به گزارش تابناک، عمر کوتاه و پر فراز و
نشیب وزارت ورزش و جوانان همواره با این درخواست اهالی ورزش همراه بوده که
می بایست وزیری از بدنه ورزش در راس اداره این وزارتخانه حضور داشته
باشد. اما آیا این درخواست درست و به حقی است؟ و اینکه این درخواست تا چه
حد با ملزومات اداره این وزارتخانه همخوان است.
نخست
اینکه این وزارتخانه امور دو حوزه بزرگ را در بر می گیرد که بدنه پهن
ورزش کشور از یک سو و مطالبات اجتماعی جوانان کشور از سوی دیگر دو سوی
فعالیتهای فراوان این وزارتخانه را تشکیل می دهد و به همین دلیل حضور
وزیری که صرفاْ ورزشی باشد موجب میشود امورات وزارتخانه در حوزه جوانان
کم و بیش مغفول بماند و همین مسئله موجب می شود وزیر این وزارتخانه مورد
مواخذه مجلس قرار گیرد که در صورت عدم تامین خواست مجلس وزارتخانه ورزش و
جوانان همین وزیری را هم که با سختی به دست آورده را از دست بدهد.
نکته
دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که امور جوانان این وزارتخانه
در حال حاضر هم به اندازه کافی زیر سایه ورزش قرار گرفته است و با انتخاب
یک وزیر صرف ورزشی به این مسئله شدت بیشتری خواهد گرفت.
دومین
نقدی که به این خواسته وجود دارد این است که علت تشکیل وزارتخانهای به
نام ورزش و جوانان توسعهبخشی به منابع و زیرساختهای این حوزه و توجه
بیشتر به آن است. بی شک این مسئله هم مستلزم رایزنیها و لابیگریهایی است
که شخص وزیر میبایست آن را در قالب جریانات سیاسی معمول از دستگاهها و
بخشهای مهم دیگری برای این حوزه فراهم کند.
این
امر بی شک مستلزم داشتن وزیری است که مناسبات سیاسی را بداند و از تیزهوشی
این حوزه برخوردار باشد که خب البته این ویژگی چیزی است که چندان در میان
اهالی ورزش دیده نمی شود. آن هم به این دلیل که نهایت فعالیت سیاسی
ورزشکاران کشورمان حضور در شورای شهرهاست که البته غالباْ در این مسئله هم
چندان موفقیت جذابی بدست نیاوردند و بیشتر به عنوان نیروهای تیم سیاسی یک
سیاستمدار در آن دسته به حساب می آیند. بنابراین برگزیدن وزیری که سابقه
چندانی در این حوزه ندارد مثل این است که یک سیاستمدار را برای نخستین بار
در فینال دوی صد متر المپیک حاضر شود.
سومین
نکتهای که در این اصرار ورزی جامعه ورزش اشتباه به نظر می رسد این است که
تجربه نشان داده که حضور مدیران ورزشی در راس برخی فدراسیونها چنان فاجعه
بار بوده و حضور مدیران غیر ورزشی در ورزش چنان موفق بوده که می توان هر
کدام از آنها را برای رد استدلال این دسته از افراد بیان کرد.
صد
البته این مسئله را نمی توان به همه مدیرانی که در این حوزه دخیل بودهاند
تسری داد اما همین مسئله که مدیران غیر ورزشی چون صفایی فراهانی در حوزه
ورزش نتایج درخشانی کسب کرده و نتایج فاجعه بار فراوانی را که مدیران غیر
ورزشی در سالهای مختلف کسب کردهاند خود دلیل مناسبی است که وزیر ورزش و
جوانان لزوما نمی تواند یک شخصیت ورزشی باشد.
نکته
جالب توجه دیگر هم اینکه هفته گذشته نظر سنجی در تابناک صورت گرفت که در
آن از کاربران خواسته بودیم تا مهمترین اولویتهای وزیر ورزش و جوانان را
از دیدگاه خود بیان کنند که در میان چهار گزینه این نظر سنجی گزینه «مبارزه با فسادفراگیر در حوزه ورزش» و «فراهم کردن زیرساختها و تجهیزات مورد نیاز حوزه ورزش» از
اقبال بیشتری در میان کاربران تابناک برخوردار بود. همین اهمیت دادن به
مسائل زیر بنایی نشان می دهد که حداقل خواسته بخش زیادی از مخاطبان این
حوزه لزوما نیازمند مدیری با طعم ورزشی نیست و مدیری با تجربهتر که ساز و
کارهای این حوزه را بهتر بشناسد شاید بتواند بیشتر به کار آید.
به
هر حال فردا رئیسجمهور سومین گزینه پیشنهادی خود برای وزارت ورزش و
جوانان را راهی بهارستان خواهد کرد و البته ذائقه روحانی در معرفی دو گزینه
قبلی و سرپرست جدیدش نشان داده که چندان به استفاده از مدیران ورزشی در
این پست علاقهای ندارد. که البته شاید این انتخاب بیشتر به صلاح ورزش
کشورمان باشد. بد نیست فعالان حوزه ورزش روی انتخاب مدیری مدبر و کاردان
اصرار ورزند تا انتخاب مدیری صرفا ورزشی!