البته رسانههاي داخلي شامل سينما و رسانه ملي ما هم دست کمي از ماهوارههاي فارسي زبان ندارد. علاوه بر حجم زياد تبليغات تجاري و مصرفي مستقيم که کارکرد"نيازسازي کاذب" در بين مخاطبان را بر عهده دارند، تبليغاتي غيرمستقيم در رسانههاي تصويري مانند لوکس گرايي که در برنامههاي نمايشي سيما استفاده ميشوند، خودروهايي که بازيگران سوار ميشوند، تکه کلامهايي که استفاده ميکنند و... همان سبک زندگي تجملي و مصرفي را تبليغ ميکند.
به طور مثال در مجموعه هاي تلويزيوني شخصيتها بيشتر يا در موقعيت بزم و خوشگذراني و عشق و عاشقيهاي تخيلي هستند و يا در موقعيتهاي دزدي و کلاهبرداري و مصيبت! و کمتر کسي در موقعيت کار و تلاش و جديت و... ديده شود. براي نمونه کافي است يک مقايسه اجمالي ميان دو مجموعه کره اي"جواهري در قصر(يانگوم)" و مجموعه ايراني"ستايش" داشته باشيم.
در سريال کرهاي ما آموختيم که يک خانم جوان چگونه با تدبير و تلاش ميتواند از دام مشکلاتي که توسط حسادتهاي ديگران برايش پهن شده به سلامت عبور کند و پله هاي ترقي را يک به يک بالا رفته و تهديدهاي موجود را به فرصتهايي براي ارتقا خود تبديل کند. در ضمن ما به ريشه دار بودن تمدن کرهاي! و پيشتاز بودن آنها در طب و تغذيه آگاهي يافتيم.
اما در سريال ايراني ستايش ما فهميديم که مردان سنتي ايراني(حاجي بازاري ها) پسردوستهاي افراطي هستند که حاضرند به خاطر اين، زندگي فرزندشان را نابود کنند؛ زنهاي ايراني(ستايش و مادرش و...) موجودات منفعلي هستند که فقط بايد فرار کنند؛ روستاييان ما آدمهاي متعصب و کينهاي هستند که بعد از سال هنوز به دنبال انتقام هستند و...نگاهي به وضعيت اقتصادي طبقه متوسط جامعه ايراني نشان ميدهد که نسبت به دو - سه دهه قبل وضعيت اقتصادي طبقه متوسط ما خيلي بهتر شده است. تقريبا اکثر خانواده هاي متوسط صاحب خودرو، مبلمان، کامپيوتر، خانههايي با لوازم و تجهيزات مرغوب تر و گران قيمت و... شدهاند ولي گله و شکايت آنها از اوضاع اقتصادي نيز بيشتر شدهاست و به نظر ميرسد اين مسئله بيشتر ناشي از همان توقعات فزايندهاي است که بر اثر نيازسازي کاذب تبليغات مستقيم و غيرمستقيم رسانههاي داخلي و خارجي ايجاد شدهاست.کارشناسان اقتصادي يکي از عوامل موفقيت زياد کشورهايي چون چين و ژاپن در عرصه اقتصادي و پيش افتادن از اروپا را کار زياد و کم توقع بودن و کم مصرف بودن شهروندان اين کشورها ميدانند.
در چين علاوه بر کار ده ساعته روزانه، اوقات فراغت اعضا در خانه اغلب به کار خانوادگي سَبُ شامل مونتاژ وسايل الکترونيکي و بسته بندي و... ميگذرد. اما افتادن خانواده ها در دام مدگرايي و مسابقه تجمل به واسطه تبليغات بي حد و حصر رسانهاي نه تنها مانع از پسانداز مازاد درآمد خانواده ها و سرمايه گذاري شده بلکه نداشتن پشتوانه اقتصادي مناسب در مواقع بحران اقتصادي باعث آسيب ديدن بسياري از خانواده ها خواهد شد.
همچنين هنگامي که غريزه مالکيت(حرص و طمع)، غريزه تن آرايي، غريزه جنسي و... افراد جامعه بيش از حد تحريک شود باعث ميشود افرادي که توانايي ارضاي صحيح اين غرايز را ندارند از راههاي غيرقانوني و مجرمانه به ارضاي غرايز خود اقدام کنند و به نظر ميرسد يکي از عوامل افزايش ميزان جرم و جنايت در دهه اخير در جامعه ايراني ناشي از همين مسئله باشد.
آفرينش:وقتي جهان با اين فراخي تنگت آيو
«وقتي جهان با اين فراخي تنگت آيو»عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم هدي تقوي است كه در آن ميخوانيد؛چندي است كه ايران به دلايل مختلف ، دوستي با كشورها يا توسعه روابط اقتصادي وفرهنگي يا به دليل اتخاذ سياست هاي جديد، اقدام به برداشتن ويزا با كشورهاي مختلف كرده است. كه در اين ميان كشورهاي دوست با ايران كه الزاما مسلمان نيستند و همسايه هاي ايران هم نيستند ، ديده ميشود .
اغلب اين كشورها ، كشورهايي هستند كه به دليل پيدايش روحيه ي انقلابي در آنها و عوض شدن حكومت هايشان ، به تازگي با سياست هاي ايران همصدا شده اند و ايران را دوست و برادر خود ميدانند و به دليل داشتن يك هدف مشترك مثل دشمني با آمريكا با ايران دوست شده اند . كه از اين دست كشورها ، كشورها يي مانند ونزوئلا و بوليوي و چند كشور آمريكاي لاتين ديگركه بسيار از ايران دور هستند و هيچ رابطه فرهنگي هم با ايران ندارند را ميتوان نام برد . و از كشورهايي كه به دليل مشتركات فرهنگي با ايران اقدام به برداشتن ويزا براي اتباع ايراني كرده اند ميتوان به كشور تاجيكستان اشاره كرد .
البته با يك جستجودر اينترنت ميتوان ليست بلند بالايي از اسامي اين كشورها كه براي مسافرت به آنها نيازي به ويزا نيست ، به دست آورد . هر چند ضرورت برداشته شدن ويزاي كشورهاي همسايه ي ايران شايد بيشتر و كارآمدتر باشد.
ولي اكثر كشورهاي مسلمان و همسايه ي ايران به دلايلي كه شايد مهمترين آن دخالت آمريكا است اقدام به برداشتن ويزا با ايران را نمي كنند ، در ميان اين كشورها كشورهايي مانند سوريه و لبنان هم به چشم ميخورد كه كشورهاي مسلمان و عرب هستند و در منطقه خاورميانه قرار دارند و يا كشوري مانند تركيه كه مسلمان و همسايه ي ايران است ، كه براي سفر به اين كشورها هم نيازي به ويزا نيست. ولي باز هم ، جاي خالي برداشته نشدن ويزا با ديگر كشورهاي همسايه ايران كه ايراني ها هم زياد به آنها مسافرت ميكنند ، به وضوح حس ميشود .
از جمله اين كشورها كشور عراق است كه به دليل اينكه يك كشور زيارتي است و سالانه تعداد زيادي ايراني در حال رفت و آمد به آن كشور هستند ، بيشتر از بقيه كشورها ضرورت برداشته شدن ويزاي آن به چشم ميخورد . كشور ما ، ايران هميشه به دنبال ايجاد روابط دوستانه با كشورها ي مختلف به خصوص كشورهاي مسلمان و به خصوص با كشورهاي همسايه ي خود است.
و لي هميشه جاي اين موضوع مطرح است كه چگونه كشورهاي مسلماني كه درمسافت دورتري نسبت به ايران قرار دارند مانند مالزي يا اندونزي و ....اقدام به برداشتن رواديد براي اتباع ايراني را كرده اند و يا كشور غير مسلماني كه درهمسايگي ايران قرار دارد مانند ارمنستان نيزاقدام به حذف رواديد براي ايرانيان را كرده است . اما كشورهايي كه هم از امتياز همسايه ايران بودن برخوردار هستند و هم مسلمان هستند و خلاصه از قديم الايام ، مشتركات زيادي با ايران داشته و دارند ، اقدام به اين كار نمي كنند .
شايد با اين كار ما داريم دنيا را لحظه به لحظه براي خودمان و دوستانمان كوچك تر و دوستانه تر ميكنيم و انگار اين كار خوشايند بعضي ها نيست ، آنهايي كه دنياي به اين بزرگي ، هنوز براي اندازه منافع شان تنگ و كوچك است.
ملت ما:چه كسي خواهان جنگ داخلي در سوريه است؟
«چه كسي خواهان جنگ داخلي در سوريه است؟»عنوان سرمقاله روزنامه ملت ما به قلم مسعود ادريسي است كه در آن ميخوانيد؛ كوفي عنان ديروز از طرفين بحران سوريه خواست تا تن به مذاكرات بدهند، اما به نظر نميرسد خواسته او در برهه زماني كنوني عملي شود. اگرچه در بين مخالفان بشار اسد برخي موافق مذاكره هستند اما برخي از گروههاي مخالف و معارضين خارجي با مذاكره مخالفند و حاضر به گفتوگو با اسد نيستند و به همين دليل به احتمال زياد درخواست كوفي عنان با پاسخ مثبت آنها مواجه نخواهد شد.
اين اتفاق زماني محقق خواهد شد كه همه گروهها و طرفها آمادگي مذاكره و امتيازدهي را داشته باشند. در كل بحران سوريه داراي دو بعد است. بعدي خارجي و بعدي داخلي.
در بعد داخلي دو طرف يعني هم دولت و هم مخالفان به اين نتيجه برسند كه تنها راه برونرفت از اين وضع مذاكره و تفاهم است.
هنوز نظام حاكم سوريه و هم تمامي مخالفان به اين نتيجه نرسيدند كه مذاكره و دادن امتيازهاي جدي از سوي طرف باعث حل بحران ميشود. از همينرو دولت آمادگي امتيازدهي جدي به مخالفان را ندارد و از سوي ديگر مخالفان به دنبال اين هستند كه به صورت دولت بشار اسد را سرنگون كنند.
در بعد خارجي هم هنوز درخواست جدي براي مذاكره وجود ندارد. يعني كشورهاي منطقهاي مثل قطر، عربستان و تركيه كه مخالف جدي دولت اسد هستند، تمايل ندارند كه بين مخالفان و دولت سوريه مذاكره و مصالحه برقرار شود و حتي كشورهاي اروپايي و امريكا هم، با وجود اينكه در ظاهر از طرح كوفي عنان حمايت كردهاند، مخالف مذاكره دو طرف هستند.
لذا ميبينيم كه هم بازيگرهاي منطقهاي و امريكاييها مخالف مذاكره هستند و هم شرايط داخلي مهياي مذاكره نيست. به همين دليل درخواست اخير كوفي عنان محقق نميشود و حتي اگر مذاكرات انجام شود به شكست ميانجامد و از همينرو اين بحران ادامه پيدا ميكند.
طرح ششبندي صلح كوفي عنان نيز كارآمد نخواهد بود و تنها شدت گرفتن بحران را به تعويق مياندازد و در كوتاهمدت اجازه شديدتر شدن بحران را نميدهد. امابا كارساز نشدن طرح كوفي عنان و اگر همين وضع ادامه پيدا كند احتمال جنگ داخلي در سوريه وجود دارد. با اين حال شايد بازيگران منطقهاي و بينالمللي تمايل زيادي به جنگ داخلي در سوريه نداشته باشند.
چرا كه جنگ داخلي و از كنترل خارج شدن وضع سوريه تهديدي براي اسرائيل است. ادامه اين وضع به نفع اسرائيل است اما بدتر شدن وضع نميتواند به نفع اسرائيل باشد.
به همين دليل امريكاييها اگرچه در نهايت به دنبال حذف بشار اسد هستند اما در وضع كنوني به دنبال اين هستند تا بحران سوريه فعلا ادامه يابد تا آلترناتيوي براي اسد پيدا كرده و در نهايت مقدمات سرنگوني بشار اسد را فراهم كنند.
اما هنوز به آلترناتيوي نرسيدهاند و تا آنها جانشين مناسبي براي بشار پيدا نكنند همين وضع ادامه پيدا ميكند.
دنياي اقتصاد:حمايت از توليد ملي چگونه محقق ميشود؟
«حمايت از توليد ملي چگونه محقق ميشود؟»عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم زهرا كاوياني است كه در آن ميخوانيد؛سال 1391 نيز مانند سالهاي گذشته، نامي اقتصادي به خود گرفته است تا لزوم توجه به مسائل اقتصادي كشور را بيش از پيش آشكار سازد.
همانطور كه مقام معظم رهبري نيز در بيانات نوروزي خود فرمودند، نامگذاري اين سال در ادامه عناوين سالهاي گذشته يعني؛ جهاد اقتصادي، همت و كار مضاعف و اصلاح الگوي مصرف است. مسلما در صورتي كه قرار باشد از توليد ملي حمايت به عمل آيد، عزمي راسخ در حل مسائل و مشكلات اقتصادي كشور را ميطلبد كه در قالب جهاد اقتصادي قابل انجام است و اين عزم ملي نيز همت و كار مضاعف را به همراه خواهد داشت و در نتيجه در صورتي كه حمايتها به صورت مناسب به عمل آيد، منجر به اصلاح الگوي مصرف مصرفكنندگان ايراني شده و كالاهاي داخلي وزن بيشتري را در سبد مصرفي خانوار تشكيل خواهند داد. اما سوالي كه در اينجا مطرح ميشود و پاسخگويي به آن نيز داراي اهميت زيادي است، آن است كه حمايت از توليدات داخلي چگونه بايد صورت گيرد؟ اهميت پاسخگويي به اين سوال و بررسي اين موضوع از آنجا مشخص ميشود، كه برخي از سياستگذاران اقتصادي كشور در اين خصوص داراي ديدگاههاي كاملا متفاوت با يكديگر بوده و حتي ممكن است بعضي از سياستهاي اتخاذ شده، نتيجهاي كاملا معكوس به همراه داشته باشد. از اين رو در اين مقاله نگاهي كوتاه به رايجترين سياست حمايتي از توليد داخل در كشورمان؛ يعني افزايش تعرفه كالاهاي وارداتي داشته و عواقب و پيامدهاي آن را بررسي ميكنيم.
مسلما زماني كه صحبت از حمايت از توليد داخلي ميشود، در اولين مرحله حمايت از كالاهاي داخلي در مقابل كالاهاي خارجي به ذهن خطور ميكند. در اينكه دولت بايد زمينهاي را فراهم سازد تا كالاهاي توليد داخل قدرت رقابت با كالاهاي خارجي را داشته و بيشتر مصرف شوند، شكي نيست. اما اين حمايت چگونه بايد صورت گيرد؟ متاسفانه باور رايج در ميان سياستگذاران اقتصادي كشورمان اين است كه اين حمايتها بايد از طريق افزايش تعرفه كالاهاي وارداتي، اعطاي ارز ارزان به توليد كننده براي واردات كالاهاي واسطهاي، سهميه بندي واردات كالاهاي خارجي و ... صورت گيرد. اين در حالي است كه سياستهاي مذكور كه مصاديق بارز برخورد مكانيكي با پديدههاي اقتصادي است و بسيار هم در كشور ما رايج است، نه تنها از توليدات داخل حمايت نكرده، بلكه آسيبي جدي به توليد وارد خواهد ساخت.
در حقيقت حمايت از توليدات داخلي بايد با اجراي مجموعهاي هماهنگ از سياستها صورت پذيرد كه در نهايت منجر به بهبود فضاي كسب و كار؛ افزايش شاخصهاي اعتماد در بازار، كاهش ريسك سرمايهگذاري و ... شده و شرايط را براي توليد كنندگان مناسب ساخته و سرمايهگذاران را تشويق به سرمايهگذاري در توليدات داخلي خواهد كرد. اين در حالي است كه سياستهاي جايگزين اين سياستها در عوض منجر به كاهش توليدات داخلي خواهد شد.
به عنوان مثال، سياست افزايش تعرفه كالاهاي وارداتي به منظور حمايت از توليد داخلي را در نظر بگيريد.
اين سياست به اين منظور اتخاذ خواهد شد كه قيمت توليدات داخلي به علت وجود تورم در كشور مرتبا در حال افزايش است، در حالي كه توليدكنندگان خارجي با اين مشكل مواجه نبوده و در نتيجه قيمت كالاهاي آنها نسبت به كالاهاي داخلي ارزان تر ميشود. از اين رو دولت با وضع و افزايش حقوق ورودي كالاهاي وارداتي، سعي در افزايش قيمت تمام شده كالاي خارجي در داخل داشته تا بتواند قدرت رقابتي توليدات داخل را افزايش دهد.
اين در حالي است كه سياستگذار اقتصادي بايد به دنبال رفع ريشه مشكل كه همان تورم است باشد، بنابراين در صورتي كه دولت انضباط پولي داشته باشد، كسري بودجه خود را كنترل كند و بانك مركزي استقلال كافي داشته باشد، با رفع مشكل تورم ميتوان قدرت رقابت پذيري بنگاههاي داخلي را نيز افزايش داد. در حالي كه سياست افزايش تعرفهها، رفع مشكل نيست و تنها پاك كردن صورت مساله است.
به منظور بررسي بيشتر موضوع، پيامدهاي افزايش تعرفه كالاهاي وارداتي را در نظر بگيريد. افزايش تعرفه كالاهاي وارداتي در كشوري مانند ايران كه داراي مرزهاي گسترده است در نهايت ميتواند منجر به افزايش ورود كالاهاي وارداتي از طريق مبادي غيررسمي يا همان قاچاق شود. همان طور كه بارها در كشورمان تجربه شده، افزايش تعرفه كالايي خاص، منجر به كاهش واردات رسمي كالاي مذكور و افزايش چندين برابري واردات غيررسمي آن شده است.
از طرفي چنين سياستي، راه را براي تخلفات گمركي باز كرده و واردكنندگان را تشويق به دور زدن رديفهاي تعرفه و وارد كردن كالا در قالب رديفهاي تعرفهاي ديگر، كماظهاري و ... ميكند. واردات از اين طريق و به خصوص واردات غيررسمي (قاچاق) درآمد سرشاري را براي واردكنندگان فراهم كرده و در نتيجه نيروي كار ايراني را تشويق به وارد شدن به چنين حرفهاي ميكند.
در نتيجه نيروي كاري كه بايد جذب توليد ميشد، جذب فعاليتهاي غيرمولد ميشود. از ديگر پيامدهاي چنين سياستي، كاهش درآمدهاي تعرفهاي دولت و همچنين كاهش قيمت كالاي وارداتي است. زيرا كالاي وارداتي كه به صورت قاچاق وارد ميشود، به علت پرداخت نكردن حقوق گمركي، قيمت پايين تري دارد و در نتيجه توليدكننده داخلي به مراتب قدرت رقابت خود را از دست ميدهد كه اين به معني نتيجه معكوس سياست مورد نظر است.
مثال فوق تنها يك نمونه از پيامدهاي برخورد غيراقتصادي با مسائلي است كه داراي ريشه و مشكلات غيراقتصادي هستند. اين مورد نشان ميدهد كه چگونه پاك كردن صورت مساله و برخورد غيركارشناسانه با موضوع ميتواند بسيار هزينهزا باشد. در حالي كه دولت ميتواند با انضباط پولي و كنترل تورم، قدرت رقابت توليدكننده داخلي را افزايش دهد، اتخاذ تصميمي غيركارشناسانه نيز ميتواند توليدكنندگان داخلي را تضعيف كرده و كار و سرمايه ايراني را به سمت فعاليتهاي واسطهگري و قاچاق سوق دهد. ساير سياستهاي اقتصادي كه به اين صورت اتخاذ شوند نيز ميتوانند داراي چنين پيامدهايي باشند و از اين رو است كه سياستگذاران بايد برخوردي علمي و اقتصادي با مشكلاتي كه ريشههاي اقتصادي دارند، در اجراي هرگونه سياستي مد نظر داشته باشند.
جهان صنعت:حمایت از سرمایه ایرانی یا دعوت از سرمایه خارجی
«حمایت از سرمایه ایرانی یا دعوت از سرمایه خارجی»عنوان سرمقاله روزنامه جهان صنعت به قلم هادی مومنی است كه در آن ميخوانيد؛اظهارات روزگذشته وزیر اقتصاد درباره ارتقای جایگاه بورس در کشور که همراه با ارایه آمارهایی از فعالیتهای این نهاد مالی بود با یک وعده جالبتوجه و البته تکراری همراه شد که نباید از کنار آن به سادگی عبور کرد. سیدشمسالدین حسینی به عنوان شخص نخست اقتصادی کابینه دولت دهم در شرایطی از ارتقای بازار سرمایه کشور در سالی که به عنوان «تولید ملی؛ حمایت از کار و سرمایه ایرانی» تعیین شده است، خبر داد که اساسا دولت برنامههای شفاف و مشخصی برای تقویت بورس در زمینه جذب و تقویت سرمایهگذاریهای داخلی ندارد و عنوان کردن این مساله که باید سرمایهگذار خارجی را نیز به بازار سرمایه هدایت کرد در عمل تنها یک وعده بیسرانجام است.
دلایل مشخصی برای بدون نتیجه ماندن این دعوت وجود دارد که میتوان به تمایل نداشتن سرمایهگذاران خارجی برای سرمایهگذاری در نهادهای مالی ایران با وجود محدودیتهایی چون تحریمهای یکجانبه بینالمللی، مسدود بودن اکثر کانالهای انتقال سرمایههای مالی و نقدی، شناخت نداشتن از بازارهای مالی و سرمایهپذیر ایران و... اشاره کرد. شاید بهتر باشد دولت و وزیر اقتصاد به جای آنکه از سرمایهگذاران خارجی دعوت به عمل آورند با سیاستهای حمایتی بورس را به صورت بنیادی و در عمل حمایت کنند تا سهامداران هر از چندی با تحولات «سیاسی- اقتصادی» داخلی و بینالمللی دچار یک شوک ویرانگر نشوند.
اوضاع بازار سرمایه کشور از آغاز سالجاری تا به حال و بازدهی زیر 10 درصد آن میتواند بهترین سند برای عدم کارایی مناسب و بهینه این نهاد مالی باشد و یکی از موثرترین راههای برونرفت از این وضعیت، حمایت واقعی و با برنامه دولت از بازار سرمایه است، این اتفاق در ماههای اخیر رخ نداده و به تبع آن بورس نیز در مسیر نزول قرار گرفته و امیدها به یاس تبدیل شده است، با ادامه این روند همه چیز در آیندهای نزدیک مبهمتر میشود که برای سالی که به عنوان سال «تولید ملی؛ حمایت از کار و سرمایه ایرانی» نامیده شده است، نمیتواند مطلوب باشد.